عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۷۸۵۶
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۵
با مراجعه به كتاب‏هاى كلامى شیعه امامیه، در مبحث امامت، پى می‏بریم كه آنان برای امام چندین شرط از جمله: عصمت، افضل بودن، علم لدنّى و... قائلند.

عقیق: بی‏ تردید امامت و خلافت موروثى نیست تا از خلیفه قبل به فرزندش به ارث برسد، ولى متأسفانه به جهت اشتباه در فهم عقاید شیعه امامیه گروهى از اهل سنت از روى جهل یا كینه‏ توزی شیعه را متهم نموده‏اند كه امامت را موروثى می‏داند، از این رو امامت و جانشینی پیامبر(ص) را در ذریه پیامبر خلاصه می‏كند. لذا مناسب است

درباره این موضوع بحث كنیم و به اثبات برسانیم كه چرا شیعه در عین این كه خلافت و امامت را موروثی نمی‏داند، آن را در ذریه پیامبر(ص) خلاصه می‏كند؟

نقل عبارت‏ علما:

1ـ ابن حزم می‏گوید: «مسلمانان متّفق‏اند كه خلافت به توارث نیست.»[1]

2ـ عبدالقاهر بغدادى می‏گوید: «برخى از فرقه‏هاى راوندیّه قائل به ثبوت امامت موروثی‏اند.»[2]

3ـ علامه حلّى در شرح تجرید می‏گوید: «عباسیه معتقدند براى تعیین امام دو راه وجود دارد: یكى نصّ و دیگرى میراث.»[3]

4ـ عبدالقاهر بغدادى نیز می‏گوید: «اكثر امامیه بر این باورند كه امامت موروثی است.»[4]

5ـ ابوالحسن ندوى می‏گوید: «بدیهى است كه دیدگاه داعى اوّل و فرستاده او كه حامل رسالت اوست در مورد حكومت، با دیدگاه سایر حكومت‏ها و فاتحان و جنگ‏جویان و رهبران سیاسی، و حكمرانان مادی‏گرا در طبیعت، ذوق، روش، عمل، مقصد، نتیجه، فرق فاحش داشته باشند... . محور تلاش‏هاى حاكمان و فاتحان شهرها و رهبران عالم، كه طمع سیطره بر جهان را دارند و نیز عالی‏ترین هدف آنان برپایى كشورى خاص است، تأسیس حكومتی موروثى است. این حقیقتى آشكار در طول تاریخ است... .» در آخر از كلام خود نتیجه می‏گیرد كه: «عقیده شیعه امامیه در مسئله امامت و خلافت با اهداف خدا و رسول او سازگارى ندارد؛ كه همان حكومت موروثى است.»[5]

نقد اتهام

پاسخ ما به ایرادهایى كه در این خصوص گرفته‏اند این است كه:

1ـ شیعه امامیه بر این مطلب اجماع دارد كه تنها راه تعیین امام، نصّ از جانب خداوند متعال و معرّفى از جانب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم است، و لذا به آیه شریفه: (یا أیُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ) تمسّك می‏كنند كه پیامبر اكرم(ص) مأمور ابلاغ ولایت امام علی(ع) از جانب خداوند به مردم بوده است.

پس در حقیقت اراده و مشیّت الهى بر نصب شخصى لایق براى امامت است كه با وحى به پیامبر(ص)، او مأمور ابلاغ است، از همین رو، آن بزرگوار بر امامت یكایك اهل بیت تصریح كرده است. هر یك از امامان نیز امام بعد از خود را، كه از جانب خداوند معین شده، معرّفى كرده‏اند. این سخن هیچ ربطى به وراثت ندارد.

2ـ با مرورى بر ادله امامت و ولایت على بن ابى طالب و سایر ائمه(ع) از قبیل حدیث غدیر، ثقلین و دیگر ادلّه پى می‏بریم كه خداوند متعال و رسولش اصرار اكید بر نصب امام علی(ع) و سایر اهل بیت(ع) بر امامت و ولایت داشته ‏اند. آیا می‏توان گفت كه این همه تأكید جنبه خویشاوندى داشته و پیامبر(ص) می‏خواسته داماد و نوه‏هایش را به حكومت برساند تا به نوایى برسند، و با این روایات در صدد برپایى حكومت موروثى بوده است؟

مشكل اساسى این است كه مابین «واقع» و «حقّ» فرق نمی‏گذاریم و آنچه را كه واقع شده می‏خواهیم حقّ بدانیم در حالى كه این چنین نیست. اهل سنت چون واقع خارجى را با انتخاب ابوبكر می‏بینند، حقّ را هم از این دید می‏بینند و می‏گویند او بر حقّ بوده است. یا اگر شیعه به دنبال اهل بیت و در رأس آنان على بن ابى طالب(ع) است، در صدد موروثى كردن حكومت و خلافت رسول خدا(ص) است ولى مشكل اساسى چیز دیگرى است ما باید تابع حقّ باشیم؛ حقّ همان چیزى است كه در كتاب و سنت آمده و عقل نیز مویّد آن است و كتاب، سنت و عقل بر غیر اهل بیت معصوم(ع ) تطبیق نمی‏كند.

3- اگر امامت نزد شیعه موروثى است چرا با وجود محمّد بن حنفیه كه برادر امام حسین(ع) است، امامت به امام على بن الحسین(ع)، فرزند آن حضرت(ع)، منتقل شد؟ این نیست مگر این كه شیعه امامیه براى مقام امامت، لیاقت ذاتى قائل است و آن را در محمد ابن حنفیه نمی‏بیند ولى در امام زین العابدین(ع) می‏یابد.

4ـ از ابوالحسن نووى و امثال او سۆال می‏كنیم كه مراد از وراثت در امامت چیست؟ اگر مقصود آن است كه امامت باید در یك قبیله خاص باشد كه این را خود رسول خدا(ص)، بنابر نصوص متواتر، در مصادر فریقین به آن اشاره كرده است.

جابر بن سمره می‏گوید: «با پدرم محضر رسول خدا رسیدیم، شنیدیم كه فرمود: این امر ـ دنیا ـ تمام نمی‏شود تا آن كه دوازده خلیفه بر آنان حكومت كنند. آن‏گاه سخنى فرمود كه بر من مخفى شد، به پدرم عرض كردم: رسول خدا(ص) چه فرمود؟ پدرم در جواب گفت: رسول خدا(ص) فرمودند: همه آنان از قریشند.»[6]

ابوالحسن نووى و امثال او، چگونه می‏توانند به این سوال پاسخ دهند كه:

امامت و خلافت تنها در قریش چه معنایى دارد؟ هر توجیهى كه ایشان در این روایت و امثال آن دارند، ما قبول می‏كنیم. طبعاً هیچ توجهى ندارند جز این كه بگویند امامت و خلافت به قابلیت‏ هاست و این قابلیت‏ ها را خداوند در قریش قرار داده است. .

همین توجیه را ما درباره اهل بیت پیامبر اكرم(ص) بیان می‏كنیم. اگر مراد از وراثت آن است كه بگوییم به صرف این كه این‏ها اولاد پیامبرند و امام علی(ع) داماد او است، باید امام باشد ولو قابلیت این مقام را نداشته باشد، قطعاً شیعه امامیه به این معنا معتقد نیست.

5ـ با مراجعه به كتاب‏هاى كلامى شیعه امامیه، در مبحث امامت، پى می‏بریم كه آنان برای امام چندین شرط از جمله: عصمت، افضل بودن، علم لدنّى و... قائلند. حال اگر امامت نزد آنان موروثى است دیگر بیان این شرط‏ ها چه معنایى دارد؟ این شرط ‏ها چیزى جز بیان لیاقت‏ها نیست، كه به استناد روایات و تاریخ، در غیر اهل بیت(ع) وجود ندارد.

6ـ اگر آن‏گونه كه ابوالحسن نووى می‏گوید؛ حكومتِ موروثى شعار حكومت‏هاى مادّى است و انبیا باید از آن منزه باشند، چه فرق است بین پیامبر اسلام(ص) و دیگر پیامبران و بین حكومت دائمى و موقت؟ با آنكه حكومت وراثتى را، با در نظر گرفتن قابلیّت‏ها در انبیاء گذشته مشاهده می‏كنیم:

خداوند متعال می‏فرماید: (أمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إبْراهیمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْكاً عَظیماً)؛[7] «یا حسد می‏ورزند با مردم چون آنها را خدا به فضل خود بهره‏مند نمود كه البته ما بر آل ابراهیم كتاب و حكمت فرستادیم و به آنها فرمانروایى بزرگ عطا كردیم

از سوى دیگر می‏بینیم كه برخى از انبیاء، امامت یا نبوت را براى ذریه خود می‏خواستند كه این، در حقیقت با دادن شایستگى به آنان از جانب خداوند متعال است.

درباره حضرت ابراهیم(علیه السلام) می‏خواهیم: (وَ إذِ ابْتَلى إبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأتَمَّهُنَّ قالَ إنّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتى قالَ لا یَنالُ عَهْدى الظّالِمینَ)؛[8] « [بیاد آر] هنگامى كه خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود و همه را به جاى آورد خدا بدو گفت من تو را به پیشوایى خلق برگزیدم عرض كرد این پیشوایى را به فرزندان من نیز عطا خواهى كرد؟ فرمود: [آرى اگر شایسته آن باشند] عهد من هرگز به ستمكاران نمی‏رسد

در این آیه خداوند حكومت موروثى و نسبى را به طور مطلق نفى نكرده بلكه از خصوص ستمگران از ذریه حضرت ابراهیم(ع) نفى نموده است. از این رو معلوم می‏شود كه ذریه و نسل حضرت ابراهیم(ع) و هر پیامبر دیگرى در صورتى كه ظالم نباشند، چه ظلم به خدا، چه ظلم به خلق و چه ظلم به نفس، نداشته باشند می‏توانند مقام امامت و رهبرى جامعه را به عهده گیرند.

و نیز حضرت موسى از خداوند می‏خواهد كه از اهلش كسى را به عنوان وزیر خود قرار دهد. متعال از قول حضرت موسى می‏فرماید: (وَ اجْعَلْ لى وَزیرًا مِنْ أهْلى هارُونَ أخى).[9]

7ـ شاید علت این كه امامت، خلافت و یا نبوّت در نسل پیامبر سابق قرار می‏گیرد با ضمیمه لیاقت‏هاى لازم این باشد كه پیامبر(ص) با ثبوت نبوت و كمالاتش، در قلب‏ها جا گرفته و در میان مردم محبوبیّت خاصى پیدا می‏كند. مردم نیز در صورتى كه كسى را دوست بدارند وابستگان صالحِ او را نیز دوست می‏دارند و هر كسى كه مورد محبت قرار گرفت در صدد اطاعت از فرامین او بر می‏آیند، از همین رو بهترین افراد براى امامت و جانشینى و یا نبوت، ذریّه و نسل آن پیامبراند، هر چند آن را مطلق نمی‏دانیم، بلكه قیدها و شرط‏هایى را كه از جمله عصمت و افضل بودن و... است نیز در امام معتبر می‏دانیم.


پی‌نوشت‌ها:

1 . الفِصَل، ج 4، ص 167.

2 . بغدادى اصول الدین، ص 284.

3 . شرح تجرید الاعتقاد، ص 343.

4 . اصول الدین، ص 285.

5 . صورتان متضادتان، ص 12ـ13.

6 . صحیح مسلم، ج 2، ص 3، كتاب الاماره، باب: «الناس تبع لقریش و الخلافة لقریش».

7 . نساء (4)، آیه 54.

8 . بقره (2)، آیه 124.

9 . طه، 30.

 منبع:جام

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین