کد خبر : ۳۹۳۴۴
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۴

اين عدالتى است كه هيچكس تحمل آنرا ندارد!

اكنون شما مى توانيد به خوبى حدس بزنيد كه اينها با اين اشرافيت هرگز به عدالت حضرت اميرالمومنین عليه السلام و تساوى حقوق زبير و غلام او راضى نخواهد شد.

عقیق:در زمان خلفاى پيشين بسيارى از اشراف از جمله طلحة و زبير داراى ثروتهاى حيرت انگيزى شده بودند.

زبير بن عوام داراى يازده خانه در مدينه و دو خانه در بصره و يكى در كوفه و يكى در مصر بود، او چهار زن داشت كه وقتى ارث او را تقسيم مي كردند بعد از كم كردن ثلث او به هر زنى يك ميليون و دويست هزار (درهم يا دينار) رسيد.
در صحيح بخارى آمده است كه بنابر آنچه گذشت دارائى او 50200000 خواهد بود ولى ديگران گفته اند: بخارى در محاسبه اشتباه كرده است و مجموع دارائى او 59800000 مى باشد.(الغدير، ج 8، ص 282)

از مسعودى در مروج الذهب نقل شده است كه زبير هزار اسب در اصطبل داشت، مالك هزار بنده و هزار كنيز و املاك بود.(الغدير، ج 8)

طلحة بن عبيدالله همدم زبير نيز ثروتى سنگين اندوخته بود، در حالات او آورده اند كه درآمد او از غلات عراق ، روزى هزار دينار بود. (هر دينار يك مثقال طلا مى باشد).

اما درآمد او در حجاز را بيش از اين برآورد كرده اند، ابن جوزى گويد: طلحة سيصد بار شتر از طلا داشت.

عمرو بن عاص گويد: ارث به جا مانده از طلحة صد بهار است كه هر بهار سه قنطار(1) بود! همو گفته است كه شنيدم كه بهار به پوست گاو گويند، يعنى يكصد پوست گاو پر از طلا، ابن عبدريه اين خبر را سيصد بهار از طلا و نقره ذكر كرده است.

غير از ايندو نفر افراد بسيارى نيز از اين گنجينه ها در اختيار داشتند، مثلا عبدالرحمن بن عوف داراى ده هزار گوسفند و هزار شتر و يكصد اسب بود.

او وقتى يكى از چهار همسر خود را هنگام مريضى (آخر عمر) طلاق داد سهم ارثيه او را به يكصد هزار دينار مصالحه كردند. گويند بنابر قانون ارث مى بايد دارائى او بيش از سى ميليون دينار باشد، شمشهاى طلاى او را با تبر تقسيم مى كردند به گونه اى كه دست كارگرها متورم شد.

و اكنون شما مى توانيد به خوبى حدس بزنيد كه اينها با اين اشرافيت هرگز به عدالت حضرت اميرالمومنین عليه السلام و تساوى حقوق زبير و غلام او راضى نخواهد شد.

داستانی درس آموز

شبى طلحه و زبير براى گفتگو با حضرت على عليه السلام به خدمت حضرت آمدند، حضرت زير نور چراغى مشغول محاسبه امور بود، حضرت فرمود تا چراغ بيت المال را خاموش كرده چراغ ديگر بياورند. زبير سبب را پرسيد، حضرت فرمود: آن چراغ از اموال بيت المال بود و من مشغول حسابرسى بيت المال بودم، چون شما آمديد و به كار ديگر مشغول شدم نخواستم كه چراغ بيت المال را در كار ديگر مصرف كنم!

ايندو وقتى برخاستند زبير به طلحة گفت: اين عدالتى است كه هيچكس ‍ تحمل آنرا ندارد. در همين ايام بود كه حضرت بيت المال را قسمت نمود و به زبير و غلام او به يك اندازه سهم داد! زبير گفت: يا امير المومنين اين غلام من است (چگونه با من يكسان شده است ؟) حضرت فرمود: عدالت همين است، و سهم هاشمى و زنگى در بيت المال يكسان است.

 

 

پی نوشت:

1ـ قنطار از ریشهٔ لاتینی کنتاریوس است. قنطار از آن اوزانی است که در اندازهٔ آن اختلاف نظر بسیار است. این کلمه در ردیف مقیاسات وزنی اسلامی و عرب قرار گرفته و در سلسلهٔ اوزان قدیم عرب معادل صد رطل بوده‌است. قنطار در مورد تعداد زیادی از سکهٔ طلا معمولاً ۱۰٬۰۰۰ دینار نیز به مقدار ۴۲ و نیم کیلوگرم بکار رفته است. در قرآن به معنی مال فراوان و بسیار آمده است. معمولاً قنطار را برابر یکصد رطل و جمع آن را قناطیر نوشته‌اند. این کلمه در پیش از اسلام هم رایج بوده‌است. ابن اخوه قنطار قرآن را برابر ۲۲۰۰ اوقیه نوشته‌است.[نشاط، محمود. شمار و مقدار در زبان فارسی. تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1368 صفحه 578]

بطورکلی به مال فراوانی که بر روی هم انباشته شده باشد، گفته می‌شود. از جمله قنطار به وزن چهل اوقیه از طلا یا ۱۲۰۰ دینار یا ۱۲۰۰ اوقیه و همچنین به ۷۰٬۰۰۰ دینار و یا ۸۰٬۰۰۰ درهم و یا ۱۰۰ رطل طلا یا نقره و یا هزار دینار و یا مشک گاو پر از طلا یا نقره است. قنطار در شام برابر با ۱۰۰ رطل است.[لغت نامه علامه دهخدا]

 منبع:جام

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین