۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۱۴
عقیق:امام صادق (ع ) فرمود: مردى به حضور عيسى (ع ) آمد و اقرار كرد كه من زنا كرده ام و مرا پاك كن.
پس از آنكه زنا كردن او ثابت شد، و بنا بر اين گرديد كه او را سنگسار كنند (گويا زناى محصنه بوده است ) اعلام شد كه جمعيت جمع شوند.
همه جمع شدند و حضرت يحيى (ع ) نيز در ميان جمعيت بود، مرد زنا كار را در گودالى گذاردند تا او را سنگسار نمايند، او فرياد زد، هر كسى كه بر گردنش ، حد هست از اينجا برود، همه رفتند، تنها عيسى و يحيى باقى ماندند.
در اين هنگام يحيى (ع ) (فرصت را غنيمت شمرد و به خاطر اينكه موعظه آن مرد در آن حال اثر بخش بود) نزد او رفت و فرمود:
يا مذنب عظنى : ((اى گنهكار مرا موعظه كن )).
او گفت : لا تخلين بين نفسك و هواها فتردى : ((بين نفش خود و هوسهايش را آزاد نگذار تا خود را تباه سازى )).
يحيى فرمود: ((باز مرا موعظه كن )).او گفت : لا تعيرن خاطئاً بخطيئته : ((گنهكار را بخاطر گناهش سرزنش مكن )) (طعن و سرزنش غيابى يا حضورى مكن مگر در موارد امر به معروف و نهى از منكر).
يحيى فرمود: باز مرا موعظه كن.
او گفت : لاتغضب : ((خشمگين مشو)).
يحيى فرمود: همين سه موعظه مرا كافى است (قال حسبى)
منبع:جام
211008