۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۷ : ۱۵
عقیق: وصيتنامه امیرالمومنین حضرت على علیه السلام را در كتابهاى حديث به اجمال و تفصيل و به طور گوناگون نقل كردهاند كه يكى را ابوالفرج نقل كرده و در اصول كافى مرحوم كلينى هم نظير همين وصيت را كه ابوالفرج روايت كرده، نقل مىكند.
در نهج البلاغه نيز در نامه شماره 47 اجمالى از اين
وصيت آمده و خلاصهاى از آن در كشفالغمه و روايات ديگر آمده كه همه آنها را علامه
مجلسى(ره) در بحارالانوار نقل كرده و ما همان
روايت ابوالفرج را كه نسبتاً جامعتر از ديگران است، نقل مىكنيم.
ابوالفرج در
«مقاتلالطالبيين» روايت كرده كه پس از ضربت خوردن امير
مؤمنان، اطباى كوفه را به بالين آن حضرت آوردند و در ميان آنها، هيچ يك در معالجه
زخم و جراحى استادتر از اثير بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخمها و جراحات
بود و از جمله چهل نفر جوانى بود كه در زمان ابوبكر در عين التمر به دست خالد بن
وليد اسير و در كوفه ساكن شده بود.
اين طبيب همين كه زخم سر آن حضرت را ديد، دستور داد شُش
گوسفندى را بياورند و از ميان آن رگى را بيرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد
و پس از اندكى بيرون آورد و آن را مشاهده كرد. سپس رو بدان حضرت كرده، گفت: «اى
امير مؤمنان، هر وصيتى دارى، بكن كه ضربت شمشير اين دشمن خدا به مغز سر رسيده و
معالجه سودى ندارد.»
در اين وقت بود كه امير المؤمنين كاغذ و قلم و دواتى
طلبيد و شروع به وصيت كرد.
بسم الله الرحمن الرحيم
اين وصيتنامه اى است كه اميرالمؤمنين، على بن ابيطالب بدان وصيت مىكند: گواهى مىدهد
كه معبودى جز خدا نيست كه يگانه است و شريك ندارد و نيز گواهى میدهد كه محمد(ص)
بنده و رسول اوست، كه خداوند او را به راهنمايى و دين حق فرستاد تا بر همه اديان
پيروزش كند، هرچند مشركان آن را ناخوش دارند. درود و بركات خدا بر او باد! «همانا
نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است كه پروردگار جهان است و شريكى
براى او نيست و بدان مأمور گشتهام و منم از نخستين مسلمانان».
اى حسن!
من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر كسى كه اين
وصيتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى كه پروردگار شماست، سفارش
مى كنم و بايد نميريد جز اينكه مسلمان باشيد و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و
پراكنده نشويد، زيرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيدم كه مى
فرمود: اصلاح دادن ميان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دين را تباه ساخته و از بين مىبرد، افساد ميان
مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظيم
[نيرويى
جز به وسيله خداى بزرگ نيست].
به خويشان و ارحام خويش توجه داشته باشيد و به آنان
پيوند كنيد، صله رحم كنيد تا خداوند در روز قيامت حساب را بر شما آسان گرداند.
الله الله فى الايتام، فلا تغبوا
افواههم، ولا تضيعوا بحضرتكم:
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد، درباره يتيمان، پس براى
دهنهاشان به سبب سنگدلىتان
نوبت قرار ندهيد (كه گاهى سير و گاهى گرسنه نگاهشان داريد).
الله الله فى جيرانكم، فانهم وصيه
نبيكم...:
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره همسايگانتان كه
رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش كرده و پيوسته درباره آنان توصيه مى فرمود، به
اندازه اى كه ما گمان كرديم براى همسايگان از همسايه خود ارث قرار م ىدهد و حرمت
آنان به اندازهاى است كه سهمى در مالشان براى همسايه تعيين كرده!
الله الله فى القرآن، فلايسبقكم
الى العمل به احد غيركم: از خدا بترسيد، از خدا
بترسيد درباره قرآن مبادا كسى به عملكردن بدان بر شما سبقت جويد.
الله الله فى الصلاه فانه خير
العمل وانها عمود دينكم: از خدا بترسيد، از خدا
بترسيد درباره نماز، زيرا كه نماز ستون دين شماست.
الله الله فى بيت ربكم لاتخلوه ما
بقيتم...:
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره خانه پروردگارتان
(خانه كعبه)، مبادا تا زنده هستيد، آن خانه از شما خالى بماند، كه اگر رها شد،
مهلت داده نمىشويد و به عذاب دچار مىشويد و اگر از شما خالى ماند، كيفر خداوند فرصت
زندگى به شما نمىدهد.
الله الله فى الزكاه فانها تطفى
غضب ربكم:
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد در دادن زكات
اموال خود كه زكات خشم پروردگار را فرو نشاند.
الله الله فى شهر رمضان فان صيامه
جُنه من النار:
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره روزه ماه رمضان،
زيرا كه آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ.
الله الله فى الفقراء والمساكين
فشاركوهم فى معاشكم...: از خدا بترسيد، از خدا
بترسيد درباره بينوايان و مسكينان و آنها را در زندگى خود شريك سازيد و از خوراك و
لباس خود به آنها نيز بدهيد.
الله الله فى الجهاد باموالكم
وانفسكم والسنتكم: از خدا بترسيد، از خدا
بترسيد درباره پيكار كردن در راه خدا به مالها و جانها و زبانهاى خويش.
الله الله فى ذريه نبيكم...: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره امت پيغمبرتان، مبادا در
ميان شما ظلم و ستمى واقع شود.
الله الله فى اصحاب نبيكم...: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره اصحاب پيغمبرتان؛ زيرا كه
رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده.
الله الله فى النساء و فيما ملكت
ايمانكم...:
از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره
زيردستانتان، غلامان و كنيزان، زيرا كه آخرين سفارش و وصيت رسول خدا(ص) اين بود كه
فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان كه زيردست شما هستند، سفارش مىكنم».
آنگاه فرمود:
الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله
لومه لائم...:
نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان
نهراسيد؛ چه، هر كس به شما ستم كند يا انديشه بد داشته باشد، خداوند شر او را
كفايت فرمايد.
با مردم به نيكى سخن بگوييد، همان گونه كه خدا فرمود.
امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه رشته كار از دست شما بيرون شود، آنگاه
هر چه دعا كنيد و از خداوند دفع شر خواهيد، پذيرفته نشود و به اجابت نرسد.
بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نيكويى
درباره يكديگر و زنهار از جدايى و تفرقه و پراكندگى و روى گردانيدن از هم و در
نيكوكارى، يار و مددكار يكديگر باشيد و بر گناه و ستمكارى كمك مباشيد كه شكنجه و
عذاب خدا بسيار سخت است.
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پيغمبرش را در حق
شما حفظ فرمايد، اكنون با شما وداع مىكنم و شما را به خدا مىسپارم و سلام و
رحمتش را بر شما مىخوانم.
منبع:مشرق
211008