شعر/ما را ز سر بریده می ترسانی؟
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم/ در مستی مرگمان نمی رقصیدیم.
عقیق:شاهکاری از شاعر و مداح اهل بیت حاج محمد رضا جوان: داعش،چه ز"ماو کربلا "میدانی؟ما را ز سر بریده می ترسانی؟ما گر ز سر بریده می ترسیدیمدر مستی مرگمان نمی رقصیدیمما شیفته ی راه شهادت هستیمسرباز و فدایی ولایت هستیمصد بار اگر کشته به راهش گردیمبا جان دگر دوباره بر می گردیمشاگرد کلاس اول عباسیمپس روی حسین و زینبش حساسیمتا باز بفهمی که چه بی پرواییمبا سر به سِتیزِ خنجرت می آییمکودک نشوی،گول خودت را نخوریباخنجر خود دست خودت را نَبُریپا را ز گلیم خود فرا تر نَبَریاین لقمه بزرگ است،دهان را نَدَریبا پا به سر بخت سیاهت نزنیبا دست خودت گور خودت را نَکَنیپایت به حریم کربلا وا بشودصد کرببلای تازه برپا بشود ...
منبع:جهان
جهت اطلاع
مصرع دوم بيت اول وكل بيت دومش براي يه شاعرديگست
بايد توگيومه قرارميدادين...
شاگردكلاس اول عباسيم ع
پس روي حسين ع وزينبش حساسيم...اي جان