۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۰۲
عقیق: روزى حضرت اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه را در مسجد ديدم كه بر بالاى منبر نشسته است و در حالى كه مشغول صحبت و سخنرانى بود، تبسّمى نمود به طورى كه دندان هايش نمايان گشت، و در ادامه سخنانش فرمود:
من در سنين هفت سالگى، با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در بيابان مشغول چوپانى بوديم، چون موقع نماز شد، نماز را دو نفرى به جماعت خوانديم، ابوطالب وارد شد و اظهار داشت : چه مى كنيد؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در جواب چنين اظهار نمود: خداى سبحان را عبادت و پرستش مى كنيم ، تو هم اسلام بياور و با ما نماز بخوان؛ و خداوند متعال را پرستش نما.
سپس حضرت امير عليه السلام در ادامه داستان افزود:
خداوندا! من نمى شناسم بنده اى از امّت پيغمبرت را كه قبل از من، همراه پيغمبرت نماز خوانده باشد، چون از سنّ هفت سالگى با او نماز خوانده ام.
و در روايتى ديگر وارد شده است كه امام علىّ عليه السلام فرمود: پيش از آن كه كسى با حضرت رسول نماز بخواند، من سه سال همراه آن حضرت نماز مى خواندم.
پی نوشت :
چهل داستان و چهل حديث از اميرالمؤمنين على عليه السلام، نوشته عبداللّه صالحى
منبع:حج
211008