۰۸ آذر ۱۴۰۳ ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۰۱
عقیق:یکی از ضروریتهای حرکت تقریبی مراقبت بر اخلاق و تقوا بهویژه در برخورد با مذاهب دیگر است؛ مجله الکترونیکی اخوت در یادداشتی به این سوال پاسخ داده است که «برای نقد مذاهب دیگر چه اخلاقی را باید رعایت کنیم؟»
***
از آغاز یکی از مهمترین اهداف انبیا اصلاح اخلاق در سطح جامعه بوده است. متاسفانه بخشی از رهبران مذاهب و نیز پیروان ایشان، در مواجهه با دیگران اخلاق حسنه را رعایت نمیکنند. بررسی تاریخی مواجهه مذاهب با یکدیگر، تصویر مقبولی از این موضوع به دست نمیدهد؛ غالبا مطالعات ادیان، با نوعی بدبینی، بدفهمی و گاه اهانت به دیگران همراه بوده است.
نخستین هدف انبیا پس از توحید، اخلاق بوده است. پیامبر اسلام(ص) دعوت خود را با عبارت «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» آغاز کردند؛ پس از این فرمودند: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». تمام مدعیان پیروی از پیامبر اسلام در صورتی که در ادعای دینداریشان صادقاند باید به این دو اصل ملتزم باشند.
امام علی(ع) خطاب به فرزندشان امام حسین(ع) میفرمایند: «ای پسرم! نفس خود را میزان خود و دیگران قرار ده! پس آنچه را که برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند و آنچه را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز مپسند» به نظر میرسد اگر به همین یک جمله در مباحث اخلاقی بسنده میشد، بخش عظیمی از کژرفتاریهای مسلمانان اصلاح میگردید.
زمانی را فرض کنید که قرار است فردی مذهب ما را مورد بررسی قرار دهد؛ ما دوست داریم که او به همه جوانب مذهب توجه کند و نگاهی منصفانه داشته باشد اما چگونه است که وقتی خودمان میخواهیم مذهبی دیگر را بررسی کنیم، هرچه را که دوست داریم به آن مذهب نسبت میدهیم؟
خداوند در قرآن میفرماید: «وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»؛ بر اساس آیات قرآن حتی دشمنی هم ضابطه دارد؛ دشمنی نه مجوز نفی عدالت است و نه مجوز تعدی و تجاوز.
اینها توصیه قرآن کریم درباره مشرکان است؛ فرض کنیم مسلمانان دیگر فرقهها در حد مشرکان هستند وقتی لازم است عدالت را در مورد مشرکان رعایت کنیم، به طریق اولی درباره ایشان نیز باید عدالت پیشه کنیم.
در حالی که یکی از تکالیف تعیین شده قرآنی این است که از دشمنان، دوست بسازیم، عکس این عمل فراوان اتفاق افتاده و دوستان را گروه گروه به دشمن تبدیل کردهایم!
* اخلاق نقد مذاهب
نخستین نکتهای که لازم است در اخلاق نقد مذاهب رعایت شود، عمل نکردن بر اساس ظن است؛ چنان که قرآن میفرماید:« وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»، «وإن الظن لا یغنی من الحق شیئا»، « إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ».
قرآن میفرماید باید از علم پیروی کنید بنابراین لازم است هنگامی که میخواهیم به نقد مذهبی بپردازیم، اولا یقین کنیم چنین نکتهای واقعا به آن مذهب مربوط است با «گفتهاند» و «نوشتهاند» نمیتوان به چیزی اعتماد کرد.
صرف اینکه من در کتابی از یک فرقه مطلبی را دیدهام، مجاز نیستم که آن را به کل آن فرقه نسبت بدهم زیرا چه بسا خود پیروان آن فرقه این مطلب را قبول نداشته باشند.
زمانی میتوانیم چیزی را به فرقهای نسبت دهیم که یکی از این دو کار را انجام بدهیم: 1 – احراز کنیم که فلان کتاب، از کتابهای پذیرفته شده فلان فرقه است؛ البته ممکن است اصل کتاب مورد قبول باشد اما همه مطالب آن را در آن فرقه نپذیرند؛ مثلا کتاب «کافی» از کتب مقبول شیعه است، اما هرگز همه علمای شیعه همه مطالب آن را نپذیرفتهاند پس با رعایت همه ضوابط، اولا بیان کنیم که در فلان کتاب فلان مطلب را دیدهایم و ثانیا مطلب را در حد همان کتاب نقد کنیم نه اینکه آن را به کل فرقه نسبت دهیم.
2 – برای اظهار نظر و نقد، تمام کتابها و نوشتههای یک مذهب را ملاحظه کنیم البته چون این کار سخت است، همان راه اول بیشتر پیشنهاد میشود.
یکی دیگر از مباحث اخلاقی که رعایت آن در حوزه نقد لازم است و عدم رعایت آن به نسبتهای ناروا به افراد خواهد انجامید، اطمینان به فهم دقیق سخنان یک فرد است؛ در بسیاری از موارد، پس از بررسی روشن میشود که فرد نقد کننده عبارت مورد بحث را درست نفهمیده است.
یکی از علل اصلی در این برداشتهای غلط و عدم فهم درست مطالب، آن است که بسیاری از افراد هنگام مطالعه آثار مخالفان خود، کمتر به فهم حقیقی کتاب میاندیشند و غالبا از همان ابتدا به دنبال یافتن نقاط ضعف آن هستند.
* آگاهی از مذهب خویش
در مواردی ما مذهب دیگران را نقد میکنیم در حالی که آن موارد، در مکتب خود ما وجود دارد؛ اگر با آگاهی از ضعف خویش، به نقد دیگران میپردازیم، از وصف اخلاقی صداقت بیبهرهایم یکی از مهمترین اصول اخلاقی در نقد، صداقت است.
ابتدا موظف به شناخت خود و ضعفهای خویش هستیم و باید به اصلاح خویش بپردازیم؛ اساسا اگر هریک از مذاهب به جای پرداختن به اصلاح دیگران، به اصلاح خود میپرداختند، اوضاع امروز جامعه بشری بهتر از این بود.
* شناخت هر مذهب
بسیاری از خطاهای غیراخلاقی که در نقد مذاهب شکل میگیرد، ناشی از خلط بین مذاهب است؛ مثلا ما چند نوع شیعه و چند نوع اهلسنت داریم؛ در درون این مذاهب، تنوع عقاید و افکار وجود دارد.
گاهی مذهب را به جای مذهب دیگر نقد میکنند و نقدهای این مذهب را به مذهب دیگر نسبت میدهند؛ ما نباید به این بهانه که همه اهلسنت یکی هستند، نقدی که مثلا بر مذهب مالکی وارد میدانیم را بر مذهب شافعی هم وارد کنیم.
* تفکیک مباحث نظری از ضروری
اگر حوزه مباحث نظری باشد، زمینه ایجاد دیدگاههای متعدد وجود دارد و اختلاف استعدادها و فهمها طبیعی است؛ من نباید پیش فرض ذهنی خود را نسبت به دیگر مذاهب ضروری بدانم و بعد آنها را به انکار ضروری متهم کنم.
علامه طباطبایی معتقد است که هر مذهبی، ضروریات مذهب را خود تعیین می کند؛ از این منظر «کسی که شهادتین را بر زبان جاری کند و منکر چیزی که به عقیده خودش ضروری دین است نباشد، مسلمان است و کافر نیست.»
* نحوه مواجهه با مخالفان
تا این جا بحث ما مربوط به اصل فهم مذاهب و تفکیک مباحث از یکدیگر بود؛ حال نوبت به چگونگی مواجهه میرسد: اگر هدف من هدایت باشد، باید این نقد به گونهای صورت بگیرد که فرد هدایت شود؛ آیا تاکنون کسی با نوشتههای سراسر توهین هدایت شده است؟
فرض آن است که صاحب فلان مذهب، راه خطایی پیموده و لازم است از آن راه برگردد من نیز احساس وظیفه کردهام که باید او را اصلاح کنم؛ آیا انجام این کار با سخنان ناروا و زشت امکانپذیر است؟
هدف نقد میتواند تحقیق صحیح باشد که قطعا در تحقیق هیچ نیازی به تندی و ناسزا نیست شاید هدف نه هدایت باشد نه تحقیق که بسیاری از موارد این گونه است به گونه ای که فرد قلم را در دست گرفته، در اتاق خویش نشسته و هرچه دلش تمنا میکند مینویسد.
نگاشتههایی که شعلههای حقد و کینه را در دل پیروان مذاهب دیگر بر میافروزد و در بسیاری از مواقع بخشی از جنگهای مذهبی برخاسته از همین نوشتههاست.
این نوشتهها فرصتها را در بالاترین سطح نابود میکنند، ثروتهای مسلمانان را بر باد میدهند و آنان را به خود مشغول میسازند؛ به گونهای که ایشان از ناحیه غیرمسلمانان آسوده خاطر میشوند، اما به ناگاه متوجه میشوند که بسیاری از مصیبتها بر سرشان آمده است که ایشان از آن غافل بودهاند.
پی نوشت:
یادداشت: قاسم جوادی (صفری)، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب
منبع:فارس
211008