کد خبر : ۴۲۹۳۶
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۲

شهادت مظلومانۀامام حسین بااستنادبه آیات قرآن

ترک مکن زیارت مظلوم را، راوی سؤال کرد: مظلوم کیست؟ حضرت فرمود: مگر نمی دانی که او حسین (ع) شهید کربلاست!
عقیق:یکی از آیات قرآن که با امام حسین(ع) ارتباط دارد آیه 33 سوره اسراء است.
«و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلایسرف فی القتل انه کان منصورا»
هرکس مظلوم کشته شود به ولی و سرپرست وی قدرتی داده ایم، پس نباید در قتل زیاده روی کند زیرا او یاری شده است. از امام باقر(ع) روایت شده است که مراد خداوند از آیه حضرت حسین(ع) است که او را مظلومانه به شهادت رساندند و منظور از ولی و سرپرست امام زمان(عج) است.[1]
ظاهر آیه حکمی عام است برای همه مردم یعنی اگر کسی از روی ظلم کشتند ولی و سرپرست او شرعا می تواند فقط قاتل او را قصاص کند و طبق معنای آیه نباید اسراف کند یعنی افراد دیگری هم بکشد. بنابراین ولی امام حسین(ع) فقط می تواند قاتلین حضرت را قصاص کند؛ اما قاتلین حضرت چه کسانی بودند؟ آیا قاتل ایشان یزید است؟ یا ابن زیاد؟ یا عمربن سعد؟ یا شمر یا سنان یا صالح بن وهب که نیزه ای به حضرت زد و باعث از اسب افتادن حضرت سیدالشهدا(ع) شد؟ یا آن ملعونی که تیر سه شعبه به قلب مبارک ایشان زد؟ یا...
صحیح این است که برای حضرت سیدالشهدا(ع) صدهزار قاتل است حقیقتا و استقلالاً.
یک قاتل یزید است که در روایات هم ذکر شده است.[2]
دیگری ابن زیاد است همانطور که یزید گفت: قتله ابن مرجانه[3] (ابن مرجانه حسین (ع) را کشت)
دیگری عمر بن سعد است چنانچه در روایت است وقتی اصحاب امیرالمومنین(ع) او را در کودکی می دیدند می گفتند این قاتل حسین(ع) است.[4]
و دیگری شمر و سنان و خولی و حرمله و تشنگی و غیرت و گریه و...
خود حضرت سیدالشهدا(ع) می فرمایند: «قتلت مکروبا»[5] یعنی حزن و اندوه مرا کشته است و به همین خاطر ایشان را صاحب کربلا می نامند یعنی خود این لفظ اشاره به سبب قتل ایشان است یعنی حزن و اندوه و بلا.
اما مظلوم کشته شدن که در آیه آمده است چند معنا دارد که همگی بر سیدالشهدا (ع) منطبق است حقیقتاً.
اول: در حالتی که مظلوم است کشته شده باشد: یعنی تجاوز به حقوق او کرده باشند و ضرر به مال و اولاد و اصحابش زده باشند بلکه تمام اعضا و جوارحش اعم از ظاهریه و باطنیه را به ضرب تیر و تیغ و نیزه و تشنگی، از بین برده باشند که حقیقتاً در آن حضرت اتفاق افتاد که از شدت ضربات شمشیرها و نیزه ها اعضایش متغیر شده بود حتی گلوی ایشان و از طرفی تعدی کردند به مال و اولاد و اصحابش و او را آواره کردند و تنها و بی کس روی خاک رها کردند به همین جهت کلمه مظلوم با اینکه وصف است علم شده برای حضرت حسین(ع) همانطور که در دعا می خوانیم: أنشرک دم المظلوم[6] (تو را قسم می دهم به خون مظلوم)
و در حدیثی وارد شده که ترک مکن زیارت مظلوم را، راوی سؤال کرد: مظلوم کیست؟ حضرت فرمود: مگر نمی دانی که او حسین (ع) شهید کربلاست![7]
دوم: مظلوم بودن در اصل کشتن: یعنی کسی را بکشند بدون مجوز شرعی که موجب قتل او باشد مثل قصاص یا حد یا فساد کردن در جامعه. و اظهر افراد این معنا حسین (ع) است. همانطور که خودش فرمود: وای بر شما چه طلبی از من دارید؟ آیا کسی از شما را کشته ام که می خواهید قصاص کنید یا مالی از شما گرفته ام؟ یا بدعتی در دین خدا انجام داده ام؟[8]
سوم: مظلوم بودن در کیفیت قتل: خداوند امر به احسان کرده در هر امری حتی قربانی کردن مثلا مستحب است: کارد را تیز کنند یا در پیش روی حیوانات دیگر از جنس خودش قربانی نکنند. و دست و پایش را نبندند و اعضای حیوان را پیش از خروج روح از بدنش قطعه قطعه نکنند! ولی حتی این احسانها را در حق حضرت رعایت نکردند.
چهارم: مظلومیت بعد از کشته شدن: به درآوردن لباس و قطع کردن اعضای بدن و پامال کردن آن[9] و رها کردن بدن بی کفن بر روی خاک و این معنا منحصر به آن حضرت است حتی به لباس کهنه ایشان رحم نکردند و آنرا از بدن ایشان درآوردند.[10]
پنجم: مظلومیت به جمیع معانی قبل: این مورد هم فقط منحصر به سیدالشهداست و در فرد دیگری موجود نبوده است.


پی نوشت ها:
برگرفته از خصائص الحسینیة مرحوم شوشتری
[1] بحار الانوار ج 44 ص 218 ـ تفسیر عیاشی ج 2 ص 290 ـ مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 206
[2] بحار الانوار ج 44 ص 242 ـ ص 244
[3] بحار الانوار ج 45 ص 131 و ص 162 ـ مقتل خوارزمی ج 2 ص 74
[4] بحار الانوار ج 44 ص 263 ـ کشف الغمه ج 2 ص 9 ـ ارشاد مفید ج 2 ص 135! البته عبارت کشف الغمه «اصحاب النبی» است لکن عبارت بحار و ارشاد «اصحاب علی» است.
[5] بحار الانوار ج 44 ص 279 ـ کامل الزیارات باب 26 ص 109
[6] بحار الانوار ج 83 ص 235 ـ کافی ج 3 ص 325
[7] بحار الانوار ج 98 ص 66 ـ کامل الزیارات باب 52 ص 137
[8] بحار الانوار ج 45 ص 7 ـ ارشاد مفید ج 2 ص 101
[9] بحار الانوار ج 45 ص 59 ـ لهوف ص 58 و 59 ـ مقتل خوارزمی ج 2 ص 38 و 39
[10] بحار الانوار ج 45 ص 57 ـ لهوف ص 56 و 57 ـ مقتل خوارزمی ج 2 ص 37
منبع:جام
211008

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین