عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۴۴۰۴
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۸
اسم الهی؛
صمد، آن است که توخالی نیست، صمد کسی است که شرافت و سیادت به او منتهی می شود؛ صمد کسی است که نمی خورد و نمی آشامد؛ صمد کسی است که نمی خوابد و ازلی و ابدی است.
عقیق: یکی از نامهای زیبای خداوند، «صمد» است. این نام مبارک، ستاره ای یگانه است که در آسمان قرآن می درخشد و بیش از یک بار در قرآن کریم نیامده است. یهودیان، نسب خداوند را از رسول خدا(ص) پرسیدند، و حضرتش تا سه روز پاسخی به آنان نداد. پس از آن، سوره توحید نازل شد که ذات مقدّس خداوند را به نام های «احد» و «صمد» «لم یلد» و «لم یولد» و «لم یکن له کفواً احد» ستود.
نَسَبُ الله قل هو اللهُ فانظروا فیه تعرفوا ما هوُ أحدی الذمهٌ صمدٌ لیس یدری ما هو الّا هُو
در این نوشتار، به بررسی این اسم الهی می پردازیم.

معنای لغوی صمد
صمد در لغت از «صمد، یصمد» به معنای «قصد، یقصد» یعنی قصد وآهنگ و توجه به سوی کسی یا چیزی است.1 در زیارت سلطان سریر ارتضا حضرت امام رضا علیه السلام آمده است:
الّلهم الیک صمدت من أرضی و قطعت البلاد رجاء رحمتک ؛
بارالها! از شهر و دیارم قصد و آهنگ تو کردم [زیرا حضرت امام رضا علیه السلام وجه الله است] و به امید رحمتت شهرها را پیمودم.
صمد، سید و آقایی است که سیادت و شرافت، به او منتهی می شود و برتر از او کسی نیست و همه از او اطاعت کنند و در تمام نیازها و امور ومشکلات، قصد و آهنگ او کنند و به او توجه نمایند.

معنای صمد در آیینه روایات
از آن جا که معرفت و شناخت خداوند و صفات و اسما او و فرق آن با اسما و صفات آفریدگان اهمیتی شایان دارد، در روایات اهل بیت عصمت و وحی(ع) به تفسیر و تبین این اسم شریف پرداخته شده است که تفصیل آن در فراخور این مقاله نیست؛ ولی به اختصار می گوییم:
از جمله روایاتی که به توضیح و تبیین معانی صمد پرداخته، روایتی است از کاشف اسرار حقایق حضرت امام صادق(ع) از پدرش از حضرت امام سجاد(ع) از حضرت امام حسین(ع) که فرمود:
الصمد، الذی لا جوف له، و الصمد الذی به انتهی سؤدده، و الصمد الذی لایأ کل و لا یشرب، والصمد الذی لا ینام، والصمد الذی لم یزل و لا یزال؛2
صمد، آن است که توخالی نیست [= وجود بسیطی که از چیزی ترکیب نیافته و غیر قابل نفوذ است]؛ صمد کسی است که شرافت و سیادت به او منتهی می شود؛ صمد کسی است که نمی خورد و نمی آشامد؛ صمد کسی است که نمی خوابد و ازلی و ابدی [=همیشگی] است.
در بعضی روایات، «لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد»، تفسیر و توضیح اسم شریف صمد دانسته شده است. در روایتی، حضرت جواد الائمه علیه السلام در پاسخ کسی که دربارة اسم شریف صمد می پرسد، می فرماید:
السید المصمود الیه فی القلیل و الکثیر؛
صمد، سید و شریفی است که همه به او اعتماد کرده و در هر کم و زیاد، قصد و آهنگ او نمایند.
روایات گذشته سیادت و شرافت و صمدیت خداوند را از هر عیب و نقصی که در سادات و بزرگان از مخلوقات است، منزه و مبّرا دانسته است؛ بنابراین معنای صمد طبق این روایات، خدایی است که کعبه مقصود هر محتاج، و پناه هر بی پناه است که تنها به او تکیه کنند؛ از هر عیب و نقص و کاستی، منزه و مبرا است و صمدیت و سیادت بی نقص او ایجاب می کند از کسی زاییده نشده و کسی هم از او زاییده نشده و و همتایی نداشته باشد.

حقایق توحید و دین اسلام و شرایع در اسم مبارک «صمد»
علامه مجلسی قدس سره، روایتی زیبا از حضرت امام محمد باقر(ع) نقل می کند که آن حضرت، بسیاری از معارف بلند توحیدی را از حروف «صمد» استخراج کرده اند. این روایت، از اهمیت حروف و آثار و فوائد و بار معنوی حروف پرده بر می دارد. وهب بن وهب قریشی می گوید:
از حضرت امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: جماعتی از فلسطین خدمت پدرم حضرت امام باقر(ع) شرفیاب شدند و مسائلی پرسیدند آن گاه از معانی «الصمد» پرسیدند؛ پدرم فرمود:
تفسیر آن در خودش موجود است؛ «الصمد» پنج حرف است؛ الف آن، دلیل بر انّیت و حقیقت اوست؛ چنان که فرمود: «شهد الله انه لا اله الا هو»؛ [=خدا گواهی می دهد معبودی نیست، مگر او] این، تنبیه و اشاره است به این که او غایب از درک حواس است و حواس، نمی تواند او را درک کند.
لام در «الصمد» دلالت بر الهیّت و این که همانا او «الله» است، دارد و این که الف و لام «الصمد» ادغام شده در کلام ظاهر نمی شوند و به گوش شنیده نمی شوند، بلکه فقط در مقام کتابت و نوشتار ظاهر می شوند [= نوشته می شود؛ ولی خوانده نمی شود که از ویژگی های الف و لام شمسی است] دلیل بر این است که الهیّت او لطیف و خفی است. به وسیلة حواس، ادراک نمی شود و به زبان هیچ توصیف کننده و به گوش هیچ شنونده درنمی آید؛ زیرا تفسیر آن است که او (إله)، کسی است که خلق، از درک ماهیت و کیفیت او به واسطه حس یا وهم، در تحیر و سرگردانی به سر می برد. این، به این دلیل است که او خالق و آفریننده اوهام و حواس است.
این که الف و لام «الصمد» در نوشتن ظاهر می شود، دلیل بر این است که خداوند، ربوبیتش را در آفرینش مخلوقات و ترکیب کردن ارواح لطیف در جسم های کثیف [= متراکم، ضد لطیف] ظاهر کرد؛ به گونه ای که وقتی بنده به خود می نگرد، روحش را نمی بیند؛ همان گونه که الف و لام الصمد در خواندن، دیده [ و شنیده] نمی شود و با هیچ یک از حواس پنجگانه درک نمی شود؛ اما وقتی به کتابت و نوشتار «الصمد» می نگرد، می بیند آنچه [در خواندن] در لطف و خفا بود، ظاهر می شود.
پس هر گاه بنده در ماهیت باری تعالی و کیفیت او بیندیشد، متحیر و سرگردان می شود. و فکر او به چیزی که بتواند آن را تصور کند احاطه نمی یابد، زیرا خداوند – عزوجل- خالق و آفریننده صورت ها است؛ پس زمانی که بنده، به خلقت و آفرینش خود به دقت نگریست، برایش ثابت می شود که خداوند – عزوجل- خالق همة آن ها است و همو است که ارواح ایشان را با اجسادشان به هم آمیخته است.
اما صاد در «الصمد» دلیل بر این است که حق تعالی صادق است و گفته و سخنش صدق است و بندگانش را فراخوانده است که راه صدق و راستی را به راستی پیروی کنند، و به آن ها با صداقت و راستی به جایگاه صدق [=بهشت] وعده داده است [یا این که خداوند وعده داده است بندگانش را به جایگاه صدق، به سبب راستی و صداقت در گفتار و کردارشان]
اما میم در «الصمد» دلیل بر مُلک و سلطنت او است و این که او پادشاه بر حق است همیشه بوده و خواهد بود و سلطنت و پادشاهی او برطرف نخواهد شد.
و دال در «الصمد» دلیل بر دوام ملک و سلطنت و دوام ذات او است [از میم «صمد»، ملک و سلطنت او، و از دال آن، دوام این ملک و سلطنت فهیمده می شود] و این که او بالاتر از عالم کون و فساد [=زوال] است [=تغییر و تبدیل، در ساحت قُدس خداوند متعال راه ندارد]؛ بلکه او، به وجود آورنده همه موجودات است و به واسطه عنایت و فیضِ اراده و مشیت و ایجاد و آفرینش او، موجودات آفریده شده اند.
آن گاه حضرتش، امام باقر العلوم(ع) فرمود:
اگر برای علمی که خداوند متعال به من عطا فرموده، حمل کننده ای [=کسی که بتواند بفهمد و تحمل کند] می یافتم، به یقین حقایق توحید و اسلام و دین و شرایع را از اسم صمد منتشر می کردم. چطور ممکن است حاملی برای علم خداوند بیابم؛ در حالی که جدم امیر المؤمنین نیز حاملی برای علمش نیافت؟ به طوری که از سر این درد، آهی کشید و بر روی منبر فرمود: «از من بپرسید، پیش از آن که مرا از دست بدهید؛ زیرا درون من سرشار از علم است. آه آه! که کسی را نمی یابم که بتواند بار این علوم را بر دوش بکشد. آگاه باشید من حجت و دلیل آشکار و رسای خداوند بر شما هستم؛ پس با گروهی که خداوند بر آن ها خشم کرده است دوستی نکنید. به یقین، آن ها از آخرت نا امیدند؛ همانگونه که کفار، از اهل قبور ناامیدند».
سپس حضرت امام باقر(ع) می فرماید:
شکر و سپاس خداوندی را که بر ما منت نهاد و ما را به عبادت و پرستش خویش موفق ساخت؛ آن خدای یگانة صمد که نه کسی را زاییده و نه از کسی زاییده شده و احدی، کفو و همتای او نیست و ما را از پرستش بت ها دور نمود؛ حمد و سپاس همیشگی و شکری بی نهایت و دایمی.
خداوند عزوجل فرموده است: «کسی را نزاییده و زاییده نشده»؛ خداوند عزوجل می فرماید: «نزاییده است»، تا این که برای او فرزندی باشد که از ملک او ارث ببرد و «از کسی زاییده نشده است» تا این که برای او پدری باشد که در ربوبیت و ملکش شریک باشد و «لم یکن له کفواً احد» و برای او همتایی نیست که در سلطنتش او را کمک و یاری رساند.3

اهمیت حروف در قرآن و روایات
این حدیث، از احادیث بسیار مهم در باب اسرار حروف است که ژرف نگری در آن، باب جدید و وسیعی در این زمینه می گشاید و زبان اعتراض منکران این باب را می بندد. از این روایت شریف استفاده می شود که حروف ریشه و اساس تمام علوم، هستند و علومی در آن ها نهفته است که اهل آن می توانند از درون آن استخراج نمایند.. شاید حروف مقطعه قرآنی نیز به همین مطلب اشاره داشته باشد که: ای کسانی که به معجزه همیشگی این کتاب آسمانی و مطالب بلند آن ایمان دارید و می دانید که اگر انسیان و جنیان دست به دست هم دهند توان آوردن حتی یک آیه همانند آن را ندارند! بدانید همة این مفاهیم بلند را از دل همین حروف بیرون کشیده ایم و به واسطه چینش همین حروف، این معانی را خلق کرده ایم و حروفند که بار معانی و مفاهیم بلند عرفانی و اسم اعظم الهی را به دوش می کشند؛ به همین سبب امیر کلام، علی علیه السلام فرمود:
لکل شیء صفوة و صفوة القرآن حروف التهجی؛4
هر چیزی، خالص و ناب و عصاره ای دارد و خالص و عصاره قرآن، حروف تهجّی هستند.
البته چنانچه گذشت، استخراج این علوم از غیر معصوم علیهم السلام نیاید و تحمل آن را دیگری ندارد.
 
تقوا و طهارت نفس، شرط ارتباط و انس با قرآن
باید دانست قرآن که جامع علوم و معارف است «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ »5، با شایستگان سخن می گوید و از گنج های پنهان معانی و لطایف خویش بهره مند شان می سازد؛ چرا که «انهُ لَقُران کریم»؛ ولی چون پاک و مطهر است «لا یمسّه الا المطهّرون» طهارت شرط ارتباط همنشینی دل با قرآن است. بدون طهارت و تهذیب نفس، ممکن نیست کسی به اصل و اساس و عصاره قرآن و علوم و معارف الهی دست یابد؛ چنان که امیر المؤمنین(ع) فرمود :
علم، درآسمان ها نیست، تا به سوی شما نازل شود؛ در زمین نیز نیست، تا به سوی شما صعود کند؛ بلکه علم، درکنه وجود و قلوب شما سرشته شده است. به اخلاق روحانیان [= ملکوتیان] متخلق شوید، تا برایتان ظاهر گردد.6
از این رو طالب راه خدا و سالک سبیل هُدا باید بیش از پیش با اسم شریف صمد ارتباط برقرار کند و در معانی آن تدبر و تفکر نماید و خود را به اخلاق صمدی خداوند متخلق سازد. اگر انسان با سعی و تلاش و مجاهدت و مراقبت از نفس و مداومت بر ذکر خداوند، همچون «یا احد یا صمد»، «الله الصمد»، «یا صمد» مظهر صمدیت خداوند گردید، دل ها متوجه او خواهد شد و مردم، در مشکلات و حاجات و بلاها و گرفتاری ها قصد و آهنگ او کرده و به او اعتماد خواهند نمود. او با این پشتوانه معنوی خواهد توانست هادی راه باشد و خواسته های معنوی و مادی مخلوقات را برآورده سازد.

پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت آن حضرت(ع) مظاهر تام و کامل صمدیت خدا
در عالم هستی، مظهر کامل صمدیت خداوند، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و اهل بیت گرامی آن بزرگوار هستند. در زیارت جامعه کبیره در توصیف آن بزرگواران می خوانیم:
بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السماء انْ تقع علی الارض الا باذنه و بکم ینفس الهمّ و یکشف الضر.
خداوند، به شما [عالم را] آغاز کرد [و ایجاد نمود] و به شما نیز پایان می دهد و به واسطه شما باران را نازل می کند و به واسطه شما آسمان را حفظ می کند، تا بر زمین فرود نریزد بدون اذنش. و به واسطه شما غم و اندوه زدوده شده، سختی ها برطرف می گردد.
آن چهارده نور مقدس(ع) در طول عُمرشان در این نشأة خاکی و بعد از عروج به عالم افلاکی، مرجع و ملجأ و پناهگاه بی پناهان و بیچارگان و حاجتمندان بوده و هستند و کریمانه و مشفقانه حاجات و نیازهای مخلوقات خداوند به ویژه شیعیان و دوستدارانشان را برآورده می کنند. این همه فضایل، به برکت تخلق به اخلاق صمدانی است که در حد کمال در وجود مسعودشان تجلّی کرده است. این مرحله از این خُلق، ویژه اهل بیت عصمت و وحی علیهم السلام است و کسی در این میدان، شریک آنان نیست؛ ولی در مراحل پایین تر، باب تخلّق به روی بندگان خدا و شیعیان علی مرتضی علیه السلام باز است؛ بنابراین اگر کسی در مراقبه و مجاهده و مداومت بر ذکر خداوند سعی بلیغ و کوشش بی دریغ مبذول داشت و در اسما و صفات او، تدبر و تفکر کرد، تنها دل به او می بندد؛ امیدش از غیر او قطع می شود به صفت صمدیت خداوند متصف می گردد. سعدی شیرازی در این باره این گونه سروده است:
که عاجزترند از صنم هرچه هست
دل اندر صمد باید ای دوست بست
که باز آیدت دست حاجت تهی
محال است اگر سر بر این در نهی
خدایا! مقصر به کار آمدیم
تهیدست و امیدوار آمدیم7
وقتی خداوند، به لطف بی منتها و کرم لایتناهی بندگان فراری اش را به «فاین تذهبون» می نوازد، چرا ما دست نیاز به سوی او دراز نکنیم. در روایتی آمده است خشنودی خداوند از بازگشت انسان گنهکاری که توبه کند و به سوی او بازگردد، بیشتر است از خوشحالی و خوشنودی کسی که در بیابانی مَرکبش را گم کرده و با سعی و تلاش فراوان و بعد از نا امیدی، مرکب و ناقه اش را می یابد؛ پس رو به سوی خداوند عزیز صمد آوریم و به او دل ببندیم و تنها مقصد و مقصود ما او باشد.

عالم و عارف صمدانی، آیت الله کشمیری
از کسانی که دل از اغیار بریده و به وسیلة ارتباط با این اسم شریف و مداومت بر آن، با تکیه بر مراقبه و مجاهده و استقامت و ثبات قدم در این راه، به اخلاق صمدی متخلق شده و از او عالم و عارفی صمدانی و ملجأ و پناه سالکان راه خدا ساخته بود، حضرت آیت الله سید عبد الکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه بود. در این باره، آن بزرگوار به بعضی از شاگردان فرموده بود:
مدتی مشغول ذکر شریف «الله الصمد» بودم و به آن مداومت داشتم، تا این که در حال کشف و شهود، مَلَکی دیدم که یک سینی به من هدیه کرد که وسط آن، با خط بسیار زیبا و نورانی ذکر «الله الصمد» حک شده بود. من از این واقعه فهمیدم که نصاب و زمان این ذکر به پایان رسیده و وقت ظهور آثار و برکات توجه به این اسم شریف فرا رسیده است و آن آثار و برکاتی که به واسطه این اسم باید به من برسد، رسید.

آثار و خواص اسم مبارک «صمد»
اسم مبارک «صمد» به حساب ابجد، 134 و عدد مفصل آن 220 است. این اسم شریف در قرآن کریم، با اسم جلاله «الله» ترکیب یافته است؛ بنابراین ذکر شریف «الله الصمد» از اذکار ترکیبی قرآنی است که آثار و برکات خاص خود را دارد. مرحوم کفعمی در بلد الامین در خاصیت اسم صمد می فرماید:
ذاکره لا یجد ألم الجوع8 ؛
متذکر به این اسم، درد و گرسنگی را نمی یابد.
ممکن است این خاصیت را از جمله «یا صمداً لا یُطعَم ؛ ای صمدی که طعام داده نمی شود». در دعای جوشن کبیر استفاده کرده است و یا از جمله ای که امام حسین علیه السلام در معانی «صمد» به این مضمون فرمود:
الصمد الذی لا یأکل و لا یشرب؛9
صمد کسی است که نمی خورد و نمی آشامد.
ولی ارباب معرفت، آثار و برکات و الاتری برای این اسم شریف قائلند که قابل قیاس با این اثر نمی باشد.
اللّهم اجعل لسانی بذکرک لهجاً و قلبی بحبّک مُتیّماً و مُنّ علی بحُسن إجابتک بحق محمد و اهل بیته الطاهرین سلام الله علیهم اجمعین.

 
پی نوشت ها:
1 . العین، لسان العرب.
2. معانی الاخبار، ص 6.
3. توحید صدوق، باب تفسیر «قل هو الله احد»، ص 89 ؛ بحار الانوار، ج 3، ص 224، باب 6.
4. بحار الانوار، ج 88، ص 9، باب 2.
5 . سوره انعام: 59.
6. الانوار الساطعة، ج3، ص 244.
7. بوستان سعدی، حکایت بت پرستی نیازمند.
8. بلد الامین، ص 718.
9. معانی الأخبار، ص 6.

منبع:حوزه
211008


 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین