کد خبر : ۳۰۳۲۶
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۷
گفت‌وگو با مجتبی روشن‌روان

ماجرای سرودن شعرمعروف«به طه به یاسین...»

مجتبی روشن‌روان با بیان اینکه ترکیب بعد عاطفه و معرفت می‌تواند ما را به جامعه آرمانی مهدوی نزدیک‌تر کند، گفت: در این میان شعری امضای تأیید حضرت صاحب‌الزمان(عج) را می‌گیرد که این دو ویژگی را داشته باشد.
عقیقاز سال گذشته بود که کلیپی در فضای مجازی توجه مخاطبان را به خود معطوف کرد؛ کلیپی که در آن علی فانی شعری را می‌خواند که هر شنونده‌ای را مجذوب خود می‌کرد. کلیپ «به طه و یاسین» با شعری از مجتبی روشن‌روان. چند روز بعد همان کلیپ در رسانه ملی به نمایش گذاشته شد. این‌بار دیگر کمتر کسی بود که پس از اذان مغرب، این کلیپ را ندیده باشد و یا ابیاتی از آن را از بر نداشته باشد.

کلیپ به «طه و یاسین» مثل همه آثاری بود که برای امام زمان(عج) تولید شده بود؛ حال و هوایی مذهبی به همراه صدایی دلنشین، اما آنچه که بیشتر از هر چیزی توجه‌ها را به خود جلب می‌کرد، سادگی و در عین حال زیبایی سروده‌ای بود که ذهن مخاطب را با خود همراه می‌کرد. روشن‌روان به خوبی از پس این برآمده بود که شعری مخاطب امروز را به فضای دوست‌داشتنی آیینی می‌برد که بتواند با شنونده‌اش ارتباط برقرار کند.

مجتبی روشن‌روان از شاعران آیینی استان همدان است. شاید کمتر کسی بداند که اشعاری که حاج محمود کریمی در ایام مختلف سال مثل دهه محرم می‌خواند، حاصل تراوشات طبع اوست. به قول محمود کریمی «معمولاً نمی‌گه شعر گفتم، می‌گه: اینجا هوا ابری شده یا اگر خیلی خوب باشه، می‌گه: اینجا سیل اومد. خودش رو شاعر نمی‌دونه، به خاطر همین، انتقاد بجا رو راحت قبول می‌کنه.» 

با وی به بهانه نیمه شعبان و میلاد مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) به گفت‌وگو پرداختیم. روشن‌روان از چگونگی سرودن این ترکیب‌بند که به اشتباه در بسیاری از سایت‌های خبری بحر طویل خوانده شده بود، صحبت کرد و بعد از چند و چون شعری گفت که چکونه می‌تواند با ساده‌ترین واژه‌ها بر دل مخاطب بنشیند و در ذهنش بماند. او برای شعر مهدوی دو ساحت «اندیشه» و «عاطفه» را قائل شد و معتقد بود که شعر با این دو بال به پرواز درخواهد آمد و امضای تأیید امام زمان(عج) را خواهد داشت. روشن‌روان در بخش دیگری از صحبت‌هایش به نقش هیئات مذهبی در ترسیم جامعه مهدوی اشاره کرد و البته گفت که هنوز تا رسیدن به قله فاصله بسیار است. مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

آقای روشن‌روان! برای شروع برویم سراغ این بحث که اصلاً چه شد که شما شاعر شدید. از چه زمانی فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردید؟ اساتید شما در این حوزه چه کسانی بودند؟

