پای درس اخلاق محمد شجاعی
چرااغلب انسانها آرزوهای کودکانه رادنبال میکنند؟
محمد شجاعی از اساتید اخلاق میگوید: اغلب انسانها به دلیل عدم معرفت صحیح از خود حقیقیشان، از موفقیت در مهندسی معشوق باز میمانند و به محض آنکه قلبشان در معرض انواع پیشنهادها و آرزوها قرار گرفت آرزوهایی کوچک و کودکانه را بر میگزینند.
عقیق: محمد شجاعی از اساتید اخلاق و مدیرعامل مؤسسه فرهنگی هنری منتظران منجی در تازهترین سخنرانی خود به موضوع «انسانشناسی» پرداخته است که مشروح آن در ادامه میآید:
پرهیز از غفلت در نجوای خصوصی الله واحد
آموختیم که غفلت، یکی از بزرگترین بیماریهای نفس و مادر بسیاری از بیماریهای دیگر است. این بیماری به قدری خطرساز و مهلک است که خداوند از آن در حدیث معراج که تحفهای عظیم و ارزشمند برای پیامبر و امتش است، به عنوان عامل هلاکت انسانها یاد میکند. خداوند در شب معراج، بهترین، دقیقترین، و مهمترین اصول کاربردی را برای رشد و کمال نفس برای پیامبر برشمرده و از تمام آنچه که یک انسان برای تولد سالم به آنها نیازمند است، پرده برمیدارد. علاوه بر این راههای رسیدن به این کمالات را نیز برای او ترسیم میکند. چینشِ این قواعد و فرمولهای ریاضی در حدیث معراج، چینشی بسیار دقیق، عجیب و حساب شده است که البته بخش بسیار مهمی از آن به غفلت اختصاص داده شده است.
در بخشی از حدیث معراج میخوانیم:
یا احمد، إجعل همّک همّاً واحداً، فاجعل لسانک لساناً واحداً، واجعل بدنک حیاً، لا تغفل أبداً، مَن غفل لا أُبالی بأی واد هلک.
ای احمد؛ همتت را همت واحدی قرار ده و زبانت را زبانی واحد. بدنت را زنده نگه دار، از من غافل شو، که هر کس از من غافل شود، دیگر برایم مهم نیست در کدام وادی هلاک شود.
وحدت در همّت
«همّ» همان غایتی است که تلاش انسان را به سمت خود جلب میکند. در روایت بسیاری، قیمت انسان را به اندازه همت او دانستهاند. برای سنجش میزان شرافت و قیمت هر انسان، باید دید که همت او به کدام دسته از معشوقها، آرمانها، محبوبها، شادیها و غمها تعلق میگیرد.
توجه داشته باشیم که روی سخن خداوند در این حدیث، نه به پیامبر، بلکه به تک تک انسانهاست. خداوند از ما میخواهد که درست مانند جنینی که همّش تنها تولد سالم به دنیاست، ما نیز تمام همتّمان را در راستای تولد سالم به آخرت و تحصیل ابزاری لازم برای زندگی ابدیمان به کار گیریم.
فراموش نکنیم که ما زمانی میتوانیم معنای حقیقی همّ واحد را درک کنیم که جاودانگی خود را باور نموده و تمام بخشهای پائینی وجودمان را، تنها ابزاری برای تحصیل کمالات ابدی بدانیم. تنها در این صورت است که آخرت را جدی گرفته و آن را هدف قرار خواهیم داد. در اینصورت نوع برنامه ریزیهای ما، با برنامه ریزیهای دیگران بسیار متفاوت بوده و بهدور از غمها و مشغلههای دنیایی تنظیم خواهند شد. با چنین نگاهی، انسان هرگز، با کمالات بخشهای پایینی، به قدری آمیخته نمیشود که بخش انسانیاش از رشد و قدرت باز بماند. همّ اصلی او در زندگی «آخرت سازی» است، از همینرو تمام فعالیتهای چهار بخش پایینی را برای رشد انسانی خود به استخدام گرفته و از آنها به عنوان ابزاری برای آخرت سازیاش استفاده میکند. کسب هیچ کمالی در زندگی او نمیتواند، از خلوتها، پیوند با غیب، پروازها و هم آغوشیاش با الله کاسته و او را مشغول خود سازد.
اما غالب انسانها، به دلیل عدم معرفت صحیح از خود حقیقیشان، از موفقیت در مهندسی معشوق باز میمانند و به محض آنکه قلبشان در معرض انواع پیشنهادها و آرزوها قرار گرفت. آرزوهایی کوچک و کودکانه را برمیگزینند. بنابراین لازمه رسیدن به همّ واحد، عدم ابتلا به غفلت است. اینکه نگاهمان، همواره به غایتمان بوده و از خاطر نبریم که آنچه اکنون در اختیار داریم، تنها ابزاری است برای رسیدن به غایت نهاییمان....
وحدت در کلام
بعضی از انسانها، از گفتار واحدی برخوردار نیستند و این نشان میدهد که هنوز سرگردانند و غایت حقیقی خود را نشناختهاند از همین رو برنامهای نیز برای رسیدن به غایتشان ندارند. این دسته از انسانها در همنشینی با اهل گناه، با آنان هم عقیده و هم نظرند و در هم نشینی با اهل ایمان، از خدا و ایمان و.... سخن میگویند. این گروه با هر اتفاقی خاصی، ممکن است به سمت و سویی خاص هدایت شده و از مسیر اصلی فرسنگها فاصله بگیرند.
مدیریت بدن
در چینش اعجاب انگیز حدیث معراج، خداوند حکیم بعد از چند توصیه عالی برای نفس، ناگهان توجه پیامبر را به بدنش جلب نموده و از او میخواهد که مدیریت بدنش را به دست گیرد.
اساساً کسی که در مدیریت بدن (حس) خود موفق نیست، در بخشهای دیگر نیز(خیال، وهم، عقل و فوق عقل) نمیتواند به موفقیت برسد. تنها یک بدن سالم و ورزیده میتواند به خیالات و ارتباطات پاک و سازنده دست یابد. حقیقت انسان یک نفس واحد است که این نفس واحد در تمام قوای 5 گانهاش، به یک مقدار حضور دارد و اختلال در هر کدام از این قوا، بقیه قوا را تحت تأثیر قرار میدهد. بدن (قوه حس) که پایینترین قوه انسان است، اگر از سلامت و ورزیدگی لازم برخوردار نباشد، مانع سلامت بقیه قوا خواهد بود، به طوریکه بسیاری از بیماریهای روحی، در نتیجه عدم سلامت جسمی به وجود آمده و به بیماریهای روان تنی معروف شدهاند. لذا میتوان آنها را به وسیله درمان جسم از ریشههای بیماری، درمان کرد.
ابتدا حفظ لقمه حلال و بعد تأمین سلامت و ورزیدگی بدن است.
بدن و حواس پنجگانه آن، ورودیهای نفس هستند اگر این ورودیها از سلامت لازم برخوردار نباشند خیالات نفس نیز پاک و زیبا نخواهند بود. در این صورت انسان با غیب انسی نداشته و از نماز با حضور قلب برخوردار نخواهد بود و اساساً از درک غیب عاجز خواهد بود.
بنابراین اولین قدم برای حرکت به سوی الله، مدیریت بدن است که باید به قصد قرب انجام گیرد تا انسان را به نورانیت برساند.
غفلت از «الله» مساوی با غفلت از «هدف»
کمی فکر کنیم؛ سهم ما از ارتباطات چهره به چهره و دو نفره با خداوند، در طول روز چقدر است؟ چقدر از زمان روزانه خود را به خلوت و هم آغوشی با خداوندی سپری میکنیم که بیپرده در تمام لحظهها در کنار ما است؟ غفلت از الله، یعنی غفلت از غایت نهایی، غفلت از هدف و غفلت از برنامههایی که ما را به هدف میرساند. برای رسیدن، حتی لحظهای غفلت نیز خطر آفرین است.
هلاکت در وادی غفلت
غفلت از خداوند، در حقیقت قدم گزاردن در راه هلاکت و خروج نفس از حالت طبیعی (فسق) است. حال این هلاکت در کدام وادی اتفاق بیفتد، اهمیت چندانی ندارد.
موفقیت در مهندسی معشوق، انسان را از خطر هلاکت باز میدارد. کسی که الله، خانواده آسمانی و جهاد را در رأس معشوقهایش جای داده است، دیگر در نگاه خداوند ارزشمند و خواستنی خواهد بود و اگر غفلتی به سراغش بیاید، خداوند او را حفظ نموده و مانع هلاکتش میشود. اما شکست در مهندسی معشوق، قطعاً انسان را به غفلتهای مهلک مبتلا خواهد کرد.
خداوند معشوق غیوری است که باید بیدرنگ و بیغفلت با او رفاقت کرد. باید با اسماء او انس گرفت و این انس، نیازمند مداومت بر رفاقت است. باید برای رفاقتمان اصالت قائل شده و ارتباطمان با الله را جدی بگیریم، در غیر اینصورت سقوط کرده و هلاک خواهیم شد.
منبع:فارس
211008