عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۰۲۱
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۴
نماز حسینیان،جاری کردن شهادتین بر دل و زبان و مرور مسلمانی است! پاسخ به این سئوال زینب(س) است که اگر در کربلا می بودم،حسینت را یاری می کردم.چرا که من مسلمانم و حمایت و جانفشانی در رکاب حسین(ع)،صداقت این باور مسلمانی است.
عقیق: اگر نمازهای واجب و مستحب را مرور کنیم،سوره ی حمد قسمت مشترک و اصلی تمامی آنهاست.سوره ای که با سپاسگذاری خدا آغاز شده و دل،با ذکر مهربانی هایش،امید به زندگی پیدا می کند و با شهادتِ به پادشاهی او در روز قیامت،خود را در آغوش بندگی اش می سپارد.حال تطبیق سوره حمد در سیره امام حسین علیه السلام را می خوانیم:
همراه و همنوا با تمام بندگان خدا تو را می خواند:«تنها عبد تو هستیم و در این راه فقط از تو کمک می گیریم،ما را به صراط مستقیم هدایت فرما،راه کسانی که به آنها نعمت بخشیده ای».

امّا به راستی تفسیر «...أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ...» چیست؟ دست به دامان کتاب الله می شویم،چرا که قرآن کتاب هدایت است و مسلّماً جوابی برای این سئوال دارد.«نزد خدا،کسانی به صراط مستقیم هدایت شده اند که خدا و رسولش را فرمانبردار باشند.پس آنان با کسانی هستند که خداوند به ایشان نعمت بخشیده است:پیامبران،صدّیقین،شهدا و صالحان؛و ایشان چه رفیقان خوبی هستند».1 همان چهار گروهی که جهت تعالی و اقامه ی دین خدا تلاش کرده و جانفشانی می کنند.

حدیثی از امام صادق(ع) دل ما را به خوان معرفتش میهمان می کند:«خداوند فرموده است:عبد مؤمنم را در هیچ چیزی مصرف نکنم،جز اینکه آن را خیر او سازم.باید به قضایم راضی باشد و بر بلایم صبر کند و نعمت هایم را شکر نماید؛تا ای محمّد! او را در نزد خودم،از صدّیقین بنویسم».2

آنگاه که حالات اباعبدالله(ع) را پس از آن همه داغ و مصیبت که بر ایشان گذشته است،مرور می کنیم،حدیث فوق عقل را به عظمت مقام آن حضرت(ع) رهنمون می سازد؛چه صحنه ی جانسوزی بود،شهادت علی اصغر(ع) در آغوشش،آنگاه که تیر به گلوی غنچه اش نشست و زینب(ع) در کنارش بود.

کودک را به خواهر سپرد و دستانش را زیر خون جاری فرزندش گرفت! همین که پر شد،به سوی آسمان پاشید و فرمود:«تحمّل هر سختی که بر من نازل می شود،آسان است؛چرا که خداوند می بیند».3سخنان آن حضرت(ع)،هنگامی که آخرین مناجات خویش را در لحظه ی شهادت می سرود:«إلهی رَضَاً بقَضَائِکَ وَ تَسلیمَاً لِاَمرکَ،لا مَعبُودَ لِی سِواکَ،فَاَغثِنِی یَا غیَاثَ المُستَغیثِینَ».حجت ما شیعیان در پیروی از حسین(ع) و زنده نگه داشتن عاشوراست؛چرا که آن حضرت «عبد صدّیق» خداوند است و شایسته ی امامت بندگان خدا،در راه بندگی اوست.

اگر حسین(ع) به فرموده ی پیامبر اعظم(ص) «مصباح الهدی» است4 و نهایت آرزویش زنده کردن دین جدّش،پس او و یارانش تفسیر عملی آیات:«اِهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِيمَ*صِرَ‌اطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» هستند و الگوی هر مسلمان،برای رسیدن به قرب الهی.

از دیگر سو به فرموده ی خدا:«کسانی که به خدا و رسولش ایمان آوردند،آنها صدّیقین هستند و شهدا و گواهان در نزد پروردگار خویش».5 و حسین(ع) فاتح قلّه ی ایمان و سیّدالشّهداست.و چه کسی خوش عمل تر از حسین(ع) که عاشقانه،خود،اولاد و اموالش را برای زنده کردن دین خدا فدا می کند؟

ادامه ی سوره ی حمد را پی می گیریم:«نه برای کسانی که به آنها خشم و غضب گرفته ای و نه راه گمراهان».

یکی از گروه هایی که خداوند بر آنها غضب گرفته است،کسانی هستند که مؤمنی را از روی عمد و آگاهی بکشند.این گروه برای همیشه در جهنّم قرار خواهند گرفت و لعنت خدا بر آنهاست و برایشان عذابی عظیم آماده کرده است.6 گروه های دیگری که مستحقّ این عذاب و جایگاه بد معرّفی شده اند.منافقان و مشرکانی هستند که به خدا بدگمان هستند.7

فلسفه ی اصلی و نکته ی مهمّی که این افراد را دچار غضب الهی کرده است،این است که «آنها طاغوت را عبادت کرده اند».8

اگر فرازهای زیارت عاشورا را که شامل لعن و برائت است،را با این آیات و عملکرد زمینه سازان و قاتلان امام حسین(ع) مقایسه کنیم،در می یابیم که دست آنان به خون بهترین بندگان خدا رنگین شده است و نسبت به وعده های الهی بدگمان بوده اند و به علّت هواهای نفسانی،به خوشی ها و متاع زودگذر دنیا دل خوش کرده اند و سر به بندگی طاغوت سپرده اند.خداوند حکیم به همه ی دوستان خود خطاب می کند:«ای کسانی که ایمان آورده اید،با کسانی که خدا بر آنها غضب گرفته است،دوستی نکنید».9

دلیل این توصیه ی الهی را در آیه ای دیگر این گونه می یابیم:«ای پیامبر! آیا ندیدی کسانی را که دوستی کردند با قومی که خداوند بر آنها خشم و غضب گرفته است،این گروه نه از شما مسلمانان هستند و نه از این گروه مغضوب،و به دروغ قسم یاد می کنند،در حالیکه می دانند.خداوند برایشان عذاب شدیدی آماده کرده است،کردار این قوم در نزد خدا ناپسند است».10

طبق آنچه آورده ایم برائت جستن از این قوم مغضوب که در فرازهای زیارت عاشورا مورد تأکید قرار گرفته است،در امتداد سوره ی حمد بوده و عملی مقبول و پسندیده در نزد خداوند می باشد.

و امّا گمراهان کیانند؟
در میان یاران پیامبر(ص) کم نبودند کسانی که ایمان آوردند،امّا نتوانستند در پیمودن صراط مستقیم هدایت ثابت قدم بمانند.اگر بگوییم،تمام اصحاب پیامبر(ص)،بندگان صالحی بوده اند،پس آیاتی که خطاب به منافقان نازل شده است،مربوط به کیست؟ و این همه هشدارهایی که خداوند برای مسلمانان بیان فرموده،چه حکمتی دارد؟

خداوند متعال،گمراهان را کسانی معرّفی فرموده است که «پس از ایمان،کافر شده و به آن پافشاری کرده اند».11 و در جایی دیگر «کسانی که آیات الهی را دروغ شمرده اند».12 و در آیاتی دیگر کسانی را گمراه معرّفی نموده است که «از این سنّت های پیشینیان و اجداد گمراه خویش پیروی کرده و به هدایت الهی بی توجّهی کرده اند».13

خطابه های مکرّر امام حسین(ع) و یارانش جهت بیداری لشکر گمراه عمر سعد،تلاش برنامه ریزی شده و هدفمندی بود،تا کفر و نقاق را از قلب آنان بزدایند؛امّا دریغ که امام ناطق به حق را دروغگو شمردند و حجّتِ وجودش را نادیده گرفتند و با الگو قرار دادن سنّت ابوسفیان و معاویه و سایر ظالمان نسبت به اهل بیت(ع)،حقّ ایشان را در هدایت مردم ضایع کردند.

اگر تاریخ کربلا را مرور کنیم،جملاتی از اباعبدالله(ع) می یابیم که با این موضوع،همخوانی نزدیک دارد.در صحنه ای از کربلا مسلمانی به آیین ابوسفیان این گونه نمود یافته است:
آن هنگام که هیچ یار و یاوری برای حسین(ع) باقی نمانده بود،شمر،ده تن از پیادگان اهل کوفه را برداشت و به سوی خیمه های اباعبدالله(ع) روان شده و میان آن حضرت و حرمش حایل شدند.

حسین(ع) با مشاهده ی این صحنه فرمود:«وای بر شما،ای شیعیان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید،پس در دنیای خود جوانمرد باشید...».14 شمر فریاد زد:«ای پسر فاطمه! چه می گویی؟» امام فرمود:«من با شما می جنگم و شما با من؛اراذل و متجاوزین خود را از حرم من دور کنید و تا من زنده ام،متعرّض حرمم نشوید».

شمر پاسخ داد:«ای پسر فاطمه! حق با توست».آنگاه خطاب به سپاهش،فریاد زد:«همه متوجّه حسین شوید و کارش را تمام کنید».سپاه دشمن به امام حمله ور می شود.آن حضرت همچنان می جنگد،تا آنجا که زخم از ستاره بر تنش افزون تر می شود... .آخرین لحظات حیات حسین(ع) فرا رسیده است.رینب(س) از خیمه بیرون می آید.این بار حسینش را بی رمق تر از گذشته می یابد.چرا که تیرهای بسیاری بر بدن حسین(ع) نشسته است.

زینب(س) که عظمت گناه امام کشی را با تمام وجودش درک می کند،فریاد برمی آورد:«وامحمّدا! وا اَبتاه! واجعفرا! ای کاش آسمان بر زمین ویران می شد و ای کاش کوه ها متلاشی شده و بر دشت ها پاشیده می شد».

آسیمه سر به سوی حسین(ع) روانه می شود.در همین هنگام عمر سعد نیز با همراهانش به حسین(ع) نزدیک می شوند.امام در حال جان کندن است! زینب(س) صدا می زند:«وای بر تو ای عمر سعد! أیَقتُلُ اَبَاعَبدِالله و أنتَ تَنظُرُ إلَیه!؟:آیا اباعبدالله را می کشند و تو به سویش نگاه می کنی!؟» کلام زینب(س) به قدری جانسوز است که دل سیاه عمرسعد تاب نمی آورد،نه یک قطره اشک،که گونه و ریشش اشک آلود می شود! از زینب(س) روی برمی گرداند و سکوت می کند.زینب(ص) در آتش عشق حسین(ع) می سوزد،فریاد برمی آورد:«وای بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان یافت نمی شود؟» هیچ کس زینب را پاسخ نمی دهد!»15

حسین(ع) چون کوه برمی خیزد،به سوی دشمن حمله ور می شود و باز انذار می دهد،باشد که از نور کلامش،گمراهی به سوی خدا راه یابد:«آیا بر قتل من اجتماع کرده اید؟ به خدا سوگند بعد از من بنده ای از بندگان خدا به دست شما کشته نخواهد شد که گرامی تر از من باشد! خداوند به خاطر کشتن من بر شما غضب می کند...سوگند به خدا اگر مرا بکشید،خدا شما را به جان هم می اندازد،خون همدیگر را می ریزید و از شما دست نمی کشد؛تا عذاب الیم شما را دو چندان کند».16

آری،مرور سوره ی حمد در هر نماز،آموختن درس بندگی از حسین بن علی(ع) است؛درس یاری دین محمّد(ص) در میدان عمل.راز نهفته در دعای این سوره،آرزوی پیوستن به اباعبدالله(ع) و دوری جستن از دشمنان اوست.

هر نماز،نیازی است برای هدایت یافتن؛نماز،پرواز روح است در پیمودن راه مستقیم هدایت به امامت مصباح الهدی،و هم جواری با سیّد جوانان اهل بهشت.هر نماز،شهادت به یکتاپرستی حسین(ع) است،الگوی عملی خدا پرستان،پس از رحلت پیامبر آخرالزمان(ص) است تا روز قیامت.خلاصه آنکه سوره ی حمد،در سیره ی حسین(ع) تفسیر می شود.

حسین(ع) از تبار حضرت ابراهیم(ع) است و تمام حسینیان عالم به امامت او دنباله رو این آیه از قرآنند:«ایشان پیامبرانی از فرزندان آدم هستند که خداوند به آنها نعمت بخشیده است:پیروان نوح،ذریّه ی ابراهیم و یعقوب و هدایت یافتگان و برگزیدگان.کسانی که چون آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده می شود،گریه کنان به سجده می افتد».17 و این حسین(ع) است به سجده افتاده در مشهد عشق و آخرین مناجات او با خدا:«إلهِی رَضَاً بقَضَائِکَ وَ تَسلِیماً لِاَمرکَ،لا مَعبُودَلِی سِواکَ،فَاَغِثنِی یَا غِیاثَ المُستَغِیثِنَ».

حال نیک درمی یابیم،چرا نماز نور چشم حسین(ع) است و او به نماز عشق می ورزد؟ او سراپا ذکر خداست و ذرّه ذرّه وجودش فنای در بندگی او. و آخرین سجده اش بر خاک گرم کربلا،خوش ترین حالت تقرّبش به حضرت حقّ.در آن سراسر حضور،دیده اش به تماشای خدا نشسته و زبانش گرم گفت و گو است.

او ناب ترین عبد صالح خداست و یاران جان نثارش،چه نیکو رفیقانی گرداگرد وجود مقدّسش!

این که در نماز،مرغ دل هر کس در کدام آسمان سیر می کند،خود بهتر می داند؛امّا نماز حسینیان،جاری کردن شهادتین بر دل و زبان و مرور مسلمانی است! پاسخ به این سئوال زینب(س) است که اگر در کربلا می بودم،حسینت را یاری می کردم.چرا که من مسلمانم و حمایت و جانفشانی در رکاب حسین(ع)،صداقت این باور مسلمانی است.

پی نوشت ها:
1- سوره نساء ؛ آیات 68 و 69.
2- اصول کافی،ج 4،ص 194،ح 6،باب رضا به قضا.
3- منتهی الآمال،ص 458 و 459.
4- کمال الدین و تمام النّعمة،ج 1،ص 264.
5- سوره حدید،آیه 19.
6- سوره نساء،آیه 93.
7- سوره فتح،آیه 6.
8- سوره مائده،آیه 60.
9- سوره ممتحنه،آیه 13.
10- سوره مجادله،آیات 14 و 15.
11- سوره آل عمران،آیه 90.
12- سوره واقعه،51.
13- سوره صافّات،آیه 69 و 70.
14- آن چه در کربلا گذشت؛ص 453.
15- سوگنامه آل محمّد(ص)؛ص 357.
16- آن چه در کربلا گذشت،ص 457.
17-سوره مریم،آیه 58.
عاقلانه گریستن – شرحی بر زیارت عاشورا – ابوالقاسم جعفری.

منبع: اشراق
کدخبرنگار:211001


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین