۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۰۸
عقیق:خدایا در این روز برای من درهای فضل ات رابگشا، وبرکاتت را بر من فرود آر، وبرای دست يابي موجبات خشنودی ات موفقم کن، و مرا در میان بهشتت جاي ده؛ ای پذيرنده خواسته بیچارگان.
در دعای روز بیست و دوم تکیه بر عناوین ذیل شده است:
1. فضل، كرم و عنایت خدا؛
2. برکات خدا؛
3. اسباب وموجبات رضایت خدا؛
4. نگاه به آینده.
چگونه درب های فضل الهی را بسوی خود بگشاییم
در فراز اول دعا می گوییم:«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَكَ»؛ خدایا در این روز درهای فضل ات را به رويم بگشا.
این نشان دهنده این است که مسیر فضل خدا یکی نیست ؛ درهای فضل و عنایت خدا تنها یک در نیست و راه های مختلفی است. راه های رسیدن به خدا به عدد انفس خلائق است . راه ها برای رسیدن به پروردگار متعدد است به شرطی که همه در صراط مستقیم باشند، وبي راهه را راه نبينيم كه چاهي بيش نيست.
درهاي فضل و عنایت خدا به گونه ها، علل و وجوه مختلف به روي انسان باز مي گردد، و همچنان فراگيري وپيوستگي آن شامل حال وي مي شود. همانگونه كه از خداوند عنايت وتفضل او را ميخواهيم، پيوستگي واستمرار آن را نيز خواهانيم كه خود تفضل وعنايتي ديگر است. از اين روست كه هدايت يافتگان نيز هر روز- دست كم - ده بار مي گويند: «اهدنا الصراط المستقيم»، ما را به راه راست هدايت كن.
اگر درهای عنایت و فضل خدا باز شود و پرتوي از آن شامل انسان گردد وضعیتش دگرگون می شود.
انسان کامل عامل نزول رحمت و فضل الهی است
یکی از درهای فضل خدا، خلق بهترین افراد و قرار دادن آن ها در میان ما بود. چهارده معصوم (ع) به عنوان هدف های خلقت هستند که عالم به بركت وجود آن ها آفریده شده است چرا که آن بزرگواران تجسم انسان های کامل هستند. به عنوان نمونه باغبان تلاش میکند و زحمت می کشد تا به میوه های خوب برسد وآنها را بچیند؛ رسول خدا6 و ائمه معصومين(ع) انسان های کاملی هستند که هدف غايي آفرينش اند، چرا که آنان براي هميشه در اوج قله ایستاده اند.یکی از راه هایی که می توان به فضل خدا رسد تمسک وتوسل به ايشان است، که اگر ائمه معصومين(ع) یک توجه و نگاهي کنند زندگی انسان عوض می شود. رسول خدا وائمه (ع) وسائط فيض واسباب فضل خداوندند. اهل بیت(ع) درهای فضل تضمین شده هستند.
بیتی که امیر المومنین کامل کرد
روزی یکی از شعرا برای امام علی(ع) شعری سرود و گفت:« به ذره گر نظر لطف بوتراب کند» اما هرچه تلاش کرد براي سرودن مصرع دوم آن چيزي به ذهنش نرسيد. از این موضوع خیلی ناراحت و اندوهگين شد که چرا توانایی کامل کردن بیت را ندارد. كسي حضرت امیرالمومنین(ع) را در خواب دید كه فرمود به او بگو:« به آسمان رود وکار آفتاب کند.»
شاعر در این بیت ما را به ذرات بسيار ريز معلق در هوا تشبیه کرده است، واگر اين ذره بي مقدار مورد توجه وعنایت امیرالمومنین(ع) قرار گیرد می تواند به آسمان رود وچون خورشید بدرخشند.
توسل به معصومین؛ راه رسیدن به کمالات عالیه انسانی است
در احوالات علامه طباطبایی مفسر وحكيم بزرگ و صاحب کتاب المیزان آمده است که در چهار سال اول طلبگی هرچه درس می خواند متوجه نمی شد! سرانجام توسلی پیدا میکند وپس از آن احساس مي كند كه مطالب درسي را درک می کند، وآنقدر پيش رفت كه از نوابغ محسوب شد، وبزرگاني چون آیت الله مطهری از شاگردان ایشان هستند. من ياد دارم كه ايشان عصرها قدم زنان با عصايي كه در دست داشت از خانه خود در صفائيه قم به حرم حضرت معصومه (س) مشرف مي شد، وپس از زيارت، تا خانه تك وتنها ذكرگويان راه را مي پيمود، وتنها فضلاي حوزه ايشان را مي شناختند، ومردم عادي بدون آنكه او را بشناسند از كنارش رد مي شدند.
بزرگان ما با همين زيارات وتوسلات به جايي رسيده اند، امام خميني كه حدود سيزده سال در نجف اشرف تبعيد بود هر شب سه ساعت پس از غروب آفتاب به حرم امير مؤمنان علي(ع) مشرف مي شد وزيارت جامعه مي خواند، اگر آن توسل وعنايت امير مؤمنان(ع) نبود آن همه توفيق كه مهمترين آنها بنيان گذاري نظام جمهوري اسلامي ايران است بدست نمي آمد.
چگونه برکات الهی را بسوی خود جذب کنیم؟
در فراز دوم می خوانیم:« وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَكاتِكَ » و برمن برکاتت را نازل کن.
در فراز دوم از برکات ماه مبارک صحبت می کنیم نه فقط برکت. یعنی من یک برکت نمی خواهم برکات زیادی می خواهم. از بزرگ باید بزرگ خواست چرا که او سخي ترين سخاوتمندان، اجود الاجودین واکرم الاکرمین است[i][1]. از بزرگ بايد خواسته بزرگ داشت، خواسته اي كه دنيا وآخرت ما را فراگيرد: « رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[ii][2] خداوند ارحم راحمین است و همه امور در دست اوست.
برکات مصادیق متعددی دارد: برکت در عمر، برکت در مال، برکت در زندگی، برکت در نسل و ذریه، برخی از مردم اموال و اولاد دارند اما از آن خیر و برکت نمی بینند. به عنوان نمونه چندي پيش در گزارشي خواندم كه سرمايه داري در تهران از دنيا رفت، او اموال زیادی داشت اما تنها زندگي مي كرد وفرزندان وی او را رها ودر خارج از کشور زندگی می کردند، آنان پس از آگاهي از مرگ پدر به ایران آمدند تا پس از دفن پدر برای تقسیم ارث اقدام کنند، در غسالخانه بهشت زهرا متوجه شدند که پدر تمام ثروت خویش را به زني كه در دوره تنهايي خدمت وي را كرده بود بخشیده است، از ماجرا بسيار ناراحت شده و بدون این که پدر را تجهیز کنند و او را کفن و دفن کنند بازگشتند! این فرد هم پول داشت و هم اولاد، اما از اولاد برکت و خیری نديد.
برخی اموال فراوان دارند و با آن مسجد، حسينيه، مدرسه، بيمارستان، درمانگاه مي سازند وكارهاي خير انجام مي دهند، این مصداق برکت در مال است، کسانی که مقداری از اموال خویش را خرج مستمندان می کنند و به دادن زکات و خمس مال خویش ملتزم هستند نه تنها مال آن ها کم نمی شود بلکه افزون نیز می شود. اما برخی دیگر مال خویش را به گونه حرام مصرف میکنند و مثلا ربا می دهند. ويا فرض كنيد كه هنرمندي است كه با ساخت ويا بازي در يك فيلم وسريال خوب آثار مثبت فرهنگي تربيتي از خود بجاي مي گذارد، ودر مقابل آن هنرمندي است كه صنعت فيلم وسينما را براي انحراف جوانان وگسترش فساد مي خواهد.
به هر صورت از خداوند برکات را در همه چیز از جمله: نسل، علم، مال و عمر قرار دهد. برخی نود سال عمر میکنند اما از آنان هیچ چیز باقی نمی ماند، اما برخی دیگر با عمر کم آثاري ماندگار از خود مي نهند كه تا چند نسل پس از آنان نام خوش و نیکو باقی می ماند.
اسباب خشنودی و رضایت حق متعال چیست؟
در فراز سوم می خوانیم:« وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِكَ» و برای اسباب خشنودی ات موفقم کن.
انجام واجبات و مستحبات باعث خشنودی خداوند است؛ خشنودی خدا به این معنا نیست که برای خداوند سودی دارد بلکه تنها سبب رضایت خداوند است وسود ومنفعت آن به خود ما باز مي گردد. کارهای فراوانی سبب خشنودی خداوند می شود: اطعام طعام، کمک به خلق خدا، قرض دادن، کمک به ایتام، نیکی به پدر و مادر، کمک به ازدواج جوانان، یاری رساندن به افرادی که بیمارند و توان عمل جراحی یا تهیه دارو را ندارند، و احترام به مردم همه موجبات رضایت و خشنودی خدا است. خلاصه موجبات خشنودی و رحمت خدا فراوان است.
خوب است كه نگاه فراگير داشته باشيم، ببينيد چگونه در دعاهاي ماه مبارك رمضان اين ديد ونگاه وجود دارد: «خدایا دارا کن هر ندارى را، خدایا سیر کن هر گرسنه اى را، خدایا بپوشان هر برهنه را ؛ خدایا ادا کن قرض هر قرض دارى را، خدایا بگشا اندوه هر غمزده را، خدایا به وطن بازگردان هردور از وطنى را، خدایا آزاد کن هر اسیرى را، خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار مسلمانان، خدایا درمان کن هر بیمارى را، خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود، خدایا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن، خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن كه تو بر هر كاري توانايي.»[iii][3]
نگاه اسلام یک نگاه فراگیر است و به کل بشر نگاه دارد، واين همان نگاه جهاني است كه در جهاني شدن قابل درك است، اگر بتوانیم جلوه واقعی اسلام را به جهانیان خوب عرضه کنیم همه مجذوب آن خواهند شد، واي كاش هنرمندان ما بجاي ساخت اين همه فيلم وسريال كه به عروسي ختم مي شود در اين مسير گام بر مي داشتند، اسلام محمدي وعلوي نگاه مهر ورزي به همه بشر دارد، اما آنچه كه در رسانه جهاني وبنگاه هاي خبرپراكني صهيونيستي مي بينيم معرفي اسلام ومسلمانان با برچسب هاي خشونت، جنايت وخون ريزي است، كه اين نماد اسلام اموي است كه امام حسين(ع) براي مقابله با آن جان خود وجان عزيزترين عزيزانش را تقديم كرد. اسلام اموي امروز در قالب سلفي گري، وهابي گري، قاعده، طالبان، داعش، النصره و.. جلوه واقعی اسلام را مخدوش كرده اند، وبا ارتكاب جنايت، خونریزی و آدم کشی در خدمت صهيونيسم اند.
درجات و مراتب مختلف بهشت
در فراز چهارم می گوییم:« واسْكِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِكَ »
و من را در میان بهشت ساکن کن.
در این فراز از دعا می خوانیم: خدایا من را در وسط بهشت جای بده . «بُحْبوحاتِ» معنای وسط دارد. همان گونه که در زندگي روز مره ما بالای شهر و پایین شهر داريم، وقيمت زمين در همه جاي شهر يكسان نيست، بهشت نیز دارای مراتب است و همه جای آن یکسان نیست. و هرکس نمی تواند به همه جای آن داخل شود.
درباره حضرت جعفر طیار و ابا الفضل العباس(ع) آمده است كه در بهشت دو بال دارند که به وسیله آن به هرکجا که بخواهند پرواز می کنند[iv][4]، و این در عوض این است که دو دست خود را از دست داده اند. آنها می توانند به همه جای بهشت روند، نه همه.
معلوم مي شود كه مرکز و وسط بهشت نسبت به مکان های دیگر بهشت برتری دارد، و شاید این امر بدان علت است که مرکز بهشت جایگاه انبیاء وائمه عليهم السلام است.
در حج نیز انسان ابتدا وارد عرفات سپس مشعر و بعد منی می شود؛ میانه مسیر مشعر است که اول حرم از آنجا شروع می شود. مستحب است افراد پا را در کف مشعر روی زمین بگذارند؛ كه در روايت است كه اگر کسی این کار را بکند استحقاق پا نهادن در وسط بهشت (بحبوحة الجنة) را پيدا مي كند[v][5].
بنابراين در این فراز از خداوند می خواهیم ما را در وسط بهشت که بهترین جای بهشت است جای دهد .
مقام اضطرار مقام اجابت دعاست
در فراز آخر می خوانیم:« یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.» ای اجابت کننده دعای بیچارگان.
انسان مضطر هنگام اضطرار پناهی جز ذات باری تعالی ندارد. به عنوان نمونه اگر کسی وسط دریا قایق اش بشکند چه مسلمان باشد چه کافر، چه با نماز باشد و چه بی نماز، اشکش جاری می شود و به خداوند توسل پیدا میکند.
مردى بحضرت صادق (ع) عرض كرد كه مرا بر خدا دلالت و رهنمائى كن، حضرت فرمود: سوار بر كشتى شده ای؟ گفت: آرى.
فرمود: كه آيا شده است كه كشتى بشكند و تو در آن باشى در جايى كه نه كشتى باشد كه تو را برهاند و نه شنايي كه تو را بىنياز كند؟
گفت: آرى.
فرمود: آيا در آنجا و در آن زمان دلت متوجه كسي شد كه تو را نجات دهد؟
گفت: آرى.
امام صادق (ع) فرمود: اين همان خداست[vi][6].
در لحظه ای که انسان مضطر می شود دعا به اجابت می رسد، چرا که دیگر دعا خالص وبدرستي از دل بر ميخيزد، خداوند در سوره نمل می فرماید«أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»[vii][7] يا [كيست] آن كس كه درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند.
اين درخواستها از زبان کسی صادر مي شود که بیچاره است؛ و راهی ندارد جز آنکه در خانه خدا را بزند و از خودش راه بجوید. از اين رودر فراز آخر می خوانیم: ای پاسخ دهنده دعاهای مضطران وبيچارگان.
حجتالاسلام محمد امین پورامینی-نمی از یم رمضان
[i][1]. المصباح المتهجد/424.
[ii][2]. سوره بقره، أيه 201.
[iii][3]. المصباح، كفعمي، ص 617 (اللهم أدخل على أهل القبور السرور، اللهم أغن كل فقير، اللهم أشبع كل جائع، اللهم اكس كل عريان، اللهم اقض دين كل مديون [ مدين ]، اللهم فرج عن كل مكروب، اللهم رد كل غريب، اللهم فك كل أسير، اللهم أصلح كل فاسد من أمور المسلمين، اللهم اشف كل مريض، اللهم سد فقرنا بغناك، اللهم غير سوء حالنا بحسن حالك، اللهم اقض عنا الدين، وأغننا من الفقر، إنك على كل شئ قدير).
[iv][4]. الخصال، ص 68 (امام زين العابدين علیه السلام : رحم الله العباس يعني ابن علي فلقد آثر وأبلى وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت يداه، فأبدله الله بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنة، كما جعل لجعفر بن أبي طالب..).
[v][5]. وسائل الشيعة، ج 14، ص 17، ح18477 (عن سليمان بن مهران عن جعفر بن محمد علیه السلام ( في حديث ) قال : قلت له : كيف صار الصرورة يستحب له دخول الكعبة - إلى أن قال - قلت : كيف صار وطء المشعر عليه واجبا ؟ فقال : ليستوجب بذلك وطي بحبوحة الجنة).
[vi][6]. تفسير الميزان، ج8، ص264.