عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۹۷۱۷
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۲
گفت و گو با حجت الاسلام دلیر؛
خبرگزاری شبستان: مبارزه امام سجاد (ع) مبارزه صامت است و در عین اینکه به ظاهر هیچ حرکت اجتماعی ندارند، در قالب دعا ذره ای در مقابل دشمن کوتاه نیامده و مناجات هایشان سرشار از اعتراضات و برنتابیدن هاست.
عقیقبی تردید ادعیه امام سجاد (ع) که در دوران خفقان اموی بیان شده است فارغ از ترسیم زیبایی از ارتباط عبد و معبود، اعتراضات به اوضاع تاریک خلافت بنی امیه و نیز هدایت جامعه را نیز شامل می شود؛ از این رو، در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین بهرام دلیر نقده ای، عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره محتوای عرفان سیدالساجدین (ع) و بیان حقایق بواسطه آن به گفتگو پرداخته ایم که از نظرتان می گذرد:


با توجه به اینکه پس از قیام کربلا، شرایط مبارزه با حاکمان وقت خاص شده بود، امام سجاد (ع) چگونه در قالب دعا و مناجات و به عبارت بهتر عرفان با مستبدان زمان مبارزه می کردند؟
امام سجاد (ع) با رویکرد مناجات گونه، با تحولات سیاسی و اجتماعی زمان خود مبارزه می کرد و آن نقطه مرکزی که به ایشان باز می گردد، بی اعتنایی به صاحبان قدرت بود که در صحیفه سجادیه یکی از این برخوردها از قول امام باقر(ع) نقل شده است: امام باقر (ع) فرمودند: عبدالملک (پنجمین خلیفه اموی) سالی در مراسم حج شرکت کرد، هنگام طواف، شخصی را دید که بدون توجه به شوکت و طمطراق او، با کمال بی اعتنائی به دستگاه سلطنتی عبدالملک مشغول طواف است، پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: این شخص علی بن الحسین (امام سجاد علیه السلام) است. پس از طواف، عبدالملک دستور داد که امام سجاد (ع) را در کنار مسجدالحرام نزد او ببرند، امام را نزد او حاضر کردند و بین او و امام این گفتگو صورت گرفت: عبدالملک گفت: من که پدرت حسین (ع) را نکشتم، بنابراین چرا از آمدن به حضور ما خودداری می کنی ؟امام – فرمود: قاتل پدرم، دنیای خود را تباه کرد و آخرتش را تباه تر نمود و اگر می خواهی مثل او باشی، خود دانی!
عبدالملک گفت: نه، هرگز، بلکه منظورم این است که تو نزد ما بیائی و در اطراف ما از دنیای ما بهره مند گردی.
امام (ع) -ردایشان را به زمین انداخت و روی آن نشست و به خدا عرض کرد: اللهم اره حرمه اولیائه عندک: خداوندا! احترام دوستان خاص خود در پیشگاهت را آشکار کن.
پس از این دعا، عبدالملک و اطرافیانش دیدند، دامن امام سجاد (ع) پر از دانه های در و مروارید شد، که شعاع برق آنها چشم های حاضران را خیره کرد.
آنگاه امام سجاد (ع) به عبدالملک فرمودند: کسی که در پیشگاه پروردگارش ‍ دارای این گونه مقام و حرمت است، آیا نیاز به دنیای تو دارد که به اطراف تو برای کسب زرق و برق دنیا بیاید؟!
این اوج شجاعت امام و برخوردهای دعاگونه، نشان می دهد، عرفان آن حضرت منزوی و به دور از تحولات سیاسی و اجتماعی نبود و آگاهی ایشان را نسبت به این تحولات می رساند.
 

یعنی امام سجاد (ع) مبارزه سیاسی و اعتراضات خود به حکومت وقت را نیز از طریق دعا انجام داده اند؟ چگونه؟

ببینید دعاهای امام (ع) تنها اعتراضات اجتماعی نیست بلکه موعظه هایی نیز در صحیفه وجود دارد که واقعا عجیب است؛ وقتی آن حضرت (ع) دعا می کنند و خداوند را روزی دهنده می خوانند، در واقع بیان می کنند صاحبان قدرت کاره ای نیستند که بخواهند روزی بندگان را تعیین کنند یا دست آنها باشد.
 

آیا می توان صحیفه سجادیه را در این زمینه آینه تمام نمای این اعتراضات دانست؟
صحیفه را باید منظومه ای تربیتی، اقتصادی، اجتماعی، زیارتی و ... دانست که همه موضوعات در آن یافت می شود؛ لذا زمانی که امام (ع) دیدند زمانه، زمانه ای است که نمی توان سخنرانی کرد و ابراز وجود، در قالب دعا از توحید، معاد و امامت(به ویژه توحید) سخت دفاع کردند که این فرصت بعد از واقعه کربلا تا عصر امام صادق (ع) ایجاد شده بود.


در صحبت های خود اشاره کردید امام سجاد (ع) در قالب دعا دفاع بیشتری از توحید داشتند تا مسائل دیگر، در صورتی که به نظر می رسد با وقوع فاجعه کربلا، قاعدتا علی ابن الحسین (ع) باید از امامت دفاع می کردند، دلیل این موضوع چیست؟
ببینید در آن زمان اموی ها خداشناسی استبدادی را ترویج داده و می پسندیدند؛ به این معنا که آنها در میان مردم جا می انداختند جبر این طور رقم می زند که حکومتی باید باشد و جامعه موظف است آن حکومت را هر چند ظالم باشد، بپذیرد چرا که همه ما مجبور و بی اراده هستیم. لذا امام سجاد (ع) در قالب دعاهایی همچون مرزداران یا لعنت مستبدان و دیکتاتورها، چنان از توحید سخن می گفتند که خلاف توحید استبدادی اموی ها بود؛ به دیگر سخن در گزاره های اعتقادی اموی ها حاکمیت انسان بر سرنوشت خود دیده نمی شد و امام (ع) در فرازهای مختلف نشان می داد "لا اکراه فی الدین" چه رسد به اکراه در اصل حکومت چرا که ملت ها صاحب اراده هستند و با اراده خود بر سرنوشت شان حاکم هستند. لذا ایشان در قالب دعا بهترین توحید را ارائه می دهند، توحیدی که هیچ گونه استبداد را برنمی تابد.
بنابراین به ظاهر دعاهای صحیفه سجادیه ارتباط تناتنگ بین عبد و رب است اما چون امام سجاد (ع) بنده خدا و خلیفه اوست و خلیفه حرف مستخلفٌ عنه را می زند - که اینجا مستخلف عنه خداست – او هیچ زندانی بی گناهی را برنمی تابد و امام (ع) در قالب دعا به ظلم اعتراض کرده و البته تشنج هم ایجاد نمی کند. در واقع مبارزه امام سجاد (ع) مبارزه صامت است و در عین اینکه به ظاهر هیچ حرکت اجتماعی ندارند، در قالب دعا ذره ای در مقابل دشمن کوتاه نیامده و مناجات هایشان سرشار از اعتراضات و برنتابیدن هاست.

منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین