۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۱۴
عقیق:آداب قرائت بر دو قسم است :
1 آداب ظاهريه
2 آداب باطنيه
1 با طهارت بودن . (يعنى با وضو بودن )
2 با كمال ادب خواندن .
3 با طماءنينه در حال ايستاده يا نشسته ، بدون اينكه تكيه دهد يا چهار زانو بنشيند.
4 شمرده ، شمرده بخواند، چنانچه در قرآن مى فرمايد: و رتّل القرآن ترتيلا.
5 جهر متوسط (يعنى معمولى بخواند) اگر ايمن از ريا باشد و الاّ آهسته بخواند.
6 با حال حُزن و گريه و بكاء باشد.
7 با تحسين و تجويد قرائت ، يعنى با در نظر گرفتن قواعد تجويد.
8 اداء حقوق قرائت ، با اينكه اگر به آيه سجده رسيده سجده كند، و اگر به آيه عذاب رسيد به خدا پناه ببرد و استعاذه كند. و اگر به آيه رحمت و مغفرت برخورد كرد استرحام و استغفار و شكرگزارى نمايد و به آيات بهشت مسئلت و درخواست كند. و به آيه دعاء، دعا نمايد، وبه آيه تكبير، تكبير گويد. و به آيه تسبيح ، تسبيح كند.
9 قبل از شروع به قرائت استعاذه كند (اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم گويد).
10 پس از فراغ از قرائت هر سوره بگويد: صدق اللّه العلى العظيم و بلّغ رسوله الكريم اللّهم انفعنا به وبارك لنا فيه و الحمد للّه رب العالمين(1)
آداب باطنيه
1 فهميدن و پى بردن به عظمت كلام ، به اين معنى كه بداند
قرآن كلام الهى است كه از عرش عظمت حق نزول نموده تا به مرتبه افهام خلق رسيده
براى اينكه بشر را از تيهِ ضلالت و سرگردانى به سرمنزل سعادت جاودانى هدايت كند.
و كليد خزائن گوهرهاى گرانبهائى است كه هر كه بچنگ آورد، بغناى حقيقى نائل گردد و آب حياتى است كه هركه بياشامد از زندگانى جاويد بهرمند شود و داروى شفابخشى است كه هركه بنوشد از دردهاى نهانى و آشكار شفا يابد.
2 دانستن و پى بردن به عظمت گوينده كلام ، يعنى بداند كه
گوينده آن خداوند بزرگ و آفريدگار و پروردگار جهانيان است كه ذات مقدسش جامع جميع
كمالات و منزّه از همه عيوب و نواقص . و مبرّا از احتياج است .
و نهايتى براى صفات كمالى و عظمت و كبريائى و علوّ او
نيست و او حكيم على الاطلاق و عالم به جميع سرائر و نهان ها و ضمائر و قادر بر هر
چيز وسيع و بصير و مُدرِك و لطيف و خبير است .
3 از طهارت ظاهر به طهارت باطن التفات نمودن ، به اين معنى كه بداند، چنانچه ظاهر قرآن را بدون طهارت نمى توان مسّ نمود تا زمانى انسان از سخنان زشت و ناروا پاك نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نكوهيده پيراسته نشود، حقيقت كلام حق را در نمى يابد و لذّت شيرينى آن را درك نمى نمايد.
4 با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا قرائت كردن ،
چنانچه از حضرت صادق (ع روايت مى كند: من قرء القرآن
يخضع ولم يرقّ قلبه ولم ينشاء حزنا و وجلا فى سرّه فقد استهان بعظيم شاءن اللّه و
خسر خسرانا مبينا
كسى كه (قرآن ) بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته
باشد و در باطنش حزن و ترس پيدا نشود، به تحقيق به امر بزرگ خدا توهين كرده و زيان
آشكارائى نموده .(2)
5 با حضور قلب و ترك حديث نفس كه روح هر عباداتى است ، قرآن خواندن .
6 در معانى آيات قرآن تدبّر نمودن ، چنانچه در
قرآن مى فرمايد افلايتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها(3) پس آيا در قرآن
تدبر نمى كنند بلكه بر دلهاى آنان قفل زده شده .
و آقا اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: در عبادت بدون علم ، و
در قرائتِ بدون تدبير و فكر خيرى نيست .(4)
7 متحقق شده به حقايق قرآن از اعتقادات واخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحيد و بيان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قيامت و بهشت و دوزخ و علّت بعثت انبياء و صفات و رفتار آنها و تمجيد از گروندگان به پيغمبران و تقبيح مخالفين آنان .
و بيان صفات حسنه و اخلاق پسنديده وهمچنين صفات سيّئه
واعمال نكوهيده و ذكر فوائد اطاعت و ايمان و عمل صالح وزيانهاى معصيت و كفر و
اعمال زشت ، وبيان قصص و حكايات امم گذشته ، و غير اينها از امور ديگر مى باشد كه خواننده
قرآن بايد از هر قسمت از اين امور كاملاً بهره بردارى كند.
به امور اعتقاديه آن معتقد، و به اخلاق فاضله اش متخلّق
، و به اعمال شايسته اش عامل گردد. از قصص آن عبرت گرفته ، به وعده هاى قرآن
اميدوار و از وعيد آن بهراسد.
8 تخصيص : يعنى متوجه باشد كه خداوند او را مخاطب قرار داده با وى تكلم مى كند و گويا در محضر پيغمبر (ص ) بوده و از زبان آنحضرت كلام الهى را مى شنود.
9 تاءثير قلبى : يعنى از مواعظ قرآن متعظ و متذكر شود، (پند بگيرد) اوامر آن را امتثال ، و از نواهى آن اجتناب كند، به ذكر نِعَم الهى كه مى رسد شكرگزار و از بليّات ونعماتش استعاذه نمايد وبه حول و قوّه الهى متمسّك و از هر حول و قوّه اى بيزارى جويد وتوفيق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى قرآن را از خدا طلب نمايد.
10 ترقّى به درجات و مراتب كلام حق به اين معنى كه : در مرتبه اول : خود را مقابل حق ببيند كه با خدا تكلم مى كند.و در مرتبه دوم : كلام حق را بشنود كه بنده اش را مخاطب قرار داده با او سخن مى گويد.
پی نوشت ها:
1-تفسير اطيب البيان : 33 .
2-جامع السعادات : ص 614.
3-سوره محمد (ص ): 23.
4-جامع السعادات : 614.
5-جامع السعادات : 617.
6-تفسير اطيب البيان : 1/34.
منبع:جام
211008