بنده مجتبی روشن‌روان هستم، متولد 1355. از سال 73 شروع به سرودن شعر کردم و از سال 75 فعالیت در این حوزه را به صورت جدی پیگیری کردم. طی این مدت کمتر در انجمن‌های ادبی حضور یافتم و بیشتر براساس تجربه و با خواندن آثار گذشتگان و دیگر معاصران جریان شعری‌ام را شکل دادم. البته در این میان از نقطه‌نظرات حاج سعید حدادیان، حاج محمود کریمی و جناب آقای صدرالدینی، از اساتید شعر استان همدان نیز استفاده کردم.
داشتن استادی که ایرادات مفهومی و فرمی را به شاگرد گوشزد کند، در پیشرفت او  تأثیرگذار خواهد بود، اما نکته اینجاست که در کنار استاد متخصص در حوزه شعر، نیازمند استادی هستیم که اهل معرفت باشد، اما این همه ماجرا نیست. تنها داشتن معرفت و معنویت برای سرودن در حوزه آیین و مذهب کافی نیست. شاگرد به استادی نیاز دارد که در کنار معرفت نفس، شناخت کافی مبتنی بر اصول و قوانین شعری هم داشته باشد. این دو برای استاد در حوزه شعر آیینی لازم و ملزوم یکدیگراند.

استادی که تنها تخصص داشته باشد، فقط در این زمینه مشکل‌گشا خواهد بود و استادی هم که در بُعد معنوی قوی باشد، تنها در این مسیر به ما کمک می‌کند.
اما این همه ماجرا نیست؛ شاعر اهل بیت(ع) در کنار شاگردی نزد استادی با چنین ویژگی‌ها، باید برنامه‌ای دقیق برای زندگی داشته باشد. امکان ندارد کسی برای اهل بیت(ع) شعر بگوید و برنامه‌ای برای تربیت نفس نداشته باشد. آن وقت است که تأثیر این گوشه‌نشینی‌ها و توسل‌ها در بیت بیت اشعارش نمودار می‌شود.

شاعری که ادب به امام حسین(ع) نداشته باشد، نمی‌تواند عرض ادب را در شعرش به منصه ظهور بگذارد. شاعری که خود اهل گریه بر مصیبت اهل بیت(ع) نباشد، نمی‌تواند اشک با معرفت را در میان مردم هیئت درآورد. شاعری که برای به‌به و چه‌چه مردم شعر بگوید، شعرش در همان به به‌به و چه‌چه‌ها و احسنت‌ها می‌ماند و جلوتر نمی‌رود. توجه به اهل بیت(ع)، شعر را ماندگارتر و تأثیرگذارتر می‌کند. همین تفاوت ترکیب‌بند محتشم با بسیاری از اشعار است. اینجاست که مسیر یک شاعر اهل بیتی و شعری که در رثای این بزرگواران گفته شده، از مسیر آن دسته از شاعرانی که در رهگذر موضوعی، ابیاتی را به نظم درآورده‌اند، جدا می‌شود.

شما اشعار مختلف و متعددی در مورد ائمه اطهار(ع) گفتید که در هیئات مختلف توسط مداحان خوانده شد و البته مورد استقبال هم قرار گرفت، اما شعر «به طه به یاسین» بیش از دیگر سروده‌ها مورد استقبال عموم واقع شد. کمی در مورد این سروده بفرمایید.

اولاً نکته‌ای را یادآوری کنم که این سروده ترکیب‌بند است که بیت ترکیب آن بحر طویل است. به عبارت دیگر چند غزل با چند بحر طویل ترکیب شده است. حلقه اتصال این غزل‌ها بحر طویل است، به همین خاطر در برخی از رسانه‌ها از آن به اشتباه بحر طویل خوانده شده است.

خیلی از نوحه‌هایی که در مراسم عزاداری یا میلاد ائمه اطهار(ع) و تعزیه خوانی‌ها می‌شنویم، در دسته همین بحر طویل جای می‌گیرند، اما اصلاً بحر طویل چیست؟ بحر طویل نوعی شعر یا نثر موزون است با این ویژگی که بر خلاف بقیه قالب‌های شعر سنتی فارسی، مصراع‌های مساوی و بیت در آن وجود ندارد و به علاوه شعر بدون هیچ محدودیت طولی سروده شده و از یک یا چند قسمت به نام بند تشکیل می‌شود.

در مورد اینکه چطور سروده شد باید بگویم که این سروده کاملاً جوششی بود و عنایت حضرت هم شامل حال ما شد و آن را نوشتیم. این شعر واقعاً جوششی بود. من یک ماه تمام برای سرودن یک قصیده وقت گذاشته بودم، اما به اتمام نرسیده بود. به صورت خیلی اتفاقی 14 شعبان این سروده‌ها تراوش کرد و ما هم آن را نوشتیم.

در حوزه مهدویت معمولاً سه ساحت شناختی و معرفتی، عاطفی و در نهایت رفتاری مطرح می‌شود. به نظر شما برای رسیدن به جامعه مهدوی باید بیشتر به کدام وجه توجه کرد؟ در این میان شاعر مهدوی بیشتر با کدام رویکرد می‌تواند در جامعه مذهبی تأثیرگذار باشد؟

در هر حوزه‌ای که بخواهیم وارد شویم، هنوز نمره صد را نگرفته‌ایم؛ نه تنها در حوزه مهدویت، در دیگر حوزه‌ها مانند اقتصاد، فرهنگ و... به حد ایده‌آل نرسیده‌ایم. به نظرم آنچه که در شرایط کنونی لازم به نظر می‌آید، حرکت به سمت قله است. قله کجاست؟ قله آنجاست که به این یقین قلبی برسیم که امام زمانی وجود دارد که شاهد رفتار ماست و اعمال ما را می‌بیند. این نتیجه اثرگذاری یک شعر خوب است.

اینکه من به این یقین برسم که امام زمانی وجود دارد، باید هدف باشد. رسیدن از زبان به قلب و عینیت مسیری است که ما را به قله می‌رساند. متأسفانه ما با زبان این را تأیید می‌کنیم، اما رفتارمان نشان می‌دهد که ایشان نیستند. هنوز ایمان زبانی به ایمان قلبی مبدل نشده است. منِ شاعر اهل بیت و منِ شیعه باید به این نتیجه برسم که ایشان هر لحظه کنار من هستند. به این یقین برسم که امام زمان(عج)،  گوش شنوای چشم بینای خداست که ناظر اعمال و افکار ماست. مراقب اعمال تمامی افراد جهان است.

ما نیازمند نگاهی جدید به موضوع مهدویت و انتظار هستیم. الآن به مهدی‌باوری نیازمندیم نه مهدی‌سرایی. اگر بخواهیم اشعاری که برای حضرت سروده شده را جمع‌آوری کنیم، حاصل آن چندین مجلد خواهد شد، اما شعری که مورد قبول و مد نظر ایشان بوده و توانسته است امضای تأیید را از ایشان بگیرد، چندتا است؟ امام صادق(ع) فرمودند: «رحمت خدا بر آن افرادی که محبت مردم را به سمت من جلب کند.» در نتیجه منِ شاعر باید محبت مردم را به سمتی بکشانم که از باب توجه به محبت  امام زمان(عج) باشد. آیا من می‌توانم در مورد کسی صحبت کنم که خودم هنوز او را درک نکرده‌ام؟ وقتی شاعر آن محبوب خود را با چشم معرفتی که جنسش باطنی است، نبیند و درک نکند، چطور می‌تواند در این مسیر راه برود؟ اگر این باور به وجود آمد، دیگر در انتظاراتمان حرف و سؤالی پیش نمی‌آید. اینجاست که آن رفتاری که شایسته یک مسلمان است، اجرا می‌شود.

ما برای امور عادی و معمولی این نظارت بر رفتارمان را اجرا می‌کنیم، اما از امر مهمی که زندگی ما بر پایه آن شکل گرفته است، غافلیم. به عنوان نمونه در اتوبان‌های کشور چندین دوربین کار گذاشته‌اند که از خلاف‌های سر زده از رانندگان عکس می‌گیرد، همه با توجه به آن دوربین و کارآییش، طبق تعریفی که از قانون دارند، به رانندگی خود ادامه می‌دهند. چرا این‌طور رفتار می‌کنند؟ چون به این باور رسیده‌اند که ناظری هست که رفتار آنها را بررسی می‌کند. پس ما هم در جامعه مهدوی باید به این باور برسیم که کسی هست که حواسش به ماست. ایجاد این باور برعهده اقشار مختلف از جمله شاعر اهل بیت(ع) و هیئت است.

ساحت پرواز شعر مهدوی ترکیب این دو بعد عاطفی و معرفتی است. معرفت یک پایه در شناخت و مطالعه دارد و پایه دومش در قلب انسان است، جایی که به اعتقاد می‌رسد. دل باید عارف به حضور امام زمان(عج) باشد. حالا با تعریف موجود از «معرفت»، به این معنای شناختی که از علم به قلب می‌رسد، اگر کنارش عاطفه نداشته باشد، راه به جایی نمی‌برد و ریالی نمی‌ارزد. اگر فرد علم به حضور امام(عج) داشت، اما دعای ندبه خواند و دلش نلرزید، گریه نکرد، راه به جایی نبرده است. شناخت و عاطفه دو بال‌اند که ما را به سر منزل می‌رساند. این شعری است که امضای تأیید حضرت صاحب‌الزمان(عج) را می‌گیرد.

حالا این شناختی که مطرح شد از طریق تریبون‌ها و منابع مختلفی در اختیار مردم قرار می‌گیرد، اما یکی از مهمترین منابعی که می‌تواند در این مسیر کمک کند، هیئات هستند. هیئت‌هایی که به نوعی تریبون جامعه تشیع محسوب می‌شوند. می‌خواهم اول به این برسیم که جامعه حاضر ما با جامعه آرمانی مهدوی چقدر فاصله دارد؟ ما کجای این مسیر قرار داریم؟ و اینکه هیئات در این میان چه نقشی برعهده دارند که دست تک‌تک افراد مشتاق به اهل بیت(ع) را بگیرند و به مقصد برسانند؟

هیئت‌ها بهترین عرصه توجه دادن مردم به امام زمان(عج) هستند. رفتن به سمت قله را به بهترین شکل می‌توان در این محافل تعریف کرد و رسید. اگر واعظ، مداح و شاعر راجع به این صحبت کند و زمینه تأمل در این مورد که چرا این فاصله‌ها اینقدر زیاد است؟ چرا امام زمان(عج) ما این‌شکلی است و بیشتر شبیه آن چیزی است که خودمان دلمان می‌خواهد؟ ایجاد کند، مسیر و رنگ زندگی‌ها تغییر خواهد کرد.

امام زمانی که در ذهن ماست، با آنچه که خدا معرفی کرده زمین تا آسمان فرق می‌کند. امام زمانی(عج) که خدا معرفی کرده، صاحب عصر و زمان است، هر موجودی به یمن حضور امام زمان(عج) روزی می‌خورد و روح تمام ثانیه‌هایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم. هیئت‌ها باید به این مسیر حرکت کنند که فکر‌های مخاطبان خود را به سمت درک امام زمانی ببرند که خدا آن را برای ما از حجت روی زمین معرفی کرده است.

در کتاب «صحیفه مهدیه» نقل شده که امام حسن مجتبی(ع) فرمودند که دعا کردن برای ظهور امام زمان(عج) مثل امر به معرف و نهی از منکر نیست که واجب کفایی باشد، مانند نماز است که واجب عینی است. اگر در هیئت‌های ما این اتفاق بیفتد، در ساختار زندگی ما چه تأثیری خواهد گذاشت؟ آیا در آن زمان خودمان را در محضر حضرت صاحب نمی‌بینیم؟ آیا بعد از آن قدم برای رسیدن به قله برنمی‌دارد؟ آیا رفتارمان را بررسی نمی‌کنیم؟ به خودمان تلنگر نمی‌زنیم؟ این است که برکت جلسه‌های ما را زیاد می‌کند.

منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین