عقیق: قرآن حکیم در آیه 17 سوره رعد می فرماید: أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فىِ النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَالِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فىِ الْأَرْضِ کَذَالِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ / خداوند از آسمان آبى فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانهاى به اندازه آنها سیلابى جارى شد؛ سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد؛ و از آنچه (در کورهها،) براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن مىکنند نیز کفهایى مانند آن به وجود مىآید- خداوند، حق و باطل را چنین مثل مىزند!- امّا کفها به بیرون پرتاب مىشوند، ولى آنچه به مردم سود مىرساند [آب یا فلز خالص] در زمین مىماند؛ خداوند اینچنین مثال مىزند!
آیا بالا از آیات بسیار زیبا و پرمعنای قرآن است. خداوند در این تمثیل به نکات دهگانه ای اشاره می کند که در ادامه می آید:
یک: گاهی مبارزه حق و باطل به صورت مبارزه ایمان به خدا و کفر به او درمی آید. در این صورت تشبیه حق – ایمان – به آب، تجلی خاصی پیدا می کند، زیرا همان طور که آب، مایه حیات بلکه آغاز حیات جانداران و گیاهان است ایمان به خدا و روز رستاخیز نیز مایه حیات اجتماعی است و در پرتو ایمان به خدا، عدل اجتماعی که در حقیقت مایه زندگی اجتماعی است زنده می گردد و عواطف انسانی و احساسات پاک بشری تجلی خاصی پیدا می کند.
اگر ایمان به فلزات تشبیه شده برای آن است که برخی از آن ها مایه حیات انسان است. همچنان که قرآن می فرماید: "و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس / آهن را آفریدیم در آن قدرت عظیم و سودهایی برای مردم است." معلوم است اگر این فلز از بین برود زندگی انسان دچار اختلال می گردد.
دو: کف های روی سیل یا فلزات ذوب شده بسان حجابی است که تا مدتی چهره آب و فلز را می گیرد ولی طولی نمی کشد که تمام کف ها نابود شده و سیمای شفاف آب، چشم ها را خیره می سازد همچنین چهره حقیقت گاهی به وسیله نقاب باطل پوشیده می شود اما سرانجام نقاب باطل برکنار می رود و سیمای حق با درخشندگی خاصی خودنمایی می کند.
گاهی افکار شیطانی و آراء باطل نیز تا مدتی آفتاب حق را بسان ابرهای تیره بهار می پوشاند ولی این پرده پوشی همیشگی نیست. همچنان که قرآن در آیه 81 سوره اسرا می فرماید: "یمحو الله الباطل و یحق الحق بکلماته / خداوند باطل را نابود می سازد و حق را با سخنان خود پایدار می دارد."
سه: باطل بی خاصیت و بی فایده است ولی حق منبع انواع برکات. از کف های روی آب، گلی رشد نمی کند و درختی سبز نمی شود ولی آب سرچشمه هزاران جلوه حیات و زندگی در جانداران و گیاهان است.
چهار: همچنان که هر نقطه ای از زمین به اندازه استعداد و لیاقت خود از باران آسمان بهره مند می شود و به تعبیری "در باغ لاله روید و در شوره زار خس" روح و روان انسان ها نیز از حیث استعداد و گنجایش یکسان نیستند و هر کدام به اندازه شایستگی خود از معارف و تعالیم آسمانی بهره می برند.
موضوع اختلاف در آفرینش موجودات به اندازه ای مهم است که قران روی آن تکیه کرده و می فرماید: "و قد خلقکم اطوارا / شماها را مختلف و جورواجور آفریده است."
پیامبر گرامی اسلام (ص)، استعداد و شایستگی افراد را به معادن زیرزمینی تشبیه کرده که برخی طلا و برخی نقره است. امیر مؤمنان در سخن معروف خود به کمیل فرمودند: "ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها / قلوب و ارواح مردم، ظرف هایی هستند که بهترین آن ها وسیع ترین آن هاست."
پنج: رمز بقا و پیروزی در صحنه های مبارزه این است که شی مفید وسودمند باشد و خداوند برای تفهیم این مطلب چنین فرموده است: "و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض / آنچه که به حال مردم مفید است در زمین باقی می ماند."
شش: باطل به شکل های گوناگون و چهره های مختلفی در صحنه های متعددی خودنمایی می کند همان طور که کف هم بر روی آب ها و هم بر روی فلزهای ذوب شده آشکار می گردد. چنانکه می فرماید: "و مما یویدون علیه فی النار / کف نه تنها بر روی آب ها بلکه بر روی فلزات ذوب شده نیز ظاهر می گردد.
هفت: فروغ ناپایدار باطل از فروغ پیوستگی حق است و باطل در خودنمایی موقت خود مدیون حق است و تا از حیث حق بهره نگیرد نمی تواند خود را به جایی قالب بزند. همچنان که کف های باطل از موقعیت آب استفاده می کنند و خودی را نشان می دهند و اگر آبی نبود کف را یارای خودنمایی نبود.
هشت: باطل همواره از بازار آشفته و محیط های هرج و مرج استفاده کرده و خود را نشان می دهد و در محیط های آرام و بی صدا نمی تواند خودنمایی کند. همچنان که کف موقعی ظاهر می شود که سیلاب از سراشیبی تند کوه ها با هیجان و شور به پایین می ریزد اما وقتی آب به جلگه و نقاط صاف و هموار رسید به خاموشی می گراید.
نه: حرکت باطل بر حرکت حق استوار است تا باطل بر دوش حق، سوار نشود باطل نمی تواند حتی به صورت موقت حرکت کند همچنان که حرکت کف، بر اثر حرکت آب انجام می گیرد.
ده: باطل محض چون تاریکی و تیرگی خالص است نمی تواند خود را نشان دهد بلکه باید خود را با باطل به نوعی بیامیزد تا بتواند خود را نشان دهد همچنان که کف در همان خودنمایی موقت خود نیازمند ذرات آبی است که در درون آن نهفته است.
امیر مؤمنان، علی علیه السلام در یکی از سخنان پرمغز خود به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید: "فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهناک یستولی الشیطان علی اولیائه و بنجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی / اگر باطل با حق آمیخته نمی شد حق برای راه پویان پوشیده نمی شد و اگر حق در میان باطل پنهان نمی گشت زبان معاندان بریده می شد ولی بخشی از باطل و بخشی از حق گرفته و آمیخته به هم گردیده. آن گاه شیطان بر دوستان خود تسلط یافت و کسانی که قضاء الهی بر هدایت آنان رفته است نجات می یابند."
پی نوشت:
برگرفته از: مثل های آموزنده قران – در تبیین پنجاه و هفت مثل قرآنی – آیت الله شیخ جعفر سبحانی
منبع:شبستان