عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۴۱۳۰
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۱
در چنين روزي برابر با ششم شوال، پس از آنكه پيامبر اكرم (ص) در رمضان سال هشتم قمري، مكه معظمه را فتح كرد و مردم متعصب و سركش اين شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خويش قرار داد و آنان را از كرامت و بزرگواري خويش بهره‌مند ساخت، اهالي طايف، به هراس افتاده و مردم اين منطقه را بر ضد پيامبر (ص) و مسلمانان تحريك كردند.
عقیق:پس از آنكه پيامبر اكرم (ص) در رمضان سال هشتم قمري، مكه معظمه را فتح كرد و مردم متعصب و سركش اين شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خويش قرار داد و آنان را از كرامت و بزرگواري خويش بهره‌مند ساخت، اهالي طايف، به ويژه دو قبيله معروف «هوازن» و «ثقيف» به هراس افتاده و مردم اين منطقه را بر ضد پيامبر (ص) و مسلمانان تحريك كردند و در نتيجه به همراه لشگري سنگين، كه با زنان، فرزندان و چارپايانشان همراه بود، به سوي مكه معظمه حركت كردند، تا به زعم خويش بر پيامبر (ص) و مسلمانان اين شهر مقدس شبيخون زده و كار آنان را يكسره كنند.

پيامبراكرم (ص) كه از توطئه آنان با خبر شده بود، دستور حركت سپاه اسلام به سوي طائف را صادر كرد و حدود دوازده هزار مرد جنگي، كه ده هزار نفر از مدينه آمده و دو هزار تن از تازه مسلمانان مكه بودند، به همراه آن حضرت، به سوي طايف پيش رفتند.
منطقه حنين

كثرت سپاه اسلام، برخي از سپاهيان را مغرور كرده بود و ابوبكر بن ابي قحافه، از جمله آنان بود، كه خطاب به پيامبر (ص) گفت: يا رسول الله! لا تغلب اليوم من قلّه؛ يعني امروز جمعيت ما همانند سابق اندك نيست، كه مغلوب شويم.

البته، آن طوري كه ابوبكر مي‌پنداشت، به واقعيت نرسيد و هنگامي كه مسلمانان با سپاه كفر روبرو شدند، همگي جز تعدادي اندك گريختند و ابوبكر نيز از جمله فراريان جنگ حنين بود.

قرآن مجيد نيز به چشم زخم زني ابوبكر اشاره كرد و آن را محكوم نمود و در اين باره فرمود: لَقَدْ نَصَرَكُمْ اللّهُ في مَواطِنَ كَثيرَﺓ و يَومَ حُنَيْنٍ اِذْ اَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً و ضاقَتْ عَلَيكُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَتْ ثُمّ ولّيْتُمْ مُدْبِرينَ. (۱)

به هر روي، پيامبراكرم (ص)، در هنگام خروج از مكه معظمه، «عتّاب بن أسيد» را به عنوان پيش نماز و «مُعاذ بن جبل» را به عنوان مسئول آموزش ديني و معارف اسلامي در مكه باقي گذاشت و به همراه رزمجويان اسلامي از مكه عازم طايف شد.

كفار و مشركان طايف در وادي «حُنين»، كه از وادي‌هاي «تهامه» است، كمين كرده و همين كه سپاه اسلام وارد اين وادي شد، از دو سو آنان را مورد حمله بي‌امان خويش قرار دادند و در اندك مدتي، سپاهيان اسلام را با پراكندگي مواجه كردند.

در نتيجه، هر يك از سربازان اسلام، تنها به فكر نجات خويش بود و تلاش مي‌كرد كه از صحنه نبرد بگريزد و همه آنان در اندك زماني، از اطراف پيامبر (ص) پراكنده شده و به سوي تپه‌ها و كوه‌ها گريختند. پيامبر (ص) آنان را ندا مي‌داد و كسي پاسخ وي را نمي‌داد. تنها ده نفر باقي مانده و از پيامبر (ص) دفاع مي‌كردند، كه نه نفر از آنان، از بني هاشم و يك نفر از غير بني هاشم بود.

اما نُه نفر بني هاشم عبارت بودند از: امام علي بن ابي طالب (ع)، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب، نوفل بن حارث، ربيعه بن حارث، عبدالله بن زبير بن عبدالمطلب، عُتبه بن ابي لهب و معتّب بن ابي لهب.

و اما آن يك نفر غير هاشمي عبارت بود از: أيمن بن اُمّ ايمن.

ساير سپاه اسلام، اعم از مهاجر و انصار، تازه مسلمان و سابق الاسلام، همگي فرار كرده و پيامبر (ص) را در برابر شبيخون ناجوانمردانه هوازن و ثقيف تنها گذاشتند.

صحنه عجيبي در حال وقوع بود، دشمنان هر لحظه به پيامبر (ص) نزديك‌تر مي‌شدند و آن چند نفر باقيمانده، به ويژه حضرت علي (ع) در دفاع از پيامبر (ص) به سختي مبارزه مي‌كردند و خود وجود نازنين پيامبر (ص) نيز ناچار به مبارزه و درگيري با دشمن شد.

پيامبر (ص) به عمويش عباس بن عبدالمطلب، كه صداي رسا و گوش خراشي داشت، دستور داد، مسلمانان را ندا دهد و آنان را به عهد و پيمانشان متذكر گرداند و آنان را به بازگشت به صحنه نبرد و جهاد در راه خدا فراخواند.

عباس با صداي بلند فرياد برداشت: يا اهل بيعه الشجرﺓ! يا اصحاب سورﺓ البقرﺓ! الي أين تفرّون؟ اذكروا العهد الذي عاهدتم عليه رسول الله.
يعني: اي كساني كه در زير شجره] معروف به بيعت رضوان [بيعت كرديد! اي ياران سوره بقره! به كجا مي‌گريزيد؟ به ياد آوريد پيماني را كه با رسول خدا (ص) بسته‌ايد.

با نداي مكرر عباس، مسلمانان به خود آمده و به تدريج به سوي پيامبر (ص) برگشتند. صحابه كبار، مانند ابي بكر و عمر نيز با شرمندگي بازآمدند و با دشمنان به مبارزه برخاستند. سپاه اسلام مجدداً قوت گرفت و به دفع تهاجم دشمن پرداخت. اما در ميان مشركان، تك قهرماناني بودند كه با رجزخواني و حملات پي در پي خويش، ترس و وحشتي در ميان مسلمانان به وجود مي‌آوردند. معروف‌ترين آن‌ها، «ابوجرول» بود، كه به هر كسي حمله مي‌آورد، او را از پاي در مي‌آورد.

اميرمؤمنان (ع) به نبرد با وي پرداخت و چنان ضربتي بر او وارد ساخت، كه در دم به هلاكت رسيد. ساير قهرمانان و جنگجويان مشرك با كشته شدن ابوجرول، نا‌اميد شده و از ميدان نبرد گريختند. مسلمانان آنان را تعقيب كرده و تعداد زيادي از آنان را كشته و تعدادي را اسير نمودند و غنيمت فراواني از آنان به دست آوردند.

آتش افروزان جنگ حنين، توان مقابله با پيامبر (ص) را از دست دادند و به سوي طائف، عقب نشيني كردند و پيامبر (ص)، آنان را تا طايف تعقيب كرد.
روايت شد كه اميرمؤمنان (ع) در نبرد حنين، چهل تن از رزمجويان طايف را به هلاكت رسانيد.

به هر روي، خداي سبحان بر پيامبر (ص) و مسلمانان منت نهاد و آنان را در اين نبرد بزرگ، پيروز ساخت و دشمنان اسلام را خوار و زبون نمود.
شهداي واقعه حنين چهار نفر بودند: ۱- اُيمن بن اُمّ ايمن ۲- سُراقه بن حارث ۳- رُقَيم بن ثابت ۴- ابوعامر اشعري.

درباره تاريخ اين واقعه، گرچه تمامي مورخان متفقند كه در شوال سال هشتم قمري واقع گرديده است، ولي درباره روز اين واقعه، اتفاق چنداني ندارند.
واقدي، نويسنده كتاب گرانسنگ «المغازي» ابتداي حركت پيامبر (ص) از مكه معظمه را ششم شوال و وقوع نبرد را در دهم شوال ذكر كرد.
عده‌اي نيز، نخستين روز ماه شوال را تاريخ وقوع جنگ حنين مي‌دانند. (۲)


پی نوشت:
۱- سوره توبه (۹)، آيه ۲۵
۲- نك: المغازي (واقدي)، ج۲، ص ۸۸۵؛ تاريخ ابن خلدون (ترجمه عبدالمحمد آيتي)، ج۱، ص ۴۳۸؛ الارشاد (شيخ مفيد)، ص ۱۲۵؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص ۶۷؛ فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام (جعفر سبحاني)، ص ۴۵۶؛ الجامع لأحكام القرآن (ابو عبدالله محمد قرطبي)، ج۸، ص ۶۶
منبع:حج


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین