۰۶ تير ۱۴۰۳ ۲۰ ذی الحجه ۱۴۴۵ - ۰۲ : ۱۲
سیری در نهج البلاغه؛
امیرمؤمنان علی(ع) در آغاز عهدنامه مالکاشتر به ویژگیهای شاخص مدیریتی پرداختهاند و بیان میدارند که توجه به جایگاه خداوند متعال، روابط و مناسبات حکومتی و مدیریتی انسان را به دور از قدرتمداری رقم میزند.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/05/23/13910523000146_PhotoA.jpg)
از آنجایی که مفاد عهدنامه مالک اشتر از سوی امامی معصوم صادر شده است توجه به آن برای مدیران و کارگزارنی جامعه ما نیز میتواند بسیار راهگشا باشد از این رو سلسله مباحثی را از کتاب «دلالت دولت» اثر مصطفی دلشاد تهرانی مدیرگروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث برای عموم علاقهمندان ذکر کنیم.
اداره امور از جایگاه بندگی خدا
خاستگاه مدیریت و رهبری از مهمترین موضوعات جهتدهنده به حکومت و اداره یک سازمان است؛ این که انسان از چه مجرایی گام در میدان اداره امور بگذارد و به رهبری بپردازد؛ نقشی تعیینکننده در مدیریت و حکومت دارد. تصمیمگیریها، و رفتار و سلوک مدیریتی و حکومتی به شدت متأثر از تلقیها و دریافتها از مدیریت و حکومت است. نوع تلقی و دریافت زمامداران از خود در جایگاه مدیریتی و حکومتی آنان را به انواع روابط و مناسبات سوق میدهد. هر دریافتی به کارکردی منجر میشود،به عنوان نمونه:
دریافتها |
کارکردها |
تسلط |
سلطهگرانه |
تحکم |
مستبدانه |
خودکامگی |
خودکامانه |
هدایت |
هدایتگرانه |
خدمت |
خدمتگزارانه |
امانت |
امانتدارانه |
پاسداشت |
پاسدارانه |
آنکه خود را در جایگاه حکومت و مدیریت مسلط، حاکم، مطلق، خدا میبیند به روابط و مناسباتی متناسب با این دریافت رو میکند، روابط و مناسباتی سلطهگرانه، مستبدانه، خودکامانه و خدایگونه؛ و آن که از جایگاه بندگی خدا به حکومت و مدیریت مینگرد، به روابط و مناسباتی هدایتگرانه، خدمتگزارانه، امانتدارانه و پاسدارانه رو مینماید.
امیرمؤمنان علی (ع) در آغاز عهدنامه مالکاشتر به مهمترین دروازه ورود به عرصه حکومت و مدیریت پرداخته است: ورود از جایگاه بندگی خدا. در این صورت است که روابط و مناسبات حکومتی و مدیریتی صورتی انسانی و به دور از قدرتمداری مییابد در عین ظهور توانایی لازم برای اداره امور، از سلطهگری و خودکامگی پرهیز میشود. عبارت «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اَللَّهِ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ» بیانگر چنین حقیقتی است. علی (ع) خود را بنده خدا معرفی میکند و از این جایگاه به اداره امور فرا میخواند.
ادبیات فرماندهی
فرماندهی و فرمانبری از لوازم اداره امور است و بدون آن پیشرفت کارها و دستیابی به اهداف سازمانی میسر نیست، اما آن چه در این امر مهم و اساسی است، ادب فرماندهی است. اداره امور از پایگاه خودکامگی ادبیات خود را دارد و اداره امور از پایگاه بندگی ادبیات خود را؛ به طوری که امیرمؤمنان علی (ع) مبتنی بر چنین دریافتی، از ادبیاتی بهره میگیرد که در آن هیچ نشانهای از تحکم و تجبر، خودمداری و سلطهگری نیست، از این رو فرموده است:«هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اَللَّهِ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ؛ این آییننامهای است که فرمان داده است بدان، علی. در اینجا «صیغه سوم شخص غایب» به کار گرفته شده است و نفرموده است: «ما امر به...» ( این آییننامهای است که فرمان میدهم بدان)، و یا «ما نأمر به...» این آییننامهای است که فرمان میدهیم بدان.
مقایسهای میان ادبیات فرماندهی نزد امیرالمؤمنان علی (ع) و دیگران نکات آموزنده بسیار در بردارد. ادبیات هر کس گویای اندیشه و روحیه و روش اوست؛ به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا، فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ»؛ سخن گویید تا شناخته شوید که آدمی زیر زبانش نهان است.
امیرمؤمنان علی (ع) آییننامه حکومت و مدیریت خود را با تغییر «ما أمربه» (فرمان داده است بدان) آغاز نموده است و اینگونه آغاز، بیانگر اندیشه و روحیه و روش ویژه اوست و نکات زیر را درباره آن میتوان لحاظ کرد:
1- این تعبیر بیانگر آن است که در آن چه میآید خودبینی و خودخواهی مطرح نیست.
2- چنین بیانی افاده میکند که این آیین، سخنانی حق است و فرامینی شخصی نیست.
3- نوع سخن گویای این حقیقت است که آنچه مطرح خواهد شد از جایگاه فرمانفرمایی و خودکامگی نیست، بلکه آموزههای راهنما برای توفیق در حکومت و مدیریت است، چنانکه آخرین عبارت این آییننامه گویای آن است.
حفظ سلسله مراتب در اداره امور
علی (ع) در عین تبیین اداره امور از جایگاه بندگی خدا و پاسداشت ادبیاتی لطیف و انسانی در عین اقتدار و توانایی در مدیریت و حکومت، به حفظ سلسله مراتب در اداره امور اهمیت داده است. هیچ سازمانی و حکومتی بدون سلسله مراتب صحیح و سامانیافته راه به مقصد نمیبرد و لازم است در عین لطیفترین روابط انسانی در اداره امور، جایگاه اشخاص و نسبت آنان به یکدیگر کاملاً روشن و مشخص باشد.
با تبیین درست سلسله مراتب در اداره امور و مشخص نمودن جایگاه هر واحد سازمانی و هر شخص، روابط و مناسبات سازمانی نطام مییابد و با پذیرایی این سلسله مراتب، تصمیمها و دستورالعملها در چرخه نابسامانی تباه نمیشود و تصمیم و دستورالعمل صحیح و قانونمند در همه مراتب جاری میشود و گریز از مراتب سازمانی به حداقل میرسد. اگر این قاعده رعایت نشود، اداره درست امور و دستیابی به اهداف حکومتی و سازمانی ناممکن میشود، چنانکه در بیان امیرمؤمنان علی (ع) آمده است:
«لا رأْی لمنْ لا یُطاعُ»
کسی که فرمان او را نبرند، رأی و تدبیر او هم اثر ندارد.
منبع:فارس
211008