عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۹۳۴۱
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۸
طلحه و زبیر كه از حضرت على عليه السلام و دسترسى به هوسهاى خود و رسيدن به مال و مقام ماءيوس شدند، نقشه اى خائنانه كشيدند و به فكر شكستن بيعت و شورش افتادند.

عقیق:در يكى از روزها كه حضرت با كارگر خود در محلى بنام بئرالملك زير آفتاب مشغول زراعت بود، طلحة و زبير به نزد حضرت آمده از ايشان خواستند به زير سايه آيد تا با وى سخن گويند، حضرت پذيرفت و همگى به زير سايه اى گرد آمدند.


آن دو نفر گفتند: ما از نزديكان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله هستيم و در راه اسلام داراى سوابق نيكو بوده و جهاد كرده ايم ولى شما حق ما را با ديگران يكسان قرار داده اى با اينكه عمر و عثمان چنين نبودند.


حضرت فرمود: به نظر شما ابوبكر برتر است يا عمر؟ گفتند: ابوبكر، فرمود: قسمت ابوبكر همين گونه بود، اگر قبول نداريد، ابوبكر و ديگران را دعوت كنيد و در كتاب خدا نظر كنيد و هر حقى داريد برداريد.


گفتند: به خاطر آن تقدم ما در اسلام ، ما را بر ديگران برترى ده.


فرمود: شما دو نفر زودتر مسلمان شده ايد يا من؟


گفتند: به خاطر نزديكى و فاميلى ما با پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ما را فضيلت بده.


فرمود: شما به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نزديك تر هستيد يا من؟


گفتند: به خاطر جهاد و نبردهاى ما در اسلام باشد.


فرمود: آيا جهاد شما براى اسلام برتر و بيشتر است از من؟


گفتند: نه


سپس فرمود: به خدا قسم من و اين كارگرم در اين مال مثل هم هستيم.


آن دو كه از حضرت على عليه السلام و دسترسى به هوسهاى خود و رسيدن به مال و مقام ماءيوس شدند، نقشه اى خائنانه كشيدند و به فكر شكستن بيعت و شورش افتادند.

 


منبع:جام

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین