عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۱۴۸۷
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۶
پای درس اخلاق محمد شجاعی
محمد شجاعی از اساتید اخلاق می‌گوید: کثرت ارتباطات انسان با دیگران، سبب می‌شود قلب او غبار گرفته و گویی پرده‌ای بر آن می‌افتد به طوری‌ که این قلب، دیگر قادر به درک ارتباطات عالی با پروردگارش نخواهد بود مگر با روزی هفتاد مرتبه استغفار.
عقیق:محمد شجاعی از اساتید اخلاق و مدیرعامل مؤسسه فرهنگی هنری منتظران منجی در تازه‌ترین سخنرانی خود پیرامون موضوع خانواده آسمانی با عنوان «راه‌های دوری از شرک» به سخنرانی پرداخته است که مشروح آن در ادامه می‌آید:
نبی اکرم (ص) می‌فرمایند:
از شرک به خداوند دوری کنید که آن از حرکت مورچه‌ سیاه در شب، نامحسوس‌تر است. سپس فرمود: شاید کسی بخواهد بپرسد، ای رسولِ خدا، از شرکی که ناپیداتر از حرکت مورچه در شب تاریک است، چگونه دوری کنیم؟ فرمود: بگویید خداوندا از شرک آگاهانه به تو پناه می‌برم و از شرک ناآگاهانه از تو آمرزش می‌طلبم.
در جلسات گذشته آموختیم که ما بسیاری از مصادیق شرک را نمی‌شناسیم و ناآگاهانه در دامان آنها گرفتار می‌شویم. نبی اکرم (ص) راه اجتناب از تأثیرپذیریِ قلب از چنین شرک‌هایی را استفغار می‌داند.
کثرت ارتباطات انسان با دیگران، سبب می‌شود که قلب او غبار گرفته و گویی پرده‌ای بر آن می‌افتد. به طوری‌که این قلب، دیگر قادر به درک ارتباطاتِ عالی با پروردگارش نخواهد بود. پیامبر اکرم (ص) نیز علیرغم معصومیت‌شان این غبارگرفتگیِ قلب را در مورد خویش احساس نموده و با 70 مرتبه استغفار در روز، قلبِ خویش را به طهارت می‌رساندند.
بنابراین وظیفه ما در کثرتِ استغفار، قطعاً بسیار بسیار بیشتر از انسان‌های معصوم خواهد بود.
ریاکاری؛ از مصادیق آشکارِ شرک در اعمال انسان
ریا و سُمعه از مصادیق شرک‌های مخفی‌اند. ریاکاری به معنای نمایشِ عملیِ اعمال خیر و معنویات است و سُمعه به معنای «به گوش رساندن» آنهاست. البته خداوند در قرآن امر فرموده‌اند که انسان دسته‌ای از اعمال خیر خود از قبیل صدقات را به صورت آشکار انجام دهد تا به تشویقِ دیگران منجر شود و دسته‌ای دیگر را چنان مخفی که از دیدِ همگان پنهان بماند. وظیفه تک‌تکِ ما شناختن و یافتن مظاهر ریا و سُمعه در وجود خودمان و مبارزه با آنها برای رسیدن به اخلاص است. زیرا تمام افکار و اعمالِ غیرالهی انسان، همه از مصادیق شرک‌اند و باید تا قبل از تولد به برزخ از نفس انسان حذف شوند.
نظام حبّ و بغض‌های انسان؛ معیاری برای سنجش میزان شرک در قلب او
نظام حبّ و بغض‌های هر انسان، سنگ محکی است برای تعیین میزان شرک در قلب او. اینکه انسان در طول عمر خود، چیزهایی را دوست بدارد که محبوبِ خداوند نیستند و یا بغض چیزهایی را در دل بپروراند که مبغوضِ خداوند نیست، علامتِ بسیار آشکاری از شرک در وجود او است. به گونه‌ای که تولد او را به برزخ، تهدید نموده و به تولد دردسرساز و خطرناکی تبدیل می‌کند.
وظیفه واجب و ضروری هر انسان، هماهنگ کردن نظام حبّ و بغض‌های خود با نگاهِ الله است. اگر انسان از میان دستورات خداوند، به یک یا چند دستور قلباً تمایل نداشته و از انجام آنها راضی و دلشاد نباشد، بداند که به شرک مبتلاست؛ و یا تمایل به اعمال مکروه و یا حرام که توسط ربّ بزرگ انسان نَهی شده‌اند، از مصادیق شرک است.
عشق به مظاهر جهنم و نفرت از مظاهر بهشتی، نشانه عدم هماهنگی ساختار نفس با شرایط بهشت است. اساساً نوع میل و یا بی‌میلیِ انسان به مظاهر بهشتی، تعیین‌کننده نوعِ زندگی او در برزخ است. اگر عاشقِ مظاهر بهشتی هستید، بدین معناست که تمایلاتِ شما با ساختار بهشت مطابق است. اما میزان تنفر شما از مظاهر دین، نشانه فرارتان از شرایط بهشت است.
میزانِ ظرفیت، حوصله عبادی و اشتیاق یک انسان برای عبادت، خلوت و هم‌آغوشی با الله و خانواده‌ آسمانی‌اش، شاخص بسیار روشنی برای تعیینِ میزانِ توانایی او از شرایط بهشت است. کسی در هنگام عبادت و ملاقاتِ با خدا، اساساً متوجه گذر زمان نیست، یعنی ظرفیتِ بالایی برای استفاده از بهشت را دارد.
باید کاملاً هوشیار باشیم که عشق به هر مظهر حرام، و نفرت از هر مظهرِ حلال، عوامل دردسرسازی برای زندگی‌ِ برزخی ما هستند. بنابراین با اندکی تأمل در‌می‌یابیم که بسیاری از ما، علیرغمِ داشتن محبت به الله و خانواده آسمانی‌مان، به بسیاری از محبت‌ها و یا تنفرهایی جهنمی مبتلا هستیم که اگر با آنها به برزخ متولد شویم، حتماً هیزم‌های جهنمِ ما خواهند بود.
همین مقدار از عدم تمایل قلبی انسان به اسماء اهل بیت علیهم‌السلام برای نام‌گذاری فرزندان از مصادیق شرک است. اینکه انسان قلباً دوست نداشته باشد نام بهترین دوستان خدا را بر فرزندانِ خویش نَهَد، نشان می‌دهد که قلبِ او به اسمایی که محبوب خداوند هستند علاقه‌مند نیست؛ و این از مصادیق شرک است.
رساله و شریعت، دو پایه‌ اساسی برای انسان‌ها هستند تا بتوانند خود را با نگاهِ الله منطبق سازند.
کتاب «قلب سلیم» نوشته‌ شهید دستغیب و کتاب «نقطه‌های آغاز در اخلاق» نوشته‌ی آیت‌الله مهدوی کنی، در مباحث شرک بسیار سازنده و آموزنده است.
نمونه‌هایی از خرافات؛ مصادیق شرک
1- عطسه کردن؛ عطسه یکی از الطاف خداوند در خلالِ نعمت تنفس است. اما صبر کردن بعد از عطسه، نمونه‌ای از خرافات است که از مصادیق شرک است.
2- فال نیک و بد؛ سلسله عواملی را علامت مبارکی دانستن و یا چیزهایی را عوامل نامبارکی و بدبینی دانستن از مصادیق شرک است. اعتقاد به شانس، رمّالی، طلسم کردن و طلسم شدن و ... از نمونه‌های این خرافات است.
3- بسیاری از آداب و رسومِ ازدواج؛ بسیاری از باورهای نادرست پیرامون لباس عروس، سفره عقد، کیکِ سفره عقد و ... که در جامعه‌ ما رواجِ بسیاری دارد، همه‌ و همه از مصادیق خرافات و شرک‌اند.
اساساً ولیمه‌ عروسی در اسلام، وسیله‌ای برای ازدواج دو نفر است و هیچ وجوبی در این مورد در اسلام وارد نشده است. امروزه با شرایطِ سنگین مالی، دو خانواده می‌توانند این ازدواج را به راحتی، حتی با یک مهمانیِ ساده به همگان اعلام کنند.
دادن جهیزیه نیز اساساً در اسلام، واجب نیست. بلکه خوب است دو خانواده با کمک یکدیگر، یک شرایط ابتدایی را برای زندگیِ زوج جوان آماده نموده و آنان را برای آغاز زندگی یاری کنند. جهیزیه، به شکل‌های مدرن و امروزی که بیشتر جنبه‌ چشم و همچشمی و نمایش یافته است، از مصادیق شرک است.
4- اعتقاد به نحوست عدد 13؛ چنین اعتقادی خرافی که ریشه در عقاید یونانیان دارد، از مصادیقِ شرک است که به جامعه‌ی ما رسیده است. از این رو نحس دانستنِ روز سیزدهم فروردین و باورهای غلطِ مربوط به این روز نیز خرافه‌ای بیش نیست.
5- خواب‌نامه‌ها؛ خواب‌نامه‌هایی که بیشتر در حرم‌های مقدس و در پشت کتبِ ادعیه دیده می‌شود، ریشه‌هایی کاملاً خرافی داشته و باید به شدت با آنها مبارزه نمود؛ زیرا همین خرافات می‌توانند سبب شیوع بدبینی‌های مذهبی و دینی در میان مردم شوند.
6- کف‌بینی‌ها؛ کاملاً ریشه‌هایی خرافی داشته و قابل استناد نیست.
7- هیپنوتیزم؛ هیپنوتیزم که روشی کاملاً علمی و درمانی به حساب می‌آید، به علت دخالت قوه‌ واهمه و خیال و همچنین حضور شیطان در میان این خواب عمیق، نمی‌توان به اخبار و اطلاعات به دست آمده، اعتماد کرد.
8- دعانویسی؛ کسانی که به واسطه‌ تنبلی و کسالت، از کسب مهارت‌های گوناگون زندگی جا مانده‌اند، به دنبال دعانویسانی می‌گردند که بتوانند مشکلاتِ آنان را با نوشتن دعاهای مختلف و پرداخت هزینه‌های سنگین درمان نماید.
فراموش نکنیم که راه هر موفقیتی، ابتدا تلاش برای کسب مهارت و سپس استمداد از پروردگار مهربان و توسل به معصومین علیهم‌السلام برای رسیدن به نتیجه‌ مطلوب است.
9- علامت‌های دسته‌جات عزاداری؛ حضور چنین علامت‌هایی در مراسمات عزاداری، اساساً هیچ ریشه‌ شرعی نداشته و چه بسا سیرِ یک عزاداری صحیح را به سمت مسیرهای شرک‌آلود تغییر دهند.
10- قمر در عقرب؛ اعتقاد به قمر در عقرب و تأثیرات مخرّبِ ستارگان نیز از خرافات بزرگ است.
به طور کلی، دین اسلام چند دستورالعمل را برای پناه بردن به پروردگار و دفع هر گونه بلا و ترس برای انسان‌ها قرار داده است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
1- تلاوت و یا به همراه داشتن آیةالکرسی
2- تلاوت و یا به همراه داشتن سوره‌های ناس و فلق
3- صدقه در صبح و شب به طور مجزا
4- تلاوت سوره حمد
5- استمداد از الله و توسل به معصومین در قالب دعا و زیارت روز، دعای توسل، دعای توسلی دیگر و ...
6- تلاوت و یا به همراه داشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس
تمام مؤمنین می‌توانند به واسطه‌ ارتباط با غیب و کمک گرفتن از آن، به قدرتِ روحی رسیده و به آسانی از هیچ امری نهراسیده و یا با هر حمله‌ای از شیطان، سقوط نکنند.
آزار و اذیت دیگران
در ادامه نامه‌ معجزه‌آسای امام رضا (ع) به حضرت عبدالعظیم (ع)، بعد از مسئله «ترک شرک» به سفارش دیگری می‌رسیم که تلنگری جدّی و تهدیدی خطرناک برای تمام شیعیان محسوب می‌شود.
«... أو أذی ولیاً من أولیائی؛ یا دوستی از دوستان مرا بیازارد».
امام رضا (ع) آزار دیگران را از عوامل قرار گرفتن انسان در زمره کسانی می‌داند که مورد مغفرت خداوند قرار نمی‌گیرند. این مسئله به قدری حائز اهمیت است که سریعاً بعد از شرک، به آن اشاره شده است.
اساساً روح آزاردادن دیگران، بسیار خطرساز و هولناک است به گونه‌ای که باید به طور جدی همّت گمارده و ریشه‌های درنده‌خویی را از قلب خویش بزداییم. به طوری که به میزانی از نورانیت نفس برسیم که حتی لحظه‌ای به فکرمان نیز، آزارِ کسی، خطور نکند. باید تلاش کنیم تا خودمان را با تمامِ آنچه در پیرامون‌مان است به صلح برسانیم.
گاه یک پدر و مادر ناآگاه و بی‌حوصله، کودکانِ پر انرژی خود را می‌آزارند و مانع شیطنت‌های کودکانه آنان می‌شوند. تجاوز همسران به حریم‌های خصوصی یکدیگر حتی اگر از روی محبت باشد، کاری آزاردهنده و خطرناک است.
اساساً انسانی که روح آزار دیگران را در خود دارد، مَحال است آرام باشد. خداوند آرامش را بر هر قلبی که روح تکبر، نخوت و آزار دیگران را دارد، حرام کرده است.
فراموش نکنیم که مهرورزی به دیگران، بخصوص اعضای خانواده، وظیفه‌ اساسی تمامِ انسان‌هاست، که اگر از آن دریغ کنیم، جزو ظالمین محشور خواهیم شد.



منبع:فارس
211008



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین