شعر/خنده بربی سروسامانی مان میکردند
/ خنده بر پاره گریبانی مان میکردند ** خنده بر بی سر و سامانی مان میکردند/ پشت دروازه ساعات معطل بودیم ** خوب آماده مهمانی مان می کردند/ از سر کوچه بیعاطفه تا ویرانه ** سنگ را راهی پیشانی مان میکردند
عقیق:
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند پشت دروازه ی ساعات معطل بودیمخوب آماده ی مهمانی مان می کردند از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانهسنگ را راهی پیشانی مان می کردند هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیمبیشتر شک به مسلمانی مان می کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما راوارد بزم طرب خوانی مان می کردند بدترین خاطره آن بود که در آن مدتمردم روم نگهبانی مان می کردند هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبودتا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
"علی اکبر لطیفیان"
منبع:نسیم