۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۰۶
عقیق:در حالات حضرت امیر علیه السلام وارد است که روزى على (عليه السلام) در شدت گرماى بعد از ظهر به طرف منزل آمدند، زنى را ديد كه بر در خانه ايستاده است، به حضرت على (عليه السلام) عرض كرد: شوهرم به من ستم مى كند، تهديد مى كند قسم ياد كرده من را بزند.
حضرت فرمودند: صبر كنيد شدت گرما تخفيف پيدا كند به خواست خداوند با تو میآيم و به كارت رسيدگى خواهم كرد، زن با نگرانى و ناراحتى عرض كرد: با طول غيبت من از منزل خشم شوهرم شديدتر می شود و كار سختتر می شود، حضرت با شنيدن اين سخن سر فرو برد و چند لحظه فكر كرد.
پس از آن سربرداشت و فرمود: بخدا قسم بدون كمترين تاخير بايد حق مظلوم گرفته شود، اين سخن را گفت و پرسيد: منزلت كجا است؟ با زن حركت كرد تا در خانه اش رسيدند.
در خانه حضرت ايستاد و از بيرون در با صداى بلند سلام كرد، جوانى از خانه بيرون آمد حضرت به وى فرمود: از خدا بترس، تو زنت را ترساندهاى او را از منزل بيرون كرده اى، جوان با خشونت و با بی ادبى گفت: كار همسر من به تو چه ربطى دارد؟ بخدا قسم براى گفته تو زنم را آتش خواهم زد.
على (عليه السلام) از شنيدن سخنان جوان كه از خودسرى و قانون شكنى او حكايت میكرد سخت بر آشفت، شمشير از نيام كشيد و فرمود: من تو را امر به معروف و نهى از منكر میكنم و فرمان الهى را ابلاغ می نمايم، تو با من از گناه سخن میگويى و از امر حق سرپيچى مى كنى، در اين بين سخن آن حضرت با آن جوان رد و بدل می شد، كسانى كه از آن كوچه عبور مى كردند، اطراف على (عليه السلام) جمع شدند و به عنوان امير المومنين به آن حضرت سلام میكردند، جوان آن حضرت را شناخته بود از سلام مردم متوجه شد كه با شخص اول مملكت سخن میگويد، تكان خورد و به خود آمد و با شرمندگى سر را بطرف دست على (عليه السلام) فرود آورد و گفت: يا امير المومنين از لغزش من درگذر، به خدا قسم امرت را اطاعت مى كنم و حداكثر تواضع را نسبت به همسرم معمول خواهم داشت.حضرت شمشير خود را در غلاف فرو برد و به زن نيز توصيه كرد كه با شوهرت طورى رفتار كن كه در چنين كارهايى خشونتى وارد نشود
پی نوشت:
بحار الانوار ج 9 ص 521
منبع:جام
211008