۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۰۸
عقیق:پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله)، بر مردى از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت نمایند. او گفت : اى پیامبر خدا! براى من به درگاه خداوند، دعا کن .
پیامبر (صلى الله علیه و آله )فرمود : «بگو : أسأَلُ اللّه َ العَظیمَ ، رَبَّ العَرشِ العَظیمِ ، وأسأَلُ اللّه َ الکَبیرَ؛ از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت مى کنم و از خداوند بزرگ، مى خواهم» .
پس آن مرد، این دعا را سه بار خواند و در پىِ آن، از بستر بیمارى برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد (1) و نیز از امام على (علیه السلام) نقل شده است: روزی بیمار شدم و پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) به عیادتم آمد و فرمودند: «بگو: اللّهُمَّ إنّیأسأَلُکَ تَعجیلَ عافِیَتِکَ، وصَبراًعَلىٰبَلِیَّتِکَ، وخُروجاً إلى رَحمَتِکَ؛ خداوندا؛ از تو مى خواهم عافیتى را که مى دهى، پیش اندازى، بر امتحان خویش، بردبارى ام بخشى، و مرا به سوى رحمت خویش ببرى». من، این دعا را خواندم و پس از آن [دعا]، از بستر بیمارى برخاستم، گویا که از بندى رَسته باشم. (2)
علاوه بر این امام سجّاد (علیه السلام) در دعاى خویش به هنگام بیمارى می فرمودند: اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ عَلى ما لَم أزَل أتَصَرَّفُ فیهِ مِن سَلامَةِ بَدَنی ، ولَکَ الحَمدُ عَلى ما أحدَثتَ بی مِن عِلَّةٍ فی جَسَدی ، فَما أدری یا إلهی أیُّ الحالَینِ أحَقُّ بِالشُّکرِ لَکَ ، وأیُّ الوَقتَینِ أولى بِالحَمدِ لَکَ ؟ أوَقتُ الصِّحَّةِ الَّتی هَنَّأتَنی فیها طَیِّباتِ رِزقِکَ ، ونَشَّطتَنی بِها لاِبتِغاءِ مَرضاتِکَ وفَضلِک ، وقَوَّیتَنی مَعَها عَلى ما وَفَّقتَنی لَهُ مِن طاعَتِکَ؟ أم وَقتُ العِلَّةِ الَّتی مَحَّصتَنی بِها ، وَالنِّعَمِ الَّتی أتحَفتَنی بِها تَخفیفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلى ظَهری مِنَ الخَطیئاتِ ، وتَطهیراً لِمَا انغَمَستُ فیهِ مِنَ السَّیِّئاتِ ، وتَنبیهاً لِتَناوُلِ التَّوبَةِ ، وتَذکیراً لِمَحوِ الحَوبَةِ بِقَدیمِ النِّعمَةِ؟ وفی خِلالِ ذلِکَ ما کَتَبَ لِیَ الکاتِبانِ مِن زَکِیِّ الأَعمالِ ، ما لا قَلبٌ فَکَّرَ فیهِ ، ولا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ ، ولا جارِحَةٌ تَکَلَّفَتهُ ، بَل إفضالاً مِنکَ عَلَیَّ ، وإحساناً مِن صَنیعِکَ إلَیَّ. اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وحَبِّب إِلَیَّ ما رَضیتَ لی ، ویَسِّر لی ما أحلَلتَ بی ، وطهِّرنی مِن دَنَسِ ما أَسلَفتُ ، وَامحُ عَنّی شَرَّ ما قَدَّمتُ ، وأَوجِدنی حَلاوَةَ العافِیَةِ وأَذِقنی بَردَ السَّلامَةِ. وَاجعَل مَخرَجی عَن عِلَّتی إلى عَفوِکَ ومُتَحَوَّلی عَن صَرعَتی إلى تَجاوُزِکَ وخَلاصی مِن کَربی إلى رَوحِکَ وَسَلامَتی مِن هذِهِ الشِّدَّةِ إِلى فَرَجِکَ ؛ إنَّکَ المُتَفَضِّلُ بِالإحسانِ ، المُتَطَوِّلُ بِالاِمتِنانِ الوَهّابُّ الکَریمُ ذُو الجَلالِ وَالإِکرامِ ؛ خداوندا؛ بر سلامت تنم که پیوسته با آن به کار خویش پرداخته ام، تو را سپاس مى گویم و [نیز] بر آن بیمارى اى که بر تنم عارض کردى، تو را سپاس مى گویم. اکنون اى خداى من؛ نمى دانم کدام یک از این دو حال، سزامندتر براى سپاس گزاردن توست و کدام یک از این دو وقت، سزاوارتر براى ستودن تو. زمان تن درستى، که در آن روزى هاى پاک خویش را گوارایم ساختى و مرا به آنها براى جُستن خشنودى و فضل خود، شور و نشاط بخشیدى و با برخوردارى از آنها، بر آن طاعت ها ـ که توفیقش را ارزانى ام داشتى ـ توانا ساختى؟ یا زمان بیمارى که مرا بدان آزمودى؟ و نعمت هایى که به من ارمغان دادى تا مایه سَبُک شدن بار گناهانى شود که پُشتم را سنگین کرده بود و مایه طهارت از آن گناهانى باشد که در آن، غوطه ور شده بودم، و توجّه دهنده اى باشد که به توبه باز گردم، و یادآورى باشد که گناه را به برکت نعمت دیرین تو بزدایم.
و در این مدّت بیمارى، کاتبان اعمال، برایم آن اندازه اعمال پاک نوشتند که نه به دلى خطور کرده است، نه بر زبانى گذشته، و نه اندامى توان انجام دادنش را یافته ؛ بلکه این همه فضل تو بر من بوده و احسان و نیکى اى بوده است که بر من روا داشته اى. پروردگارا؛ پس بر محمّد و خاندانش ، درود فرست و آنچه را برایم بدان خرسندى، محبوبم بدار. آنچه را بر من وارد آورده اى، آسان و گوارایم ساز و مرا از آلودگى هایى که پیش تر انجام داده ام، پاک بدار و بدى هایى را که پیش فرستاده ام، [از نامه عملم] بزداى ، و شیرینى عافیت و خُنَکاى سلامت را به من بچشان.
برون شدِ مرا از بیمارى به سوى عفو خویش، بازگشتِ مرا از دوران بسترنشینى ام به سوى چشم پوشى خویش، رهایى ام از درد و رنجم را به فراخناى رحمت خویش و سلامت یافتنم از این سختى را به آستان گشایش خویش، قرار ده! تویى که نیکى ات سرشار است و دست منّتت بر همه، گشاده. بخشنده و بزرگوار و صاحب جلال و اکرامى. (3)
همچنین امام صادق (علیه السلام) دعایشان به هنگام بیمارى چنین بود: اللّهُمَّ إنَّکَ عَیَّرتَ أقواماً فَقُلتَ : قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَ لاَ تَحْوِیلاً. فَیا مَن لایَملِکُ کَشفَ ضُرّی ولاتَحویلَهُ عَنّی أحَدٌ غَیرُهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاکشِف ضُرّی وحَوِّلهُ إلى مَن یَدعو مَعَکَ إلهاً آخَرَ لا إلهَ غَیرُکَ ؛ خداوندا؛ تو خود، کسانى را سرزنش کردى و فرمودى: بگو کسانى را که به جاى خداوند به خدایى مى پنداشته اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمى توانند سختى اى از شما بگشایند و نه شما را به حالتى دیگر درآورند. پس اى آن که هیچ کس جز او نتواند سختى اى از من بگشاید و مرا به حالتى دیگر ببرد؛ بر محمّد و خاندانش درود فرست و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى کسانى ببر که در کنار تو ـ که خدایى جز تو نیست ـ خدایى دیگر را مى خوانند. (4)(5)
پی نوشت ها:
1-زید بن علیّ بن الحسین(ع). مسند زید: 181.
2-کلینی. الکافی، ج 2: 567.
3-الهندی. کنز العمّال، ج 10: 101.
4-حلّی اسدی. عدّة الداعی: 256.
5- محمّدى رى شهرى. دانشنامه احادیث پزشکی، ج1: 177-178.
منبع:قدس
211008