عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۷۱۸۶
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۵
محقق و استاد حوزوی؛
مروجان عرفان‌های نوظهور نه اینکه علنا بخواهند مقابل عقل موضع بگیرند بلکه به خاطر اینکه کار خودشان را پیش ببرند، می‌گویند ما به عقل کاری نداریم و به راه‌های شناخت حسی بیشتر توجه داریم.
عقیق:تشریح مفهوم شناخت شناسی در عرفان های نوظهور و بررسی مولفه هایی که مروجان این فرقه ها برای شناخت درست و غلط ارائه می دهند موضوعی شد تا با حجت الاسلام محمد مهدي قاسمي، عضو هيئت علمي جامعه المصطفي (ص) العالميه به گفتگو بپردازیم که مشروح آن در ذیل می آید:

براي ورود به بحث توضيح دهيد چرا مساله شناخت شناسي در عرفان هاي نوظهور را مورد بررسي قرار داده ايد و اهميت اين موضوع ازچه لحاظ بايد مورد توجه قرار گیرد؟

به نظر مي رسد مسئله شناخت موضوعي است كه ساير نويسندگان در حوزه عرفان هاي نوظهور به آن نپرداخته اند. شايد بهترين تعريفي كه مي توان از شناخت ارائه داد اين باشدكه"شناخت"حالتي است كه با پديد آمدنش چيزي به داشته هايمان اضافه می شود كه قبلا آن را نمي دانستيم.

 اما شناخت شناسي، دانشي است كه به ارزيابي شناخت هاي انسان و تشخيص درستي و يا نادرستي امور مي پردازد. ابزارهاي شناختي كه انسان در اختيار دارد: متشكل از حس، عقل و دل است كه هر سه اين موارد، معيار و سنگ محك هايي دارند تا به شناخت حقيقي از شناخت جعلي كمك كنند.

در بررسي مباحث مربوط به شناخت به ضرورت دارا بودن جهان بيني و ايدئولوژي مي رسيم زيرا بشر برخلاف حيوانات متفكرانه و ارادي از روي انديشه، محاسبه و انتخاب كارش را انجام مي دهد پس هر كسي در اين جهان مدعي است كه يك انسان است،"مكتب؛ دانش و مرامي دارد" و در اين صورت راه فراري ندارد غير از اينكه ايدئولوژي و جهان بيني اش را بيان كند و بگويد از كجا آمده، به كجا مي رود و در چه جايگاهي قرار دارد.

 فرقه هاي گوناگون در حوزه عرفان هاي نوظهور چه راهي را به پيروان خود براي رسيدن به كمال معرفي مي كنند؟

 راه دل؛ اكثر عرفان هاي نوظهور مباحث شناخت شناسي شان را بر پايه راه دل بنا گذاشته اند. بطور مثال بودا كه به نظر بنده خيلي از تعاليمش، تعاليم زيربنايي عرفان هاي كاذب است، (ابزار شناختي خود را در موارد تنوير دروني كه ما در فرهنگ ديني خودمان آن را مكاشفه مي ناميم)، را ابزار دل مي داند. اگر كسي مدعي شود راه شناختش از طريق دل است او نيز بايستي معيار تشخيص داشته باشد.

بسیاری از مفاهيمي كه در عرفان هاي نوظهور مورد بحث قرار مي گيرد خيلي هم به ناحق نيست و اينگونه نيست كه بگوييم صد درصد مطالب آنها خرافه است نه خيلي از مطالبشان چون برگرفته از مطالب انبياست حق است و به قول امير المومنين (ع) در نهج البلاغه فرموده اند:"باطل با حق مخلوط مي شود و اگر خودش به تنهايي مي آمد هيچ مشتري اي پيدا نمي كرد".

با این تفاسیر و بررسی راه هایی که به شناخت منجر می شود، چه تعريف درستی می توان از عرفان ارائه کرد؟

عرفان همان شناخت ويژه اي است كه به عمق مطلبی مي یابیم تا باطن را شهود کرده و به شناخت شهودي برسیم. اما باید این بررسی هم صورت بگیرد که اين باورها و شناخت هايي كه از راه دل و بر اثر تمرين هاي مالايي انجام و توصیه می شود، چه آسيب هایی دارند.

معنویت چه تعریفی دارد و چه تفاوتی با عرفان دارد؟

معنويت نوعی ذات پنداري و تفكر روحاني است و در بحث های مربوط به معنويت به بازیابی شناخت حقيقي از خطا می پردازیم و با عبور از ظاهر و نفوذ به هسته بحث ها می رسیم. انسان معنوي هر حادثه اي در عالم را معنا و كنكاش دروني در مقابل اتفاقات مادي و فيزيكي درنظر مي گيرد و از ظاهر عبور مي كند و به كنه و حقيقت مطلب مي انديشد.

در شناخت هايي كه از راه دين به وجود مي آيد چه مولفه هايي برای تشخیص شناخت هاي حقيقي از شناخت هاي كاذب وجود دارد؟  

در بحث عرفان هاي كاذب کارهایی در خصوص شناخت شاخص ها انجام داده شده و مولفه هاي مشترك در عرفان هاي كاذب مانند عقل ستيزي، نفي فلسفه و منطق برشمرده شده است. به همين دليل وقتي مي گويند شاخصه عرفان هاي كاذب نفي عقلانيت است، به اين معنا است كه مروجان عرفان های نوظهور نه اينكه علنا بخواهند مقابل عقل موضع بگيرند بلکه به خاطر اينكه كار خودشان را پيش ببرند، مي گويند ما به عقل كاري نداريم و به راه هاي شناخت حسي بيشتر توجه داريم و تنوير دروني داريم.

مروجان عرفان های نوظهور ريشه مباحثشان ادعاي جذابي را عنوان می کند، زیرا می گويند ما غير از عقل و حس يك دستگاه سومي براي شناخت داريم كه آن دستگاه به انسان لذت و آرامش مي دهد و شناخت هايش ماندگار است و با اين بخش شروع به شريعت ستيزي و مبارزه با عقل و منطق می کنند. مباحث شناخت شناسي شان را هم روي آن استوار مي كنند.

البته باید گفت اين سه منبع ورودي (حس، عقل و دل) كه مانند كامپيوتر منابع ورودي و خروجي براي اطلاعات دارد، ضابطه مند هستند و مولفه هايي  را برای شناخت حقيقي و شناخت خطايي به ما مي دهند.

در واقع اگر ما بتوانيم شناخت هايي كه از طريق تنوير دروني و دريافت قلبي رخ می دهند را بررسي كنيم مي توانيم جواب عرفان هاي كاذب را تا حد زيادي بدهيم.

منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین