۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۰۴
عقیق: براي اهميت دادن به نماز و سبك شمردن آن لازم است به جايگاه و اهميت و نقش نماز در زندگي توجه داشته باشيد. به طور كلي ميزان همت و پايبندي انسان در هر كاري وابسته به شناختي است كه از اهميت آن دارد. مثلاً اگر پزشك به شما دارويي بدهد كه روزي پنج مرتبه بايد مصرف كنيد و بدانيد كه اگر آن را به موقع، مرتب نخوريد، مرگ و يا بيماري شما را تهديد مي كند. در آن صورت شما با مراقبت و دقت تمام به دستور عمل مي كنيد، چون خطر بزرگي شما را تهديد مي كند.
در مورد نماز هم ابتدا بايد شناخت پيدا كنيد. همچنين از بركات خود نماز اين است كه به انسان يادآوري مي كند كه هميشه حالت توجه و مراقبت را حفظ كند. همين كه احساس مي كنيد از اين بهتر مي توانيد باشيد و گامهايي به سوي تثبيت قرب بايد برداريد نشانة اثربخشي نماز است كه ان شاء الله همين گامها و توجة بيشتر به موارد ذيل باعث رشد و تعالي شما مي گردد.
علل
كاهلي در نماز
الف.عدم برنامه ريزي
گاهي انسان براي برگزاري نماز در اول وقت انگيزه دارد.
امّا كاري پيش مي آيد و مجبور مي شود كه نماز را به تاخير اندازد. به عنوان مثال
وقتي كه نزديك به اول وقت و قبل از نماز ناهار مي خوريم طبيعتاً با شكم پر نماز خواندن
مشكل است، بنابراين نماز را به بعد موكول مي كنيم و بعد هم كارهاي ديگر برايمان
پيش مي آيد و فراموش مي كنيم. البته كارهاي روزانه داراي مراتبي است و همه در يك
درجه از اهميت نيستند. مثلاً يك خانم خانه دار ممكن است به خاطر كار منزل و گاهي
به جهت داشتن مهمان، هم صبحت شدن با دوستان و يا به خاطر تماشاي يك فيلم و....
نماز را از اول وقت با تاخير اندازد.
پس در برخي از موارد مشكل در برنامه ريزي است. خانمي كه كار آشپزي را انجام مي دهد، اگر زماني كار را شروع كند كه در بين انجام آن، وقت نماز هم فرا برسد، خواه ناخواه يا بايد آشپزي را رها كند و به نماز بپردازد و يا برعكس. در صورتي كه به نماز بپردازد ممكن است غذا بسوزد و يا غذاي مطلوبي به دست نيايد. لذا اين خانم براي جلوگيري از آن، مجبور است كه نماز را كنار بگذارد و به آشپزي ادامه دهد. رفع اين مشكل، مبتني بر يك برنامه ريزي دقيق تر است يعني طوري كار را شروع كند كه در اول وقت نماز، كارها ناتمام و ناقص نماند و آمادة نماز شود.
ب. ضعف شناخت برخي اوقات تاخير انداختن نماز از اول وقت، ناشي از ضعف شناخت است. يعني شخص نمازگذار هنوز به شناخت حقيقي خداوند دست نيافته و اعتقادش به نبوت و معاد به مرحلة يقين لازم نرسيده است. به دنبال خداشناسي، حالت و توجهات خاصي در انسان پديد مي آيد كه به مقتضاي اين حالات مخصوص و توجهاتي كه نسبت به صفات الهي پيدا مي كند در چارچوب شرايط خاص خارجي، افعالي را انجام خواهد داد.
شناختي كه افراد نسبت به خداي متعال پيدا مي كنند. از جهت عمق و وسعت يكسان نيست و داراي درجات متفاوتي است. مثلاً شناختي كه عموم مردم دربارة خدا پيدا مي كنند درحد شناخت اجمالي از موجودي است كه جهان را به وجود آورده است به اين معني كه اگر او نمي بود و نمي خواست، جهان به وجود نمي آمد. امّا همة شناخت خداي متعال، اين نيست، بلكه فوق اين مرتبة اجمالي، مراتب و درجات بسيار زياد و متفاوتي از شناخت وجود دارند كه مي توانند در تغيير حالات و رفتار انسان و شكل دهي به آنها تاثير چشمگير و نقش مهمي داشته باشند.[1]
هر چه شناخت انسان نسبت به خداي متعال بيشتر و عميق تر باشد، بروز آن حالات دروني و توجهات ويژه اي كه نسبت به خداي متعال پيدا مي كند، نيز بيشتر و پرمعني تر خواهد بود. فلاسفه گفته اند: اين علم (شناخت) است كه شوق را به وجود مي آورد. علم فطرت انسان را بر مي انگيزد.[2] بر همين اساس علم و معرفت نسبت به خداي متعال نيز به نوبة خود تاثير عميقي در برانگيختن آن مايه هاي فطري كه با خداي متعال در ارتباطند، دارد و پيدايش حالات خاص الهي در روان انسان و نيز در شكل دهي به رفتار وي، مرهون آن شناخت هاست.
در قرآن و روايات نيز در مواردي، به تاثير شناخت و معرفت، در ايجاد اين حالات، اشاره شده است:
قرآن مي فرمايد: «انّما يَخْشَي الله مِنْ عبادِهِ العُلماء»[3] «و از (ميان) اصناف بندگان، تنها مردمان عالم مطيع و خداترسند.» در روايتي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ نيز آمده است: «مَنْ كانَ باللهِ اَعْرَفْ كانَ مِنَ اللهِ اَخْوِفْ»[4]، «كسي كه به خدا داناتر است، ترسش از خدا بيشتر است.»
معني اين علم و معرفت علماء است كه حالت و كيفيت ترس و خشيت الهي را در روانشان ايجاد مي كند و روشن است كسي كه به چنين شناختي برسد نسبت به دستورات الهي مطيع تر و دقيق تر است چرا كه مي داند خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و بي نياز و از مادر به انسان مهربان تر است در هر دستورش حكمتي است كه نتايج آن به خود انسان باز مي گردد و آن انسان به خود اجازه نمي دهد چنين مهرباني را از خود ناراضي كند.
ج. عدم آگاهي از فوائد و اهميت نماز فهرستي از فوائد و آثار نماز خواندن را كه در روايات و تجربة خودتان ديده ايد تهيه كنيد و آن را در دسترس قرار دهيد حتي عهد كنيد كه در شما انگيزه ايجاد كند كه آن را حتماً مطالعه كنيد مثلاً با خود عهد كنيد كه اگر صبح، ظهر و شب اين فهرست را به مدت 5 دقيقه مرور نكنم خودم را جريمه مي كنم (فلان مبلغ را صدقه يا فلان سريال مورد علاقه ام را نبينم و يا از رفتن به پارك و تفريح خودم را ممنوع كنم) و در مقابل با انجام آن خودتان را تشويق كنيد.) در اهميت نماز اول وقت همين بس كه امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ حتي در حال جنگ با دشمن نماز را در اول وقت برگزار مي كردند و امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «كسي كه نسبت به وقت نماز بي اعتناست از او دوري كنيد، زيرا او نسبت به خدا بي اعتناست و كسي كه نسبت به خدا بي اعتنا و بي وفا باشد، يقيناً نسبت به ديگران هم چنين است.»[5]
آثار
نماز
1. موجب قبولي عبادت هاي ديگر است.
2. انسان را در مقابل مصيبت ها صبور مي كند كه اين آية شريفه اشاره به همين مطلب دارد. «واستعينوا بالصبر و الصلوة و انّها لكبيرة الا علي الخشعين»[6]، «از شكيبايي و نماز ياري جوييد به راستي اين كار بي گمان باري بزرگ است، مگر بر گروه خاشعين به خدا.»
3. نماز معراج مؤمن است.
4. نماز عالي ترين تجلي ذكر خدا و بازدارنده از زشتي ها و بدي هاست. همانطور كه خداوند متعال مي فرمايد: «اتل ما اوحي اليك من الكتب و اقم الصلوة ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله عليم ما تصنعون»[7] «آنچه را از اين كتاب به تو وحي شده است تلاوت كن و نماز را به پادار، زيرا نماز انسان را از گناهان بزرگ و آنچه ناپسند است باز مي دارد و البته در ياد خدا بودن بزرگتر است و خدا مي داند چه مي كنيد.»
5. در پرتو نماز انسان به آرامش روحي مي رسد.
هيچ عملي در نزد خدا بهتر از نماز اول وقت نيست، امير المومنين علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «ليس عمل احب الي الله من الصلاة فلا شيغلنكم عن اوقاتها شي من امور الدنيا فان الله عزوجل ذم اتواما فقال الذين هم عن صلاتهم ساهون. يعني انهم غافلون استعانوا باوقاتها»[8] و هيچ عملي در نزد خداوند بهتر از نماز نيست پس بايد هيچ يك از كارهاي دنيا شما را از نماز اول وقت باز ندارد، زيرا خداوند مذمت فرموده كساني را كه نسبت به نمازشان سهل انگارند، بدانيد كه خداوند هيچ عملي را نمي پذيرد مگر آنچه را كه خالص انجام پذيرد.»
آثار
نماز اول وقت
1. كسي كه وقت نماز را محترم مي شمارد، زمينه اي براي
حضور قلب در نماز براي او ايجاد مي شود.
2. اقامة نماز در اول وقت، حزن و غم و اندوه را از دل انسان بيرون مي كند. رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ وقتي احساس خستگي و گرفتگي مي كرد به بلال مي فرمود: «يا بلال ارحنا بالصلاة»[9] «اي بلال! اذان بگو تا من اقامة نماز كنم، تا از اين حزن و غم و اندوه خارج شوم».
3. احترام به وقت نماز موجب مي شود تا انسان با شادماني و خوشحالي جان سپارد و وارد عالم برزخ شود.
4. به جا آوردن نماز اول وقت باعث مي شود كه انسان با ايمان از دنيا مي رود. به اين حديث توجه كنيد: امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: روزي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نزد يكي از اصحاب رفتند كه مي خواست از دنيا برود. فرمود: اي ملك الموت! با رفيق من مدارا كن چون او مؤمن است. عزرائيل گفت: مژده باد اي محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بدرستي كه من رفيق هر مؤمن هستم (و با او مدارا مي كنم). سپس پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ (به اطرافيان) ملك الموت در اوقات نماز با آنان مصافحه مي كند. پس اگر از افرادي باشند كه بر نماز مواظبت مي كنند وقت مردن به او تلقين مي كنند كه شهادت دهند به لا اله الا الله و محمد رسول الله و همچنين شيطان را از او دور مي كند.[10] اگر نماز اول هيچ وقت اثري نداشته باشد مگر همين كه فرشتة مامور قبض روح انسان كمك كند كه با ايمان از دنيا برود، كافي است كه انسان همة شرايط را فراهم كند كه نماز اول وقت بخواند.
5. مشمول شفاعت ائمه شدن.
6. يكي ديگر از فوائد نماز اول وقت نجات از آتش است. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «ما مِنْ عَبْدِ اهْتَمَّ بمواقيتِ الصّلاة و مواضعَ الشَّمسِ الاّ ضَمنتُ لَهُ الرَّوحَ عند الموتِ و انْقطاعَ العُمومِ و الاحزانِ و النَّجاةَ من النّار»[11] «هر كسي كه وقت نماز و مواضع خورشيد را مهم بداند، براي او آرامش هنگام مرگ و دوري از غصه و حزن و نجات از آتش را تضمين مي كنم.»
د. دوستان با افرادي دوستي كنيد كه نماز مي خوانند و به نماز اول وقت اهميت مي دهند. يقيناً دوستان و كساني كه با آنها معاشرت داريم، در زندگي ما نقش دارند، در روايات زيادي از ائمة اطهار ـ عليهم السلام ـ به آثار مثبت و منفي دوستان بر زندگي انسان اشاره شده است كه مراجعة به آنها مي تواند راه گشاي زندگي مان باشد. بنابراين، چنانچه نمازگذار با افراد و دوستاني معاشرت داشته باشد كه اهل تقوا و راز و نياز با خدا باشند و به نماز اول وقت اهميت دهند به تدريج تحت تاثير قرار گرفته و خود نيز به نماز اول وقت اهميت خواهد داد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز فرمود: «المرء علي دين خليله فلتنظر احدكم من يخالل»[12] «انسان پيرو دين دوستش مي باشد. پس دقت كنيد با چه كسي دوست مي شويد.»
هـ . گناه پنجمين عاملي كه موجب كاهلي و سهل انگاري در نماز اول وقت مي شود گناه است. گناه به عنوان مهمترين عاملي كه ايمان انسان را تضعيف كرده و موجب قساوت قلب مي شود، انگيزة ارتباط با خدا و لذت بردن از عبادت را از انسان سلب مي كند، زيرا جايگاه ايمان قلب و دل است و دل آلوده به گناه قساوت پيدا مي كند و براي ارتباط با خداوند و راز و نياز با او نرمش نشان نمي دهد و احساسات انسان را بر نمي انگيزد. در روايت داريم گناهان باعث مي شود سفيدي قلب سياه شود و اين سياهي بر رفتار انسان تاثير بد مي گذارد.[13]
يكي از عواملي كه باعث مي شود انسان در كار خير، سستي و تنبلي نمايد و كار امروز را به فردا و فرداها واگذار كند، وسوسه هاي شيطان است. شيطان دوست ندارد هيچكدام از بندگان خدا،كار درستي انجام دهند. از اين رو هر چه در توان دارد، به كار مي برد تا به خواستة خود برسد. در اين رابطه شيطان از راه هاي مختلفي وارد مي شود كه شناخت آن راه ها، مي تواند به انساني كه مي خواهد در مسير حق گام بردارد ، كمك كند تا اسير دام شيطان نگردد، يكي از ابزارهاي شيطان تسويف است. تسويف يعني بعداً تا مي خواهي كاري را شروع كني، وسوسه مي كند كه هنوز دير نشده است،وقت زياد است، اين كار را انجام نده،كار مهمتري داري و چيزهايي از اين قبيل. از اين رو در اينگونه موارد انسان بايد اولاً كارهاي خوب و خوبتر را شناسايي كند، ثانياً زمان خاص انجام آن را نيز مورد توجه خويش قرار دهد و بدون توجه به هر چيزي كه ممكن است كار را به تاخير بيندازد، در اولين فرصت ممكن به انجام كار خير و نيك اقدام كند.
ی. غفلت تا زماني كه به حقيقت و نقش سازندة نماز در زندگي توجه داريد نماز اول وقت را ترك نمي كنيد، اما همين كه از آثار و فوائد آن غافل مي شويد به راحتي نسبت به نماز خواندن سستي مي ورزيد:
الف: عوامل غفلت:
1. توجه افراطي به امور دنيوي و مادي از جمله كار، تلاش،
تحصيل، غرق شدن در كار.[14]
2. گاهي غفلت به خاطر جو زندگي و محيط كار است يعني محيط
همكاران و دوستان به گونه اي است كه زمينة غفلت را فراهم مي آورند و حتي گاهي
محيط آن قدر آلوده است كه زمينة گناه عملي نيز فراهم است و يا به گونه اي است كه
توجه به امور معنوي و نماز مورد بي اعتنايي و تمسخر ديگران واقع مي شود و يا مسئول
محل كار نسبت به نماز خواندن زيردستان توجه ندارد.
3. قانع نبودن: اسلام ما را به قناعت دعوت كرده است گاهي انسان بدون توجه به اينكه چقدر نياز دارد و چگونه بايد كسب كند از هر راهي تلاش مي كند تا پول به دست آورد و اين به شكل عطش در مي آيد كه سيري ناپذير است. به گونه اي كه لحظه اي كنار كشيدن از كار (حتي 10 دقيقه براي نماز را) موجب عقب افتادن مي داند. (تجمل گرايي).
4. تاخير نماز از اول وقت گاهي به قصد نخواندن نيست ولي
انسان با درگير شدن به امور زندگي و... وقتي متوجه مي شود كه وقت تمام شده است.
ب: عوامل غفلت زدا 1. مطالعة كتب مفيد
در مورد نماز و خواندن حالات بزرگان و عرفا موقع نماز در برنامة خود قرار دهيد.
(هر روز چند صفحه نه اينكه يك روز مطالعه شود و كنار گذاشته شود.)
2. توجه دائمي به نماز امام حسين ـ عليه السّلام ـ ظهر روز عاشورا با آن وضعيت سخت ايشان و فشار جنگ.
3. دوستي با افرادي كه نسبت به نماز اول وقت و نماز مقيد هستند.
4. دائم الذكر بودن: يعني ذكرهاي مخصوصي هر روز يا صلوات و ذكرهاي ديگر را دائماً بر لب داشتن (اوائل سخت است ولي با استمرار به گونه اي مي شود كه لبها خاموش است ولي قلب و دل متوجه به ذكر الهي است و لحظه اي غافل از حضرت حق نيست.) در مورد صفت مؤمن از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ داريم كه او دائم الذكر است و زياد اهل تفكر در (نعمت هاي خدا و... ) است.[15]
معرفي منابع براي مطالعة بيشتر:
1. نماز شناسي، ج 1و 2، حسن راشدي، ناشر، ستاد اقامة
نماز.
2. مصباح، محمد تقي، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات موسسة
آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، ج 1، صص 342 ـ 341.
3. ابراهيميان آملي، سيد يوسف، نردبان عروج، تهران، نشر
رسانش، ج اول، 1381 ش.
4. محسن قرائتي، پرتوي از اسرار قرآن.
5. امام خميني (ره)، آداب نماز، موسسة تنظيم و نشر آثار
امام خميني (ره)، چاپ سوم، 1372 ش.
«لايزال الشيطان ذُعْراً مِنَ المومن ما حافظ علي
الصَّلواتِ الخمس لوقتهن فاذا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّا عليه فادْخَلَهُ في العظائم»
«انسان مؤمن تا هنگامي كه نمازهاي پنجگانه اش را سر وقت
مي خواند، شيطان از او مي ترسد (و نمي توان او را وسوسه كند) اما زماني كه نمازش
را ضايع نمود (و اول وقت نخواند) بر او جرات پيدا مي كند و او را در گناهان بزرگ وارد
مي كند.»
«كليني، ابي جعفر محمد بن يعقوب، ، ج 3، ص 269، حديث 3»
پی نوشت ها:
[1] . مصباح، محمد تقي، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات موسسة آموزش و پژوهشي امام
خميني، ج 1، صص 341 ـ 342، با اندكي دخل و تصرف.
[2] . همان منبع، ص 342.
[3] . قرآن كريم، سورة فاطر، آية 28.
[4] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات
اسلاميه، ج 70، ص 393، حديث 64.
[5] . ابراهيميان آملي، سيد يوسف، نردبان عروج، تهران،
نشر رسانش، چ اول، 1381، ص 228.
[6] . قرآن كريم، سورة مباركة بقره، آية 45.
[7] . قرآن كريم، سورة عنكبوت، آية 45.
[9] . مسند احمد، ج 5، ص 364 و 371، به نقل از نردبان
عروج.
[10] . علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، بيروت،
دارالاحياء التراث العربي، 1403 هـ . ق، ج 6، ص 169، حديث 44.
[11] . همان منبع، ج 80، ص 9.
[12] . همان منبع، بحارالانوار، ج 74، ص 192، به نقل از
پاسخ به پرسش هاي جوانان، اسرا... محمدي نيا، انتشارات سبط اكبر، 1381 ش، ج 2، ص
738.
[13] . كليني، ابي جعفر، محمد بن يعقوب، كافي، تهران،
انتشارات علمية اسلاميه، ج 3، ص 375، حديث 20، اقتباس.
[14] . علي شيرواني، چكيدة اخلاق در قرآن، ج 1، چاپ دوم،
1379 ش، انتشارات دارالفكر، ص 105. (اقتباس)
[15] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، دورة چهارجلدي، ج
دوم، طبع اول، سال 1416 ق، ص 966، المومن دائم الذكر و كثير الفكر.
منبع:جام
211008