کد خبر : ۴۲۷۱۱
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۹

گريه حضرت زكريا بر حسين(ع)

كهيعص ، كاف نام كربلاست ، هاء هلاكت عترت پاك است ، ياء يزيد است كه بر حسين(ع) ستم مى كند، عين عطش امام حسين و صاد صبر اوست .
عقیق: ديلمى با سند خود از سعد بن عبدالله قمى نقل مى كند:
چهل و چند مسئله دشوار كه پاسخى براى آنها نيافته بودم آماده كردم و در سامرا خدم مولايم حضرت امام حسن عسكرى(ع) رسيدم . به در خانه آن حضرت رسيده و اجازه خواستيم و اجازه ورود داده شد. چون به خدمتش رسيديم و فروغ جمالش را ديديم ، صورتش را به چيزى جز ماه شب چهاردهم تشبيه نكرديم . روى پاى راستش كودكى كه بنشينم .
چون نشستيم ، پيروان حضرت از او درباره دين خود و هداياشان پرسيدند. حضرت به آن كودك نگاه كرد و فرمود: پسر كم ! پاسخ شيعيان و دوستانت را بده . وى همه سوالاتى را كه حاضران در دل داشتند، پيش از آنكه بر زبان آورند، به بهترين جواب و روشن ترين برهان پاسخ داد، به نحوى كه عقل ما از دانش فراوان او و اخبارش از غيبها حيران ماند.
آنگاه امام عسكرى رو به كرد، پرسيد: اى سعد! براى چه آمده اى ؟ گفتم : به شوق ديدن سرورمان . فرود: سوالاتى كه مى خواستى بپرس ! گفتم : سرورم ! سوالهايم باقى است . فرمود: هر چه مى خواهى از نور چشم بپرس - و اشاره به آن كودك كرد. از جمله سوالهايم اين بود: سرورم !
اى فرزند پيامبر! تاويل (كهيعص چيست ؟ فرمود: اين حروف از اخبار غيبى است كه خداوند، بنده اش زكريا را از آن آگاه ساخت ، سپس بر محمد(ص) به تفصيل بيان كرد. زكريا(ع) از خدا خواست كه نامهاى پنجگانه را به او بياموزد. جبرئيل نازل شد و آنها را به او آموخت .
هرگاه زكريا نام محمد، على ، فاطمه ، حسن را ذكر مى كرد، اندوهش برطرف مى شد، امام وقتى حسين(ع) را نفر را نام مى برم اندوهم كاسته مى شود، اما وقتى حسين(ع) را ياد مى كنم دلم مى گيرد و چشمم اشكبار مى شود؟ خداوند داستان او را بيان كرد و فرمود: كهيعص ، كاف نام كربلاست ، هاء هلاكت عترت پاك است ، ياء يزيد است كه بر حسين(ع) ستم مى كند، عين عطش امام حسين و صاد صبر اوست .
چون زكريا اين را شنيد، سه روز از سجده گاهش جدا نشد و مردم را هم پيش خود راه نداد.
مى گريست و چنين ناله مى كرد: آيا بر على جامه اين مصيبت را مى پوشانى ؟ آيا اندوه اين فاجعه بر آنان وارد مى شود؟ آنگاه گفت : خدايا مرا فرزندى روزى كن كه در پيرى ، چشمم به او روشن شود و وارث پسنديده من گردان كه جايگاه او نسبت به من همانند موقعيت حسين(ع) باشد، وقتى روزيم كردى با محبت او مرا بيازماى و مرا به داغ او مبتلا كن ، آن گونه كه حبيب خود محمد را داغدار مى كنى . دوران حمل يحيى شش ماه بود، آن گونه كه حسين(ع) چنين بود و داستانى طولانى دارد.

 
پی نوشت:
 ارشاد القلوب ، ص 421
منبع:جام
211008

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین