مارا هم دریاب ای عزیز!
به اندازه همان دستی که برافراشته شده بر تشریف فرماییدت در کربلا .
ماحتی قسمتمان نشد به پابوسی ضریح تو بیاییم . چه برسد به رسیدن بر حرمت و کربلایت و همه آن همه عشق .
ما باز جاماندیم . !!!!!
برخی تصاویررسیدن به منزلگاهت را که دیدم ذهنم درگیر این معما شد .... راستی یادش بخیر وقتی جعبه جادویی ما تو را نشان میداد و زمانی را که در ولایت های ما بودی فوج فوج مردمان سرزمین من با تو بودند و همراهی ات میکردند و تو را به مثابه فطرس پیام رسان میدیدند تا برسانی پیام دوریشان را بر صاحبت ...
. پس چرا آنجا اینگونه تو را میبرند .تنهایی . خیلی تنها . بگذریم . انگار هنوز هم غربت در آن سرزمین موج میزند .
غربت راببین....
بگذریم ای عزیز . بگذریم ..
تابوده این چنین بوده .
ولی ....
ماراهم دریاب ای عزیز ....دریاب ....
بچه هام رو کسی نیست نگه داره با شوهرم برم کربلا ای مردم شما رو به خدا قسم می دم برام دعا کنید یه جوری جور بشه برویم زیارت آقایمان التماس می کنم برایمان دعا کنید شما رو به خود آقا اباعبدالله التماس دعا التماس دعا ....
وقتی کنار ضریح حضرت ارباب ساعت 12 شب ورودی شهر را با ازدحامی که شباهتش را فقط با کلمه قیامت می توان وصف کرد جزو لشکر بدر قه کنندگان پیراهن عزیز زهرا بودم زیارت اربعین خواستم و امروز به یقین می گویم که مسافر کربلایم اما دیگر می خواهم از حضرت ارباب جدا نشوم روضه ها برایم رنگ دیگری گرفته یا مهدی ادرکنی وعدگاه عاشقان کربلا روز اربعین
وقتی ضریح واردشهرمون شداسترس ودلشوره خاصی داشتیم دست وپایمون را ازهم تشخیص نمی دادیم درشهرخرمشهرمثل واقعی کربلامرذم پابرهنه وپرچم به دست دروردی شهرمنتظرورودضریح آقامون بودن وپابه پای ضریح ازخرمشهرتامرزشلمچه بابرپای مراسم سینه زنی وعزاداری ضریح رابدرقه کردن وقعاچه حس قشنگی بودهنگامی که دست به ضریح زدم وان را لمس کردم برای یک لحظه خود را در کربلا دیدم انشاالله قسمت شود به پابوس آقامون به کربلا بروم خیلی مشتاقم برام دعا کنید میدونم آرزوی همه عاشقان حسینی هست .التماس دعا لبیک یاحسین .......
به اندازه همان دستی که برافراشته شده بر تشریف فرماییدت در کربلا .
ماحتی قسمتمان نشد به پابوسی ضریح تو بیاییم . چه برسد به رسیدن بر حرمت و کربلایت و همه آن همه عشق .
ما باز جاماندیم . !!!!!
برخی تصاویررسیدن به منزلگاهت را که دیدم ذهنم درگیر این معما شد .... راستی یادش بخیر وقتی جعبه جادویی ما تو را نشان میداد و زمانی را که در ولایت های ما بودی فوج فوج مردمان سرزمین من با تو بودند و همراهی ات میکردند و تو را به مثابه فطرس پیام رسان میدیدند تا برسانی پیام دوریشان را بر صاحبت ...
. پس چرا آنجا اینگونه تو را میبرند .تنهایی . خیلی تنها . بگذریم . انگار هنوز هم غربت در آن سرزمین موج میزند .
غربت راببین....
بگذریم ای عزیز . بگذریم ..
تابوده این چنین بوده .
ولی ....
ماراهم دریاب ای عزیز ....دریاب ....