۳۰ دی ۱۴۰۳ ۲۰ رجب ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۱۸
عقیق: در آستانه میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) که هرساله مداحان و ذاکران به
دیدار رهبر معظم انقلاب می روند مناسب دیدیم نگاهی بیندازیم به توصیه های معظم له
به مداحان در سال گذشته که می توان به عنوان نقشه راه از آن بهره برد:
شأن مداح اين است
برانگيختن
عواطف، و به كمك انديشه و خرد بردنِ اين عواطف. شأن مداح و ستايشگر - اين حرفهاى
كه امروز در كشور ما بحمداللّه بوفور وجود دارد - اين است كه بتواند با بيان هنرى، با شيوهى هنرى،
با اجراى هنرى، معرفت را در بين مردم گسترش دهد. اين شد محور اصلى. شعرى كه انتخاب
ميكنيد، لحنى كه انتخاب ميكنيد، شيوهاى كه در آن با مردم حرف ميزنيد، در اين جهت
قرار بگيرد؛ در جهت افزايش معرفت و عمق بخشيدن به هدايت مردم و دانائىهاى آنها از
دين و از راه زندگى؛ اين كارى است كه جامعهى مداح به بهترين وجهى ميتواند انجام
دهد.
شعری که محتوا ندارد را نخوانید،
نیاز جامعه را بشناسید
بارها عرض كردهايم و اين يك حقيقتى است كه وقتى
شما يك قصيده را يا يك غزل را كه حامل معارف است، در يك مجلسى ميخوانيد، گاهى از
ساعتها سخن گفتن فصيح و بليغِ يك گوينده تأثيرش بيشتر و عميقتر ميشود؛ اين يك
فرصت است؛ از اين فرصت بايد استفاده كرد؛ اين فرصت را نبايد ضايع كرد. شعرى كه
محتوا نداشته باشد، اين فرصت را ضايع ميكند؛ يا اگر چنانچه در آن يك نكتهى ضعيف و
احياناً غلط وجود داشته باشد، اين فرصت را ضايع ميكند؛ يا اگر چنانچه كيفيت اجرا
جورى باشد كه مرزهاى شرعى را مخدوش كند، اين فرصت ضايع شده است؛ يا اگر جورى باشد
كه نيازهاى نقد را كه امروز مردم به دانستن آنها احتياج دارند، نديده بگيرد، اين
فرصت ضايع شده است. فرض كنيم در دوران جنگ تحميلى كه كشور نياز داشت به يك حماسهى
پرشورِ عملى و جهاد در ميدان، جوانها هم آماده بودند، پدر و مادرها هم آماده
بودند، يك نفرى برود در مجالس و محافل خود، شعر هم بخواند، خوب هم اجرا كند، منتها
اشارهاى به اين نياز وقت نكند؛ اين ضايع كردن فرصت است. آن روز مداحها نقشهاى
خيلى خوبى آفريدند. در اين جبهه كارهائى كه مداحهاى ما كردند، اثرى كه آنها در
اعماق جان رزمندگان ما گذاشتند، كمنظير است. من بعضى را اطلاع دارم؛ مداحهاى تركزبان
يك جور، مداحهاى فارسزبان يك جور، همين آقايان مداحهاى زنجان كه امروز يكى از
آنها اينجا خواندند، و جاهاى ديگر و جاهاى ديگر و از همه جا، و همچنين شعرائى كه
اين مداحها را پشتيبانى ميكردند، آن روز همه به وظيفهشان عمل كردند. امروز
هم من نگاه ميكنم، مىبينم در ميان اين شعرهائى كه خوانده شد، به نيازهاى نقد توجه
شده بود؛ نمونهى كاملش همين شعر آقاى سازگار است، كه هر سال همين جور است. ايشان
در اين شعرها و سرودها يك پيوند لطيفِ درستِ هنرىاى بين عرش و فرش ميزند؛ از حريم
ملكوت همين طور آرام و با شيوهى هنرى حركت ميكند، مىآيد در نياز امروز، آنجا به
اين نياز ميرسد. ببينيد، اين تركيبِ هنرمندانه است؛ شعر هم خوب است.
مراقب اختلاف افکنی ها باشید
شما از حنجره استفاده ميكنيد، كه نعمت خدا است؛ از
لحن و آهنگ استفاده ميكنيد، كه نعمت خدا است؛ از شعر استفاده ميكنيد، كه قريحهاش
نعمت خدادادِ الهى است. اين نعمتها در اختيار شما است؛ اينها را در خدمت چه قرار
ميدهيد؟ در خدمت معرفتافزائى. اگر در خدمت اختلافافكنى واقع شد، اگر در خدمت تحريك عصبيتهائى قرار گرفت كه
امروز به خاطر اين عصبيتها، متعصبين لجوج در نقاطى از دنيا بيست تا، سى تا سر
ميبُرند، اين استفاده، استفادهى بدى است؛ اين را خيلى مراقب باشيد.
شما اينجا يك شعرى بخوانيد، امروز هم كه ويدئو و
اينترنت و وسائل گوناگون انتقال پيام وجود دارد؛ عكس و تفصيلات آن برود در فلان
نقطه، چهار تا آدم جاهلِ متعصب را تحريك كند، بيندازد به جان يك مشت زن و بچهى بىگناه،
خون اينها را بريزد. مراقب اين چيزها باشيد.اينكه بنده اين همه اصرار ميكنم، تأكيد
ميكنم براى اينكه اختلافات مذهبى و طايفهاى را كمرنگ كنيد، براى اين است.
كسى خيال نكند كه اگر ما بخواهيم نعمت اين عشقى كه دلهاى مردم ما را بحمداللّه پر
كرده و مالامال از محبت اهلبيت است، شكرگزارى كنيم و اين عواطف را تحريك كنيم،
راهش آن است؛ نه، اشتباه است.اختلافافكنى يا تحريك عصبيتهاى اختلافافكن، مصلحت
نيست؛ نه امروز مصلحت است، نه زمان امام صادق (عليهالسّلام) مصلحت بود؛ آنها هم
جلويش را گرفتند. بعضى از افراد سطحىنگر به اين مسئله توجه ندارند
همين طور است اختلافات داخلى و درونى. امروز مردم
ما بايد اميد داشته باشند؛ اگر اميد بود، حماسه خواهد بود. اينكه ما عرض كرديم «حماسه»، حماسه كه دستورى نيست، بخشنامهاى نيست؛ بخشنامه صادر ميكنيم،
مردم حماسه ايجاد كنند! مگر ميشود چنين چيزى؟ مگر معقول است؟ حماسه از دل ميجوشد،
حماسه با عقل هدايت ميشود، حماسه با ايمان پشتيبانى ميشود؛ اينها كه دستورى نيست.
اگر چنانچه دل از اميد خالى شد، فكر از منطق صحيح تهى شد، حماسه به وجود نمىآيد.
ما در ذهنها ترديد ايجاد كنيم، در دلها يأس تزريق كنيم، حماسه به وجود مىآيد؟
معلوم است كه نه. حماسهآفرينى اين است: فضاى بدبينى به وجود نيايد؛ فضاى سوء ظن
به وجود نيايد؛ فضاى اميد، فضاى خوشبينى، فضاى نگاه به چشماندازها به وجود آيد؛
چشماندازهائى كه قطعى است، يقينى است، حقيقى است، تلقينى نيست.
مثلاً در اوائل دههى 60 - سى سال قبل از اين - اگر
چنانچه ما ميگفتيم آينده چنين و چنان خواهد شد، ممكن بود بعضىها بگويند بله،
اينها دارند تلقين ميكنند؛ اما امروز كه ديگر اين حرفها نيست؛ امروز كه داريم مىبينيم
حركت عميقِ وسيعِ پيشروندهى انقلاب و كشور را به سوى اهداف؛ هم اهداف مادى، هم
اهداف معنوى؛ هم اهداف سياسى، هم اهداف اجتماعى؛ هم اهداف داخلى، هم اهداف بينالمللى؛
اينها جلوى چشم ما است؛ مگر كسى ميتواند منكر شود؟ آن وقت اين چشماندازى را كه
امروز ما براى خودمان ترسيم ميكنيم، كسى بيايد در آن ترديدآفرينى كند، يأسآفرينى
كند، نااميدى به وجود بياورد؛ همچنين در حركت و جهاد مداوم كه نياز يك كشور و يك
امت و يك تاريخ است.
آنچه كه من به شما عرض ميكنم، اين است: مداحى،
معرفتافزائى است. مداحى، پراكندن معرفت و حكمت و اميد و عقيدهى راسخ است. مداحى،
جوشاندن چشمههاى عواطف در دلها است؛ با استفادهى از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا.
البته يك اصل مسلّمى وجود دارد عزيزان من! مردم از
صداى شما خوششان مىآيد، از شعر شما لذت ميبرند، از اجراى شما - چه در مدحتان، چه
در مصيبتتان - دلهايشان تكان ميخورد و اشك ميريزند؛ اما به خود شما هم نگاه
ميكنند. اگر شما از لحاظ اخلاق، از لحاظ تدين، از لحاظ عفت، نمود تحسينآورى
داشتيد، همهى آنچه را كه عرض كرديم، به صورت مضاعف در مردم اثر خواهد كرد. اما
اگر خداى نكرده بعكس شد؛ مردم نشانهى تزلزل اخلاقى، نشانهى عقبماندگى از لحاظ
اخلاق و رفتار و خداى نكرده عفت و اين چيزها مشاهده كنند، اثر اين هنرها و زيبائىهائى
كه در كار شما هست، از بين خواهد رفت؛ اين را مراقب باشيد. همهمان بايد مراقب
باشيم؛ ما عمامهاىها بيشتر از ديگران، گويندگان مذهبى بيشتر از ديگران، نامداران
عرصهى دين و تقوا بيشتر از ديگران. همه بايد مراقب باشيم؛ شما هم همين طور. شما
كسانى كه در عرصهى دين و معرفت و امور الهى داريد كار ميكنيد، خيلى بايد مراقب
باشيد؛ مراقب اخلاق، مراقب پاكى زبان، پاكى دامان، پاكى دل، پاكى دست. خداى متعال
به شما كمك كند. يك مادح آستان فاطمى (سلام اللّه عليها) وقتى كه در يك چنين
جايگاهى قرار گرفت، يك انسان برجسته است. يعنى همين جورى كه بين ماها فهميده شده،
دانسته شده و اعتقاد پيدا كردهايم، كسانى كه در راه مدح ائمه (عليهمالسّلام) و
اظهار ارادت به اين بزرگوار و توجه دادن دلها به اين بزرگواران هستند، اينها پيش
خداى متعال عزيز و محبوبند.
بنده خودم روضه خوانم، لزومی ندارد در مجلس مولودی حتما روضه خوانده
شود
البته امروز يك نكتهاى در جلسهى ما وجود داشت كه
اين نكته، نكتهى مستحسنى است. من در اين سالهاى طولانى، خيلى اوقات به برادران
مداح كه اينجا ميخواندند، اين اعتراض را ميكردم كه جلسهى جشن و مولود را تبديل
ميكردند به مجلس عزادارى؛ مفصّل روضه خواندند و اشك گرفتند! هر چيزى به جاى خودش.
به شما ميگويند مداح. مداح يعنى چه؟ شاخصهى اصلى شما مداحى است، نه روضهخوانى.
روضه بخوانيد، بنده طرفدار روضهخوانىام، خودم هم روضهخوانم. اينجور نيست كه در
مجلس مولودىخوانى ائمه (عليهمالسّلام) هم حتماً بايد يك روضهاى خوانده شود، يك
دمى داده شود، يك اشكى گرفته شود؛ هيچ لزومى ندارد. بگذاريد عواطفى كه مردم نسبت
به ائمه (عليهمالسّلام) دارند، در خارج اينجور وانمود نشود كه منحصر است در قضيهى
گريه و سينهزنى و عزادارى؛ نه، عزادارى به جاى خود، مديحه و مولودىخوانى و شادى
هم به جاى خود؛ اينها را نبايد با هم مخلوط كرد.