۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۰۳
عقیق:عبدالاعلى يكى از شيعيان بوده كه در كوفه زندگى مى كرد، مى گويد: بعضى از دوستان و پيروان امام صادق(ع) نامه اى به امام نوشتند و در آن نامه چند مساءله كه مورد احتياج بود سؤ ال كردند و به من نيز گفتند تا درباره حق مسلمان بر برادر مسلمانش شفاها از امام سؤال كنم .
وارد مدينه شده ، به محضر امام رسيدم . نامه دوستان را به امام تقديم كردم و نيز اين سؤال را نيز مطرح كردم (حق مسلمان بر برادر مسلمانش چيست )؟
حضرت جواب نامه دوستان را داد، ولى به سؤ ال شفاهى من
پاسخ نگفت .
هنگامى كه خواستم به كوفه برگردم ، براى خداحافظى محضر
امام عليه السلام رسيدم .
عرض كردم : يابن رسول الله ! من از شما مطلبى پرسيدم ،
پاسخم ندادى .
حضرت فرمود:من عمدا پاسخ نگفتم .
براى چه ؟
زيرا مى ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و كافر
شويد.
سپس امام(ع) فرمود: اكنون بدان كه از سخت ترين
و مهم ترين واجبات خدا بر خلقش سه چيز است :
1. رعايت عدل و انصاف بين خود و ديگران تا حدى كه آنچه
براى خود نمى پسندد، براى برادر مؤ منش نپسندد.
2. ديگر اينكه ، مال خود را از برداران مسلمان مضايقه
نكند و با آنان همكارى صميمانه داشته باشد.
3. ياد كردن خداست در همه حال . اما منظورم از ياد خدا
پيوسته گفتن (سبحان الله و الحمدلله ) نيست ، بلكه مقصودم اين است كه مسلمان بايد
چنان باشد كه هرگاه با كار حرامى مواجه شد، ياد خدا مانع گردد و او را از ارتكاب
گناه باز دارد.
بح
پی نوشت:
بحار: ج 74، ص 242.
منبع:جام
211008