عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۴۲۶
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۰
استاد انصاریان؛ صبح هفتم محرم در حسینه هدایت
حسین رشته اتصال ازل و ابد است. حبل الله است. دستگیره مطمئن به خدا حسین(ع) است. این عبارت را که گفت، آدم(ع) بی اختیار مثل سیل اشک ریخت؛
مراسم صبح هفتم محرم با سخنرانی استاد شیخ حسین انصاریان در حسینیه هدایت برگزار شد.

در ادام متن سخنان این سخنران و خطیب توانا را خواهید خواند :

در اهمیت قلب

قرآن مجید که کلام خالق عالم و آدم است، در بین اعضا و جوارح و جوانح انسان، برای قلب پرونده خاصی باز کرده است.
خیلی مهم است که سلامت واقعیِ همه نواحی وجود انسان را، مدیون سلامت قلب می داند. نه سلامت گوشت و پوست و خون و دریچه های قلب. قرآن کتاب طبّ نیست! قرآن کتاب سازندگی  و معاری ای هست که نطفه بی مقدار و پست و نجس را تبدیل به کلمةالله می کند. تبدیل به عبدالله می کند.
این نطفه را تبدیل می کند به انسانی که تا بی نهایت بزرگی، او را سِیر می دهد. اگر انسانی زیر سایه معماریِ قرآن قرار نگیرد، بعد از یک عمر همان نطفه است اما نطفه باد کرده!
همان نطفه است ولی با وزن بیشتر. حتی از نَجِس هم بدتر می داند او را. در قرآن می گوید نَجَس. یعنی در آلودگی و ناپاکی نمونه ندارد!

منافقین قلب ناپاکی داشتند!

قرآن تمامِ پستی و آلودگی و خباثت انسان را، مدیون قلب ناپاک می داند. مهمترین مواظبت باید از قلب باشد. این مطلب در آیات و روایات هست که در فارسی ضرب المثل دارد: هر کسی آبِ قلب خودش را می خورَد.
ستگین ترین و سخت ترین آزارها را پیعمبر اسلام(ص) و بعد از او، امیرالمؤمنین(ع) از منافقین کشیدند؛دوچهره ها . یک چهره ظاهریِ گول زن، و یک چهره باطنیِ خبیث، پلید و آلوده که پنهان است.
تقریبا ۲۰ آیه از سوه بقره درباره منافقین است. این ۲۰ آیه که آلودگی های این ها را نشان می دهد، منشأ این همه پلیدی را می فرماید:«فی قلوبهم مرض». دلِ درستی ندارند!!
یک کسی به امیرالمؤمنین عرض کرد: چگونه علی شدی؟ چگونه به این مقامات رسیدی؟ 
 مگر کار آسانی است؟؟!!کار آسانی نیست علی(ع) شدن! چه کشید از این منافقین!! یک روزی داشت ایشان سخنرانی می کرد که ناگهان کسی از وسط جمعیت بلند شد و شروع کرد فریاد زدن که : یا علی!
امام در نهایت مهربانی فرمودند : کاری داری؟ حرفت را بگو. آن شخص گفت به من ظلم شده است. علی(ع) فرمود به تو چند تا ظلم شده است؟ آن شخص گفت : یک ظلم.
خب. «وَبَر» یعنی پشم تمام حیوانات. «مَدَر» هم یعنی سنگ ریزه و خاشاک. علی(ع) فرمودند: ای شخص! به من به اندازه مدر و وبر ظلم شده است!!
چه کسی می تواند به دادِ این علی(ع) برسد؟! واقعا آفرین به خدا که قیامت را خلق کرده است! وگرنه کی می توانست تحمل کند! به علی ظلم شود، به فاطمه ظلم شود، به ائمه ظلم شود، به خوبان ظلم شود و جایی نباشد برای دادخواهی!! آدم دِقّ می کرد از غصه اگر قیامت نبود!
ظلم چرا؟ ظالم چرا؟ چون دل بیمار است. گناه و حق خوری چرا؟ چون دل بیمار است. چرا به مردم رحم نمی کند؟ چون دلش بیمار است.

کدام دل سالم است؟

خطرناکترین جنس در این عالم، دلِ بیمار است. پر قیمت ترین جنس نیز در این عالم، دل سالم است. دلِ سالم چه دلی است؟؟ روایت زیبایی داریم عرض می کنم.
«إن الله لا ینظر الی صورکم» پیغمبر می فرماید خدا به شکل و صورت کسی نگاه نمی کند. «و لا ینظر الی اموالکم» پولت را هم نگاه نمی کند. تمام هستی، میراث و ملک خداست. مگر تو چقدر داری در برابر این مُلک و عظمت؟! امیرالمؤمنین می فرماید: یک وقتی دنیا با تمام ثروت هایش به شکل یک زن زیبا جلوی من ظاهر شد و گفت بیا با من زدواج کن. علی(ع) به او پاسخ داده که ای دنیا! من تو را سه طلاقه کردم!  اما بعضی ها برای مقداری پول، دین و شرف و تمام آخرتش را می بازد. بیچاره ها !! اصلا این حرف ها را نمی فهمند. این ها معبودشان دنیاست. قلبشان بیمار است.

ادامه حدیث می فرماید: «ولکن ینظر الی قلوبکم» آن منظره ای که محل تماشای پروردگار است فقط دل های آدمی است. به تمام دنیا خدا نگاه نمی کند، کل دنیا برای او بال مگس هم نیست. اما دل انسان، محل تماشای خداوند است.
خداوند وقتی داشت دل را می ساخت، به هدفِ این آفرید آفذیکه ظرفی باشد برای این که اقیانوسِ محبت من و اولیای من در آن ریخته شود. که صاحبِ دل تا ابد کنار این اقیانوس محبت، مرتب خودش را سیراب کند؛ تشنه نباشد.

باعث بخشیده شدن آدم

لذا وقتی آدم(ع) وارد زمین شد و در بهت و حیرت و پشیمانی بود، با خودش نجوا کرد که آیا می شود به مقام قبلی برگردم؟ لذا تضرع کرد و گفت:«ربنا ظلمنا انفسنا». خدایا ظلم کردیم؛ کم گذاشتیم؛ از خودمان کم گذاشتیم. حالا چطور ما را می بخشی؟ جبرئیل نازل شد و گفت: بله. خداوند می بخشد. اما راه دارد. یک محبت و ایمانی است که باید در قلبت ریخته شود. اگر این محبت باشد به بالاترین مقام ها می رسی. به آدم گفت: پس این کلمات را با من بگو. «یا حمید بحق محمد». آدم(ع) نمی شناخت محمد(ص) کیست اما دلش شاد شد. فرحناک شد. «یا عالی بحق علی». او( آدم(ع) ) ظرفش را داشت. قلب و دلش سالم بود که این مطالب را دریافت می کرد. خدا داشت ظرف وجودش را پر می کرد با این کلمات.
برگردم به عرایض اوّلم. شخص به علی گفت چطور علی شدی؟ علی(ع) جواب داد: دمِ درب دلم نشستم و احدی را جز معضوقِ خدا راه ندادم!
دل باید سالم باشد. این دل فقط جای محبتِ معشوق های الهی است. حبّ محبوب خدا، حبّ خداست. حسین(ع) را دوست داشتن یعنی خدا را دوست داشتن.


خب، جبرئیل ادامه داد: «یا فاطر بحق فاطمة» «یا محسن بحق الحسن». پنجمی را گفت:«یا قدیم الاحسان بحق الحسین» یعنی احسان حسین(ع) ازلی و ابدی است. حسین رشته اتصال ازل و ابد است. حبل الله است. دستگیره مطمئن به خدا حسین(ع) است. این عبارت را که گفت، آدم(ع) بی اختیار مثل سیل اشک ریخت؛ جبرئیل این پنجمی، نامِ کیست که گفتی؟ سوختم. جانم سوخت. این کیست؟ خداوند به جبرئیل امر کرد روضه بخوان. خدا به او تعلیم داد و او برای آدم خواند. داستان کربلا را برای آدم خواند. گفت ای آدم! این فرزندت در کربلا، به انوع مصائب گرفتار می شود. کوچکترینش این است که بچه هایش از عطش جان می دهند...
خدا فقط به دلتان نگاه می کند عزیزان. دل باید خزانه سرمایه محبت حسین(ع) باشد.
 
 
کدخبرنگار:۲۱۲۱۱۳

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین