عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۵۶۵۰
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۴
عقیق:(بدان ای سالک راه خدا!)
در خطبه 10 نهج‌البلاغه آمده است: «قد خرقت الشهوات عقله» هواهای نفسانیه، عقل دنیا خواه را دریده است، یعنی عقل چنین انسان‌هایی دیگر سلامت نیست و شهوات آن را تکه پاره کرده است، عقل تکه پاره که دیگر به درد نمی‌خورد. «واماتت الدنیا قلبه» دنیا دل او را میرانده است. «وولهت علیها نفسه» و دنیا نفس او را شیفته خود کرده و او، عاشق دنیا شده است. با چنین کسی چه کار می‌توان کرد؟
آیا هدایت شدنی است؟ عاشق چه حرفی را گوش می‌دهد؟ «فهو عبدلها» چنین فردی بنده و اسیر دنیا است. «ولمن فی‌یدیه شیئ منها» هم بنده دنیا است و هم بنده کسی است که چیزی از دنیا در دست دارد و جاه و مالی برای خود به هم زده است. چرا این طور است؟
چون معشوق در دست اوست. عاشق همیشه دنبال معشوقش می‌گردد، لذا کسی که عاشق پول است، وقتی می‌بیند کسی پول دارد دنبالش می‌دود تا به آن برسد، بدبختی جامعه امروز ما این است.
بعد حضرت در ادامه توصیف کسی که دل به دنیا داده و عاشق آن شده است می‌فرماید:
«حیثما زالت زال الیها و حیثما اقبلت اقبل علیها» دنیا به هرطرف که بگردد او نیز به سوی آن می‌گردد، «لاینزجر من الله بزاجر» اگر کسی از طرف خدا بیاید و برای اینکه او را از این عمل باز دارد، بگوید: تو حیوان نیستی، تو انسانی، چرا به دنبال سبزه‌زار طبیعت می‌دوی؟ چرا عاشق آن شده‌ای؟ چرا انسانیت خود را به فراموشی سپردی  و نامش را آزادی گذاشتی؟ بازهم هیچ اثری ندارد و او اصلا این حرف‌ها را نمی‌فهمد. «ولایتعظ منه بواعظ» دیگر از هیچ آگاهی دهنده و پند دهنده‌ای پند نمی‌گیرد. او در این دام گرفتار است، توچه می‌خواهی به او بگویی؟ البته این دامی است که تمام رشته‌هایش را خود به دور خویش تنیده است. یعنی ما هستیم که رشته این تعلقات را در درونمان به دور خود می‌تنیم. 1


پی نوشت:
1-رسائل بندگی، آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی، ص 98
منبع:کیهان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین