کد خبر : ۴۱۷۲۲
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۳
پای درس اخلاق محمد شجاعی

دوعامل بخشیده‌نشدن انسان درکلام امام رضا

کمی بیندیشیم؛ کجا دیگران از ما رنجیده‌اند، کجا از دست‌ ما کلافه شده‌ و به گریه افتاده‌اند، عصبانی شده‌اند، غصه خورده‌اند؟ کجا تحمل‌مان کرده‌اند؟ پاسخ این سؤالات و سؤالاتی از این قبیل در حقیقت مرحله اول شناساییِ تیزی‌های نفس ماست.
عقیق:محمد شجاعی از اساتید اخلاق و مدیرعامل مؤسسه فرهنگی هنری منتظران منجی در تازه‌ترین سخنرانی خود پیرامون خانواده آسمانی با محوریت ادامه بحث «راه‌های دوری از شرک» به سخنرانی پرداخته است که در ادامه می‌آید:

 

11- شانس؛ اعتقاد به شانس در سرنوشت انسان، نمونه‌ای روشن از خرافات بوده و از مصادیق شرک است. البته فراموش نکنیم که یک سلسله تقدیرات در زندگی هر انسانی وجود دارد که در اختیار او نیست و امور دیگری در ایجاد و مدیریت این مقدرات نقش دارند. اما آنچه بدیهی است این مسئله است که خود انسان، زمینه را برای دخالت مؤثر و مفید این امورات مهیا می‌سازد. اموراتی مانند امدادهای غیبی، دعاهای انسان‌های دیگر، توفیقات و عنایات ویژه‌ خداوند، کمک‌های فرشتگان و ... از نمونه‌های این عوامل‌اند که البته به واسطه تلاشِ خود انسان به وجود می‌آیند.

12- مالیدن خون قربانی به ماشین، در منزل و ...

13- قفل بستن به ضریح، گره بستن به آن و ...

14- ریختن شیر و آب‌نبات بر روی قبر برای کاهش فشار قبر، البته شستن قبر با آب، از سوی معصومین علیهم‌السلام، بسیار سفارش شده است.

15- اسپند دود کردن برای دفع چشم زخم: البته چشم زخم از سوی خداوند در قرآن و همچنین از سوی معصومین علیهم‌السلام کاملاً تأیید شده است. نَفسِ بعضی از انسان‌ها به قدری نحوست داشته و در فشارِ ناپاکی، حسادت، تنگ‌نظری و بدجنسی قرار دارد که می‌تواند این انرژی و تأثیر منفی را به انسان‌های دیگر وارد نماید.

راه رفع چشم زخم: صدقات و دعاهای وارده بر این منظور است، نه دود کردن اسپند. البته اسپند، گیاهِ بسیار مبارکی بوده و دودکردن آن برای ضدعفونی نمودن هوا و یا ایجاد نشاط و احساساتِ خوبِ معنوی مفید و اثرگذار است.

16- آجیل مشکل‌گشا؛ و پخش نمودن آن در میان مردم

17- به هم زدن نذری و حاجت گرفتن به واسطه‌ی آن

18- نسبت دادن تصویری به ائمه (ع) و پیامبران

19- دور ریختن لباس اموات

20- در زدنِ 7 مسجد در روز آخر صفر برای گرفتن حاجت

21- صلوات فرستادن در هنگام روشن شدن چراغ

22- لزومِ همراهی عجّل فرجهم با صلوات

23- چلّه نشینی برای دیدن امام زمان (ع)

24- آش بی‌بی سه شنبه، نماز بی‌بی سه شنبه و ...

25- اعتقاد به اینکه اگر شب هنگام، سگی در پشت منزل انسان روزه بکشد، نشانه فوتِ یکی از اهل آن خانه است از مصادیق خرافات است.

26- بد یُمن دانستن گربه سیاه و یا جُغد بر دیوار خانه

27- روشن کردن شمع در زیارتگاه‌ها برای برآورده شدن حاجات

28- اعتقاد به سفره هفت سین و لزوم نشستن در کنار آن در هنگام تحویل سال

29- استفاده از سوزن، سنجاق و یا بهره‌هایی خاص برای دوری از جن‌زدگی

30- بستن نعل اسب

31- نخوردن خوراکی‌های خوش‌بو و خوش مزه توسط زن باردار سبب بروز آسیب‌هایی در فرزندان او می‌شود.

32- اعتقاد به فال قهوه، فال نخود و ...

33- بد یُمن دانستن شکستنِ آینه

34- تخم مرغ شکستن در جلوی مسافر و دفع چشم زخم و ...

35- اعتقاد به تأثیرات تولد در روزها و یا ماه‌های خاص؛ البته دسته‌ای از شرایط جزو اقتضائات مسلّم تأثیرگذارنده بر روی ژن است، به عنوان مثال باردار شدن در ایام حیض، و یا به صورت حرام و...

اما خوب است بدانیم که همین شرایط مؤثر نیز قطعیت ندارند و شخص می‌تواند با اتکال به الله و سخت‌کوشی، به سرعت رشد نموده و حتی تا مقام شهادتِ در راه خدا نیز برسد. انسان تمام آسیب‌ها را می‌تواند با استفاده از استغفار، صدقه، توبه، دعا و ... جبران نماید. اساساً خداوند جبران‌کننده‌ هر امر فوت شده‌ای برای انسان بوده و او را در این امر یاری خواهد کرد.

انسان مظهرِ الله است و می‌تواند به مدد او، تمام شرایطِ منفی را از نفس خویش بزداید. هیچ چیز، حتی ژن، نمی‌تواند، راه رشد انسان به سوی الله را مسدود سازد. چرا که محیط، تأثیری بسیار قدرتمند از وراثت داشته و می‌تواند مسیر سرنوشت انسان را به سوی نور تغییر دهد. اما فراموش نکنیم که برای رسیدن به سعادت، کسانی موفق‌تراند که همواره آماده تغییراند.

36- اعتقاد به خاریدن کف دست به معنای به دست آوردن پول و یا از دست دادن آن.

37- اعتقاد به بدخلقی پس از بیدار شدن از پهلوی چپ

38- اعتقاد به اینکه اگر تفاله چای، به بالای سطح چای بیاید، برای انسان مهمانی وارد می‌شود.

39- اعتقاد به اینکه، سادات به صورت ذاتی عصبی‌اند و ...

نمونه‌هایی شایع از مصادیق آزار و اذیت دیگران


آموختیم که امام رضا (ع)، دو عامل زیر را سبب عدم بخشیده شدن گناهان می‌داند:

1- شرک، 2- آزار دیگران

می‌دانیم که آزار و اذیت دیگران، مشتمل بر دو جنبه‌ آزار جسمی و آزار روحی آنها است. مبحث آزار و اذیت دیگران، به قدری ظریف و در عین حال خطرساز است که بزرگان اخلاق، نهایتِ تلاش خود را در مراقبه از نفس خویش در عدم ابتلا به آزار دیگران به کار می‌گرفتند. آنان به قدری از خویش مراقبت می‌نمودند که در درخواست‌هایشان از دیگران (حتی همسر و فرزندانشان) دقت می‌کردند که مبادا آنان به واسطه‌ این درخواست ایشان به زحمت افتاده و آزاری ببینند.

عبادت نیمه شب آنها نیز به گونه‌ای بود که هیچ کس متوجه بیداری و تهجد آنها نمی‌شد.

آزار دیگران، مصادیق بسیار زیادی دارد که به برخی از آنها به طور اجمالی اشاره خواهیم نمود:

- گاه بوی بد بدن انسان و لباس‌های او می‌تواند سبب آزار دیگران شود. انسان مؤمن باید همواره خود را در اوج پاکیزگی نگاه داشته و دیگران را مورد آزار خویش قرار ندهد.

آزارهای زبانی مثل تحقیر دیگران، سرزنش آنان، مَتَلک‌های آزاردهنده، توهین کردن، خشونتِ در گفتار، غیبت کردن، تهمت زدن، تجاوزهای گوشی و چشمی، سؤال و جواب‌های آزاردهنده خصوصاً از حریم خصوصیِ دیگران اظهار نظر کردن در مورد دیگران و تحلیل رفتار و حرکات آنان و ... همه و همه از خساراتِ بزرگی است که انسان بر نَفسِ خویش وارد می‌سازد.

- گاه بعضی از انسان‌ها، نسبت به همسر خود که قلباً دوستش ندارند، به آزار پرداخته و حقوقِ مسلمّ آنان را رعایت نمی‌کنند. همسران ما، امانت‌های خداوند در دستان ما هستند و وظیفه واجب هر فرد، تأمین اقتصادی، معنوی و عاطفیِ همسرش است. هر گونه کوتاهی در حق همسر، آزار او محسوب می‌شود. انواع تندی‌ها، پرخاش‌ها، تلافی کردن‌ها، انتقام‌گرفتن‌ها و ... در حق همسر از مصادیق آزار او بوده و عواقب سنگینی را برای نفس انسان به دنبال خواهد داشت.

در مجامع عمومی عدم رعایت نظم، عدم رعایت حق تقدم در صفوف، هُل دادن دیگران، استفاده از عطری که دیگران نمی‌پسندند و لو اینکه خود انسان آن را بپسندد، عدم رعایت قوانین رانندگی (بوق زدن‌های بیهوده، پارک‌کردن‌های خودخواهانه و ...) همه و همه از مصادیق آزار دیگران بوده و مانع بخشیده شدن گناهان انسان می‌شود.

- گاه انسان‌ها، میلِ شخصیِ خود را به دیگران تحمیل نموده، حتی عبادات و میل‌های معنوی خود را بر دیگران تحمیل می‌کنند. در هنگام صرفِ غذا، باید رعایت حال دیگران را نمود و میل آنان را بر خود ترجیح داد.

زدودن روحِ آزار از نفس


آنچه که انسان را در خطر لعنت خداوند و اهل بیت علیهم‌السلام قرار داده و او را به فشار نفس (فشار قبر) مبتلا می‌سازد، روحِ آزار دیگران است. باید تلاش کنیم تا به جایی برسیم که حتی روح آزار هیچ حیوان و گیاهی نیز در ما وجود نداشته باشد، چه رسد به آزار انسان‌های دیگر.

در حدیثی قدسی، خداوند متعال می‌فرماید:

«من أهانَ لی ولیّاً، فقد أرصَدَ لمحاربتی؛ هر کس به یکی از دوستان من توهین کند، خود را برای جنگ با من آماده نماید.»

مقام دوستان خداوند در نگاه الله به قدری بالاست که هر گونه توهین به آنان، برابر جنگ با خداوند محسوب می‌شود. چرا که الله، حتماً مدافع دوستان خود بوده و به انتقامِ آنان، بر می‌خیزد. بسیاری از گره‌ها در زندگی انسان. به این خاطر به وجود می‌آید که میان او و کسی که خداوند دوستش می‌دارد مشکلی به وجود آمده و این مشکل او را به آزارِ این دوست خدا مبتلا نموده است. مشکلاتِ میانِ ما و دیگران، نمی‌توانند دلیل موجهی برای آزار آنان و یا بُردن آبروی آنان باشد، چرا که قطعاً انتقام گیرنده‌ اصلی در این میان، خداوند خواهد بود.

نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند:

«من نظر إلی مؤمن نظرهً یُخیفُهُ بها، أخافه الله تعالی یوم لا ظلَّ الّا ظُلّه؛ هر که با نگاه خود به مؤمنی، او را بترساند، خداوند او را خواهد ترساند در روزی که هیچ سایه‌ای جز خداوند وجود ندارد. ترسیدن همسران از یکدیگر، ترسیدن فرزندان از والدین، و گاهاً ترسیدن والدین از فرزندان ناخلف، ترسیدن بی‌جا و ناحق کارمندان از یک مدیر به واسطه‌ جایگاه و ... نمونه‌هایی از هیبت و عزت بی‌جا و ناحقی است که سبب آزار دیگران می‌شود. فراموش نکنیم که هر عزت کاذبی حتماً یک ذلت صادق را به دنبال خواهد داشت و این قانونِ تضمین شده خداوند است.

بنابراین وظیفه لازم تک تک ما، زدودنِ روح تحقیر، آزار، تجاوز و دریدنِ دیگران از نفسمان است. با چنین روحی، تولدمان به برزخ، تولدی عذاب‌آور و خطرساز خواهد بود.
ابتدا تشخیص بیماری‌های نفس، سپس درمان آنها

آموختیم که برای قرار گرفتن در زمره کسانی که مشمول مغفرت پروردگار می‌شوند، لازم است روح آزار دیگران را از نفسمان بزداییم. برای این منظور، باید در ابتدا تیزی‌ها و تندی‌های نفسمان را شناخته و سپس برای درمان آنها اقدام کنیم. آگاه باشیم که اگر روح خود را در رحم دنیا درمان نکنیم، به ناچار باید در بیمارستان برزخ (جهنم) قرن‌هایی آخرتی توقف نماییم. تولد به برزخ در چنین شرایطی، هیبتی بسیار زشت و هولناک به نفس انسان بخشیده و عذابی سخت را برایش تدارک خواهد دید.

