کدامیک از یاران بعد از شهادت امام حسین شهید شد؟
یک کارشناس حوزوی گفت: دو نفر از یاران امام حسین(ع) در کربلا اسیر شدند که یکی از آنها شش ماه و دیگری یک سال بعد در کوفه به شهادت رسیدند؛ یعنی می توان گفت که آنها از جانبازانی بودند که مداوا برای آنها اثری نداشت و در نهایت به شهادت رسیدند.
عقیق: حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد طبسی در نشست امام حسین شناسی با اشاره به جایگاه "یاران امام حسین(ع)" و جانفشانی آن دفاع از سیدالشهدا(ع) اظهارداشت: أباعبدالله الحسین(ع) و عقیده داشتند که یاران آن حضرت در تاریخ عالم نمونه ای برای آنان نداریم؛ البته یارانی که تا آخر ثابت قدم بوده و شهید شدند.
در میان راویان در تعداد یاران امام حسین(ع) اختلاف وجود دارد، برخی مانند شیخ مفید 72 نفر ذکر کرده اند و برخی همانند شیخ محمد سماوی در ابصار العین تا 112 نفر را هم بیان کرده اند.
در میان یاران امام حسین(ع) عده ای از یاران امام علی(ع)، امام حسن(ع) و پیامبر(ص) همانند انس کاهلی، عمار دالانی، حبیب بن مظاهر اسدی حضور داشتند.
*دور نمایی از یاران سید و سالار شهیدان
15 نفر از یاران امام حسین(ع) جزء غلامان بوده و در میان یاران آن حضرت، قاریان قرآن نیز همانند مسلم بن عوسجه حضور داشتند. همچنین برخی از یاران امام، از دلیران زمان خود بوده و همیشه در خط مقدم حضور داشتند؛ همانند عابس بن ابی شبیب شاکری که از شجاعان زمان خود بوده است.
برخی از یاران أباعبدالله الحسین(ع) همانند سوید بن ابی متاب، سعد بن الحرث، ابوالخطوف و محمد بن ابی سعید بن العقیل بعد از شهادت امام حسین(ع) کشته شدند.
در تاریخ آمده است که برخی از یاران امام حسین(ع) پایین تر از حد بلوغ بودند که عبارتند از: عبد الله بن الحسین، عبد الله بن الحسن، محمد بن ابی سعید بن العقیل، قاسم بن الحسن و عمرو بن جناده.
در میان یاران پیشوای سوم شیعیان از راویان حدیث و رؤسای قبائل نیز حضور داشتند.
*فرمایشات امام حسین(ع) به یاران
فرمایشات امام حسین(ع) نسبت به همراهان، به دو بخش یاران بنی هاشم و یاران غیر بنی هاشم تقسیم می شود. هنگامى که امام(ع) تصمیم گرفت از مکّه رهسپار عراق شود، برخاست و خطبه اى به این مضمون ایراد فرمود که نخستین فرمایشات حضرت است: «اَلْحَمْدُلِلّهِ ما شاءَ اللّهُ، وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاََنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَةً سَغْباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لَحْمَتُهُ، وَ هِىَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ، تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ. مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى/ حمد و سپاس از آنِ خداست، آنچه او بخواهد [همان شود]، و هیچ توان و قوّتى جز به کمک او نیست، و درود خداوند بر فرستاده اش [حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)، (آگاه باشید!) قلاّده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است! براى من شهادتگاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید و گویا مى بینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره پاره کرده و گویى از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که (روز عاشورا) قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده است، گریزى نیست! خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است. (آنچه را که خداوند بدان خشنود است ما اهل بیت نیز به همان خشنودیم). ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. هرگز پاره تن رسول خدا از وى جدا نمى شود و در حظیرة القدس (درجات عالى بهشت) به او ملحق خواهد شد، و چشمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به ذرّیه اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد».
ایشان در میان راه نیز سخنانی داشتند که آنجا بود که پس از شنیدن شهادت حضرت مسلم(ع) به فرزندان او فرمودند که شهادت مسلم برای شما کافی است و از همین جا برگردید.
برخی معتقدند که شب عاشورا، عده ای بنا به نقل حضرت سکینه دختر امام حسین(ع) برگشتند؛ اما شهید مطهری(ره) چنین اعتقادی ندارد.
در تاریخ آمده است که برای یکی از یاران امام حسین(ع) مشکلی پیش آمد که حضرت به او فرمود: می توانی برگردی؛ ولی او پاسخ داد که اگر درندگان در حالی که زنده هستم گوشت مرا بدرند، باز هم دست از یاری شما نخواهم کشید که این نشان از باوفایی یاران أباعبدالله الحسین(ع) دارد.
حضرت در شب عاشورا سی نفر را به فرماندهی حضرت علی اکبر(ع) به فرات فرستادند تا آب بیاورند و موفق نیز شدند که امام حسین(ع) أمر فرمودند: با این آب لباس های خود را نیز بشویید؛ چراکه فردا (عاشورا) این لباس ها کفن های شما خواهد بود.
پنج ماه یاران و اهل بیت امام حسین(ع) از این منزل به آن منزل منتقل شدند و امام در خطبه ای به یاران فرمودند: من می دانم روزی را که با دشمن داریم؛ جز فردا(عاشورا) نیست؛ در روایتی آمده است که حضرت ادامه دادند: خدعه بر اهل بیت(ع) جایز نیست؛ زیرا برخی شاید ندانید و برخی شاید بدانید اما حیا کرده و در کنار من مانده باشید؛ من به شما می گویم: «خرجت معی لعلمکم انی اقدم علی قوم بایعونی بالسنتهم و بقلوبهم و قد انعکس الامر»/ شما می دانستید من به سوی قومی می آیم که با من بیعت کرده اند؛ اما اینها به جای بیعت علیه من شمشیر کشیدند و الان قصدی بجز کشتن من و کشتن کسانی که در کنار من مجاهدت می کنند، ندارند. سپس فرمود: «فمن کره منکم/ هر که از شما که کراهت دارد، مرا همراهی کند از تاریکی شب استفاده کرده و سوار بر شترها شده و از کربلا بیرون رود؛ اما «مَن واسانا بِنَفسِهِ کانَ مَعَنا غَداً فِی الجَنانِ نَحبِیاً مِن غَضَبِ الرَّحمانِ/ هر كس باجانش، با ما مواسات داشته باشد، فرداي قيامت در بهشت با ما خواهد بود و از خشم الهي نجات پيدا خواهد كرد».
حضرت پس از آنکه این خطبه را ایراد کردند، اشخاصی همچون زهیر بن قین، مسلم بن عوسجه یا حضرت عباس(ع) به تبعیت از أباعبدالله الحسین(ع) سخنانی را گفتند که حضرت در اینجا جمله ای دارند و فرمودند: سرهای خود را بلند کنید و جاهای خود را در بهشت ببینید؛ لذا در شب عاشورا برخی آرام و قرار نداشته و منتظر بودند امام(ع) در همان شب دستور حمله بدهند و یا در روز عاشورا بر یکدیگر سبقت می گرفتند.
آزمایش، دفاع از یاران که در بین راه اتفاق افتاد، تشویق به پیوستن به امام، دعای خیر، تشویق به جهاد، ایجاد روحیه و آرامش در یاران، بشارت به بهشت، رد اتهام از یاران و ترحم به حال برخی از یاران از کارهای حضرت پیش از شهادت بوده است.
همچنین رفتن به سوی جسد یاران مانند: حبیب، حر بن یزید ریاحی، مسلم، زهیر و ...، اظهار تاسف و گریه بر بالین چند نفر همچون: مسلم قیس بن مصهر، زهیر، جون، حر و حبیب و صورت گذاشتن بر روی صورت سه نفر همچون حضرت علی اکبر(ع)، اسلم ترکی و واضح ترکی، برخی از کارهای امام پس از شهادت یاران بوده است.
از جمله برنامه های حضرت، دفاع از یاران و دعا برای آنها، بشارت دادن به بهشت و تشویق یاران بود. مثلا شخصی بود به نام ابوالشعساء کندی که تیرانداز بسیار ماهری بود تا جایی که هیچ تیری از او به خطا نمی رفت. وقتی اسب او را پی کردند، پیاده شد و تیراندازی کرد و آمد کنار أباعبدالله (ع)نشست و حالت تیراندازی به خود گرفت. در تاریخ است که امام فرمود: «اللهم سدد رمیته و اجعل ثوابه الجنه/ خدایا تیرهای او را به هدف برسان و ثواب او را بهشت قرار ده».
منبع:حوزه