۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۱۶
عقیق:يکي
از آزمون هاي سخت الهي، آزمون با تشنگي است. خداوند همان طوري که با افزايش و کاهش
باران و بارندگي آدمي را مي آزمايد همچنين با آزمون تشنگي او را در بوته آزمايش
قرار مي دهد. اين آزمون سخت به اشکال گوناگون انجام مي گيرد؛ اما مهم ترين آزمون
آن است که به اختيار انجام گيرد و انسان خود را در شرايطي قرار دهد تا اهميت و
ارزش آب آشاميدني را بداند.
در آيات قرآني گزارشي درباره مجاهداني داده شده که براي
جنگ آماده مي شدند. در آموزش هاي نظامي آنان برنامه تشنگي قرار داده شده تا ميزان
و آستانه تحمل و صبر آنان در برابر مشکلات معلوم شود. از اين رو، به مجاهدان فرمان
داده مي شود در کنار رودخانه، تنها يک مشت آب بنوشند و به حرکت خود ادامه
دهند.(بقره، آيه 249)
يکي از آزمون هاي سخت کربلاآزمون عطش و تشنگي بود. ابن زياد، حرّ را موظف مي کند تا کاروان حسيني را به سرزميني بي آب و علف هدايت کند تا آنها را از لحاظ آذوقه و آب در مضيقه قراردهد. امام حسين(عليه السلام) از او خواست تا اجازه دهد کاروان در غاضريه و در شمال شرق کربلاکه داراي آب و آباداني بود و يا نينوا فرود آيند، امّا حرّ طبق ماموريّتي که از سوي ابن زياد دريافت کرده بود؛ نپذيرفت. قسمتي از متن اين نامه عبارتست از: «امّا بعد فجعجع بحسين، حيث يبلغک کتابي، و يقدم عليک رسولي، و لاتنزله الّا في العراء في غيرحصين و علي غيرماء: كار را بر حسين تنگ بگير، هنگامي که نامه من به تو رسيد و فرستاده ام بر تو وارد شد، فرود نياور آنها را مگر در بيابان بي آب و آبادي».(انساب الاشراف، الجزء الثالث، خروج الحسين بن علي من مکه الي الکوفه.)
طبق نقل ابن شهر آشوب، امام حسين(ع) چاهي را در نزديک خيمه ها حفر کردند که پس از اينکه دشمن از آن آگاه شد و خبر به ابن زياد رسيد، او عمر سعد را مورد خطاب قرار داد وگفت: به من خبر رسيده است که حسين چاه حفر کرده و آبي مهيّا کرده است. از لحظه اي که اين نامه به تو رسيد تا مي تواني آنان را از حفر چاه منع کن و بر آنان سخت بگير. حتّي نگذار قطره اي از آب فرات بنوشند. (الفتوح، ج 5، ص 91.)
يزيد بن الحصين نيز که از ياران امام حسين(ع) است، به نيروهاي عمر بن سعد گفت: «اي مردم، اين آب فرات است. سگها و خوکها از آن مي خورند و شما مانع شده ايد تا فرزند پيامبر از آن بنوشد. آيا اين انسانيّت است؟ گفتند: سوگند به خدا، حسين بايد تشنه بميرد.» (بحارالانوار، ج 44، ص 318)
امام سجّاد(ع) که خود شاهد صحنه هولناک کربلابود، در
موارد زيادي به مسئله عطش اشاره کرده است. پس از حادثه کربلا، در بيان چگونگي دفن
پيکر شهداي کربلانقل شده است که امام سجاد(ع) نيز هنگامي که بدن مطهّر امام حسين(ع)
را دفن کرد، با انگشت خويش بر روي قبر چنين نوشت: «هذا قَبْرُ الحُسَيْنِ بنِ عَلِيِّ بنِ ابي طالِب اَلَّذِي قَتَلُوهُ
عَطْشاناً غَريباً»؛ اين قبر حسين بن
علي است كه او را با لب تشنه و غريب كشتند». (ارشاد مفيد، ص470 و 471، و مقتل
الحسين مقرّم، ص320)
همچنين، هنگامي که خبر بازگشت اهل بيت(ع) از اسارت به
محمّد حنفيه رسيد، وي به استقبال کاروان آمد. وقتي محمّد حنفيه در مورد امام
حسين(ع) از امام سجّاد(ع) سوال مي کند، ايشان مي فرمايد: «يا عَمّاهُ! قَتَلُوهُ
عَطشاناً و کُلُّ الحَيواناتِ رَيّانٌ: عموجان! پدر ما را با لب تشنه کشتند در
حالي که همه حيوانات را سيراب مي کردند.» (ناسخ التواريخ، ج3، ص178)
امام صادق(ع) مي فرمايد: امام زين العابدين(ع) چهل سال براي پدر بزرگوارش گريه كرد، درحالي كه روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده داري مي كرد. هنگامي كه وقت افطار ميشد غلامش غذا و نوشيدني براي او ميآورد و جلويش مي گذاشت و ميگفت: بخور، ايشان مي فرمود: فرزند رسول خدا(ع) گرسنه و تشنه شهيد شد. اين جمله را تكرار مي كرد و گريه سر مي داد تا اينكه غذايش با اشك چشمش مخلوط مي شد. او همواره اينطور بود، تا اينكه به جوار رحمت حقّ شتافت. (مراجعه کنيد به: لهوف، ص233)
منبع:جام
211008