۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۱۲
عقیق: يكي
از شبهات وهابيت عليه تشيع كه در ترويج آن از هيچ تلاشي فروگذار نبوده اند، «انكار
مسئله شفاعت» است، در حالي كه حضرت رسول(ص) در حديثي فرموده اند «اِنَّما
شَفاعَتِى لِاَهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ اُمَّتى / همانا شفاعت من براى گنه كاران امت
من است» (سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۴۴۱؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۲۱۳؛ سنن ترمذى، ج ۴، ص 45).
در
بررسي مفهوم قرآني شفاعت نيز در مييابيم كه شخص گنهكار به خاطر پاره اي از اعمال
و جنبههاي مثبت مانند ايمان يا انجام برخي اعمال خير و صالح، شباهتي با اولياي
خدا پيدا ميكند و آنها با توجهات و كمكهاي خود، او را به سوي كمال سوق ميدهند و
از پيشگاه خداوند متعال براي او تقاضاي عفو و بخشش ميكنند.
سئوالي
كه گاهي بر اثر شبهه افكني ذهن برخي افراد را به خود مشغول ميكند اين است كه «آيا
درخواست شفاعت از اولياء الهي شرك است و نوعي پرستش آنان به شمار ميرود؟!»
آيت
الله العظمي سبحاني با استناد به منابع اهل سنت، به اين سئوال اين گونه پاسخ داده
اند: اعتقاد به شفاعت اولياي الهي در روز رستاخيز، از اصولي است كه كسي در آن شك و
ترديد ندارد و همة فرق اسلامي به شفاعت پيامبران و به ويژه پيامبر خاتم(ص) اعتقاد
راسخ دارند.
تنها
اختلافي كه پس از ظهور ابن تيميه در قرن هشتم و محمد بن عبدالوهاب در نيمههاي قرن
دوازدهم پيش آمد، اين بود كه آيا ميتوان در اين جهان نيز از شفيعان واقعي كه شفيع
بودن آنها از نظر كتاب و سنت قطعي است، درخواست شفاعت كرد و مثلاً گفت: «اي محبوب
درگاه خدا در روز رستاخيز دربارة من شفاعت كن»؟ (1)
همة
عالمان دين، بر صحت درخواست شفاعت از صاحبان آن، اتفاق نظر دارند، جز دو فرد ياد
شده و پيروان آن دو كه ميگويند: «نميتوان از صاحبان شفاعت در اين جهان درخواست
شفاعت نمود، بلكه بايد گفت: خدايا! پيامبر را شفيع من قرار ده«.
اكنون
اين مسأله را بر كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) عرضه ميكنيم تا پرده از چهره حقيقت برداشته
شود.
حقيقت درخواست شفاعت چيست؟
شفاعت
پيامبر گرامي (ص) و ديگر شافعان راستين در روز جزا، جز طلب مغفرت از خدا دربارة
گنهكاران امت چيز ديگري نيست، در اين صورت، طلب شفاعت، در واقع طلب دعا از آنان
خواهد بود و دعاي آنان، در سايه قرب و مقامي كه نزد خدا دارند، به هدف اجابت ميرسد
و طبعاً گنهكار مشمول مغفرت خدا ميگردد.
از
طرفي، درخواست دعا از برادر مؤمن و فراتر از آن، از نبي گرامي كوچكترين اشكالي
ندارد، اگر ما ميگوييم: «يا وجيهاً عنداللّه، اشفع لنا عند اللّه»، يعني «اي كسي
كه در پيشگاه خدا جاه و مقامي داري، در نزد خدا درباره ما شفاعت كن (دعا كن خدا
گناه ما را ببخشد يا حاجت ما را برآورده كند).«
اصولاً
«استشفاع» يعني طلب شفاعت، در كتابهاي حديثي و تفسيري به معني درخواست دعا وارد
شده است؛ مثلاً بخاري، محدث معروف اهل سنت در صحيح خود، بابي را با اين عنوان
آورده است: «هرگاه مردم در هنگام قحطي از پيشواي خود بخواهند كه براي آنان از خدا
باران بطلبد، نبايد درخواست آنان را رد كند«.
با
توجه به اين اصل، نبايد درباره درخواست شفاعت كه حقيقت آن درخواست دعاست، شك و ترديد
كرد؛ زيرا درخواست دعا از مؤمن از امور پسنديده است، چه رسد به انبيا و اوليا. از
اين گذشته، برخي از ياران پيامبر از خود آن حضرت در زمان حيات و يا پس از درگذشت
ايشان، درخواست شفاعت ميكردند، اكنون نمونههايي را يادآور ميشويم:
1.حديث
انس بن مالك
ترمذي
يكي از نويسندگان سنن چهارگانه، از انس بن مالك چنين نقل ميكند:
»از پيامبر درخواست كردم كه در روز قيامت درباره من شفاعت
كند. وي پذيرفت و گفت: من اين كار را انجام ميدهم. به پيامبر گفتم: شما را كجا
جستجو كنم؟ فرمود: در كنار صراط». (2)
انس
با الهام از فطرت خود كه درخواست شفاعت جز درخواست دعا چيز ديگري نيست، از پيامبر
گرامي (ص) درخواست شفاعت ميكند، وپيامبر نيز بهاو قول مساعد ميدهد و هرگز تصور
نميكند كه درخواست شفاعت، نوعي شرك است، و نيز او را از اين درخواست باز نميدارد.
2.حديث
سواد بن قارب
سواد
بن قارب از ياران رسول خداست. درباره پيامبر (ص) اشعاري سروده و از او درخواست
شفاعت ميكند و ميگويد:
وَكُن
لي شَفيعاً يومَ لا ذُو شفاعة بمُغن فَتيلاً عن سوادِ بن قارب (3)
اي
پيامبر گرامي، در روز قيامت شفيع من باش؛ روزي كه شفاعت ديگران به حال سواد بن
قارب به مقدار رشته وسط هسته خرما، سودي نميبخشد.
3.حديث
ابوبكر
وقتي
پيامبر گرامي (ص) درگذشت، بدن مبارك او را با پارچهاي پوشانيده، منتظر بودند كه
مسلمانان در كنار مسجد گرد آيند تا مراسم «تجهيز» وتغسيل و نماز و تدفين انجام
گيرد. در اين هنگام، وقتي ابوبكر وارد خانه پيامبر (ص) شد، پارچه را از چهره
پيامبر برگرفت، خود را روي پيكرش افكند. او را بوسيد و چنين گفت: پدر و مادرم فداي
تو باد! تو در زندگي و پس از مرگ پاك و پاكيزه هستي. ما را اي محمد نزد خدايت ياد
كن و ما را به خاطر داشته باش.(4) جملههاي «اذكرنا عند ربّك» جز درخواست شفاعت
چيزي نيست.
4.حديث
علي (ع(
محدثان
نقل ميكنند آنگاه كه پيامبر (ص) درگذشت، علي (ع) مشغول تغسيل پيامبر گشت، به
هنگام غسل دادن چنين گفت: «پدر و مادرم فداي تو باد! ما را نزد خدايت ياد كن و ما
را به خاطر داشته باش!».(5)
5.حديث
نوجوان
مصعب
بن اسلمي نقل ميكند: نوجواني از خاندان ما به سوي پيامبر (ص) آمد و به او گفت: من
از تو چيزي ميخواهم.
پيامبر(ص): آن چيست؟
نوجوان:
«از تو ميخواهم مرا از كساني قرار دهي كه در روز قيامت درباره آنان شفاعت ميكني».
پيامبر(ص): چه كسي تو را به اين كار راهنمايي كرده است؟
نوجوان:
هيچ كس. خودم به اين فكر افتادم.
پيامبر(ص): من در روز قيامت در حق تو شفاعت ميكنم. (6)
نمونههاي
اين نوع قضايا فراوان است كه نقل بيشترين آنها موجب اطاله سخن ميگردد.
پي نوشت:
[۱]. يا وجيهاً عند اللّه اشفع لنا عند اللّه.
[۲]. سنن ترمذي، ج ۴، ص ۶۲۱، حديث ۲۴۳۳.
[۳]. اصابه ابن حجر، ج۲، ص ۹۵، شماره ترجمه۳۵۸۳: اين درخواست را با طرق ششگانه نقل كرده است.
[۴]. سيره حلبي، ج۳، ص ۴۷۴، چاپ دارالمعرفه، بيروت.
[۵]. مجالس مفيد، مجلس۱۲، ص ۱۰۳؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵.
[۶]. مجمع الزوائد، ج۱۰، ص ۳۶۹، وي در اين مورد قضاياي زيادي نقل كرده است.
منبع:حج