کمی بیندیشیم؛ کجا دیگران از ما رنجیده‌اند؟ کجا از دست‌ِ ما کلافه شده‌اند، به گریه افتاده‌اند، عصبانی شده‌اند، غصه خورده‌اند؟ کجا تحمل‌مان کرده‌اند؟ کجا از ما حساب برده‌اند؟ ...

پاسخِ این سؤالات و سؤالاتی از این قبیل در حقیقت مرحله اولِ شناساییِ تیزی‌های نفس ماست. بدون شناختنِ این نقاط، مَحال است به روحی سالم دست یابیم. بدبینی نسبت به دیگران، حسادت به آنها، بددهنی، خشونت در کلام، خشونت در رفتار و ... از نمونه‌های تیزی‌های نفس هستند.

رفاقت با اهل غیب، دارویِ روح برای رسیدن به سلامت

رفاقت با اهل غیب که تمارینِ آن در بخشِ «خیال پاک» آمده است، قطعاً در سلامت روح و زدودن تیزی‌های نفس، مؤثر بوده و امداد ویژه‌ای برای انسان محسوب می‌شود.

برای رفاقت با غیب حتماً باید تمرکز گرفت و چند بار در طول روز، زمانی را به احوالپرسی و ارتباط با آنان اختصاص داد. بعد از اندک زمانی لذت ارتباط و رفاقت با آنان را خواهیم چشید و نعمت آرامش و شادی را در نفسمان احساس خواهیم نمود.

باید از میان انبیاء، خانواده آسمانی، ملائک، اهل بهشت و ... برای خودمان، رفیق اختصاصی انتخاب کنیم. هر چه قدر، خیال ما پاک‌تر، قوی‌تر و عاشق‌تر شود و رفاقت ما با اهل بهشت صمیمانه‌تر (بی‌هیچ توقع دنیایی)، به یقین نفسِ ما به سلامتِ بیشتر و دارایی‌های بالاتری خواهد رسید.

انس با غیب، راه اصلیِ درمان تیزی‌ها و تندی‌های نفس ما و تسلط آرامش و شادی بر آن است. به این ترتیب روح ما به نرمی و لطافت خواهد رسید.

نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند:

«من استذلّ مؤمناً أو مؤمنهً أو حَقّرهُ لفقرهِ و قلّه ذات یدهِ، شهرهُ الله، یوم القیامه، ثمّ یفضحهُ» اگر کسی مرد یا زن مؤمنی را خوار کند یا به خاطر فقر مالی و تنگدستی‌اش تحقیرش نماید، خداوند در روز قیامت او را مشهور نموده و سپس رسوایش می‌کند.

نمودِ این روایت را در جامعه می‌توان به وضوح دید. در خواستگاری‌هایی که یک خانواده مؤمن به خاطر فقر مالی‌اش جواب رد شنیده و علیرغم داشتن صلاحیت برای ازدواج، تنها به علت تنگدستی، از این امر خیر محروم می‌شود، می‌توان ردّ پایی از این حدیث را مشاهده کرد.

هوشیار باشیم که معصومین علیهم‌السلام در روح تک تک فرزندان خود حضور دارند، با آنها شاد می‌شوند و با آنها غصه می‌خورند. بنابراین هر آزاری به هر کدام از فرزندان آنان، نارضایتی و غصه اهل بیت علیهم‌السلام را در پی دارد و در نتیجه به آزار خداوند منتهی می‌شود.

در خانواده آسمانی ما، عشق و عواطف، بی‌نهایت بیشتر از عشق و عاطفه در میان اهل خانواده زمینی است. باید وسعت عواطف خود را به وسعت عاطفه خانواده آسمانی‌مان گسترش دهیم و به دیگران همانگونه بنگریم که خداوند و خانواده آسمانی‌مان می‌نگرند. تمام ارتباطات ما، راهی هستند به سوی الله، این راهها را به بیراهه تبدیل نکنیم.


منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین