۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۲۲
جریان ازدواج با امیرالمؤمنین على(ع(
حضرت
امیر المومنین علی (علیه السلام) آن حضرت را به همسری برگزید وخداوند چهار پسر به
آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمربنی هاشم عباس(علیه السلام)،
عبدالله، جعفروعثمان که هر چهارپسر درکربلا شهید شدند.
پس
از آنکه امیر المؤ منین على بن ابى طالب علیه السلام به سوگ پاره تن و ریحانه رسول
خدا محمد بن عبد الله (ص) یعنى سرور زنان عالمیان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه
شهیده راه ولایت و امامت نشست، برادرش عقیل بن ابى طالب علیه السلام را که آشنا
به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برایش همسرى از تبار دلاوران
برگزیند.عقیل ، ام البنین کلابیه را براى حضرت على(ع) برگزید که قبیله و خاندانش ،
بنى کلاب ، در شجاعت بى مانند بودند. بنى کلاب از حیث شجاعت و دلاورى در میان عرب
زبانزد بودند.
حضرت
امیر المؤ منین علیه السلام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر
ام البنین سلام الله علیه فرستاد. پدر، خشنود از این وصلت مبارک ، نزد دختر خود شتافت
و او نیز با سر بلندى و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندى همیشگى بین وى و مولاى
متقیان على بن ابى طالب(ع) برقرار شد. امام علیه السلام در همسر عقلى سترگ ، ایمانى
استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى مى داشت و از صمیم قلب
در حفظ حرمت او کوشید
تربیت حسنین در دامان ام البنین(س)
ام
البنین بر آن بود که جاى خالى مادر آنها را در زندگى دو سبط پیامبر اکرم(ص) و دو
ریحانه رسول خدا دو سرور جوانان بهشت ، امام حسن و امام حسین علیهما السلام
، پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال خود زد.
فرزندان
رسول خدا در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مى دیدند، و رنج فقدان مادر را
کمتر احساس مى کردند. ام البنین سلام الله علیه ، فرزندان دخت گرامى رسول اکرم صلى
الله علیه و آله را بر فرزندان خود که نمونه هاى والاى کمال بودند مقدم مى داشت و
بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى کرد.
پیشنهاد و خواسته مهم ام البین(س) از مولای متقیان
گویند همان روز که پاى در خانه مولا علیه السلام گذاشت ، حسنین علیه السلام هر دو مریض بوده و در بستر افتاده بودند. اما عروس تازه ابو طالب علیه السلام به محض آنکه وارد خانه شد خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادرى مهربان به دلجویى و پرستارى آنان پرداخت. چنانکه گفته مى شود خود نیز پس از چندى به مولا پیشنهاد داد که به جاى فاطمه ، که اسم قبلى واصلى وى بوده ، او را ام البنین صدا زند، تا حسنین علیه السلام از ذکر نام اصلى او توسط مولا علیه السلام به یاد مادر خویش ، فاطمه زهرا سلام الله علیه، نیفتاده و در نتیجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعى نگردد و رنج بى مادرى آنها را آزار ندهد.
جایگاه
ام البنین سلام الله در میان مسلمانان
این
بانوى بزرگوار نزد مسلمانان جایگاهى ویژه دارد، و بسیارى از انان معتقدند او را
نزد خداوند منزلتى والاست و اگر دردمندى او را به درگاه حضرت بارى تعالى شفیع و
واسطه قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد. لذا به هنگام سختیها و درماندگیها،
این مادر فداکار را شفیع خود قرار مى دهند. البته بسیار هم طبیعى است که ام البنین سلام
الله علیه نزد پروردگار مقرب باشد تا زیرا وى فرزندان پاره هاى جگر خود را خالصانه
در راه خدا و استوارى دین حق تقدیم داشته است.
ام
البنین سلام الله علیها همسرى جز امیرالمؤمنین على علیه السلام برنگزید
گروهى
از مورخین برآنند که امیرالمؤ منین علیه السلام با ام البنین سلام الله علیه،
دختر حزام عامریه، بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه ازدواج نمود.دسته اى
دیگر مى گونید که این امر بعد از ازدواج حضرتش با امامه بوده است . اما در هر حال
، مسلم است که این ازدواج بعد از صدیقه کبرى سلام الله علیه صورت گرفته است ، زیرا
تا فاطمه سلام الله علیه زنده بود خداوند ازدواج با زنان را بر امیرالمؤ منین علیه
السلام حرام نموده بود.ام البنین داراى چهار پسر به نامهاى عباس ، عبدالله جعفر، و
عثمان گردید که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام مى باشد. این بانوى بزرگوار، بعد
از امیر المؤ منین على علیه السلام مدتى طولانى زنده بود و با کسى نیز ازدواج
نکرد؛ همچنانکه امامه و اسماء بنت عمیس و لیلى نهشیله چنین نمودند و این چهار زن
آزاده ، کمال وفادارى را در حق شوى و سرورشان امیر المؤ منین على علیه السلام
انجام دادند.حتى یک بار مغیرة ین نوفل و یک بار نیز ابو هیاج بن سفیان از امامه
خواستگارى کردند، اما او امتناع ورزید و حدیثى از على علیه السلام نقل کرد که
همسران پیامبر و جانشینش بعد از مرگ ایشان نباید به همسرى کسى درآیند، بر پایه این
سفارش ، زنان وارسته مزبور، تن به ازدواج با کسى ندادند.
پرورش
یافتگان مدرسه ام البنین فدایی حسین(ع) در کربلا شدند
فرزندان
ام البنین - همگى - در زمین کربلا شهید شدند و نسل ام البنین علیه السلام از طریق
عبیدالله بن قمر بنى هاشم بسیار مى باشند. چون بشیر به فرمان اما زین العابدین
علیه السلام وارد مدینه شد تا مردم را از ماجراى کربلا و بازگشت اسراى آل الله با
خبر سازد در راه ام البنین سلام الله علیه او را ملاقات کرد و فرمود: اى بشیر، از
امام حسین علیه السلام چه خبر دارى ؟ بشیر گفت : اى ام البنین ، خداى تعالى ترا
صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین سلام الله علیه فرمود: از حسین سلام
الله علیه مرا خبر ده . بدینگونه ، بشیر خبر قتل یک یک فرزندانش را به
او خبر داد اما ام البنین پیاپى از امام حسین علیه السلام خبر مى گرفت. وى گفت :
فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است ، فداى حسینم باد! و چون بشیر خبر قتل آن حضرت
را به او داد صیحه اى کشید و گفت : اى بشیر، رگ قلبم را پاره کردى ! و صدا به ناله
و شیون بلند کرد.
علامه
مامقانی می نویسد: ازعلو مقام حضرت ام البنین(سلام الله علیها) همین بس که وقتی
بشیر بن جذلم خبرشهادت فرزندانش را به او داد فرمود: رگ های قلبم را بریدی!
فرزندانم و هرآنچه زیر آسمان است به فدای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
باد.