۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۰۶
عقیق: امروزه
شیطانگرایی فراتر از حرکتی زودگذر، با داعیه معنویت به میدان آمده است. این مرام
برخلاف تصور رایج، جذابیتهایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصور روشنی از
آموزههای این آیین ندارند، بسیار دشوار است. برای بازخوانی مفهوم شیطانگرایی به
تورق کتاب «کاوشی در معنویتهای نوظهور» اثر حجتالاسلام حمزه شریفیدوست پرداختیم
که بخش چهارم آن در ادامه میآید:
تحریف مفهوم دعا
شیطانگرایان
با ادعای ناتوانی خدا در اجابت خواستهها، به تبلیغ ایده شیطانگرایی میپردازند.
آنها چنین توضیح میدهند: شما برای حل مشکلات زندگی خود، هر روز دست به دعا برمیدارید
و از خدا کمک میخواهید اما خدا نه فقط مشکلات شما را برطرف نمیکند، بلکه هر روز
مشکلات جدیدی بر سر راهتان قرار میدهد، پس آنتیتز خداوند یعنی شیطان، میتواند
پناهگاه شما واقع شود.
در
استدلال بالا آنچه بیش از همه، نیاز به بازخوانی و اصلاح دارد، «مفهوم دعا» است.
روشن است که بسیاری از مشکلات روانی و روحی بشر مدرن، ریشه در بنیانهای تمدن غربی
دارد. انتظار از خدا و دست روی دست گذاشتن و اکتفا به چند جمله به نام دعا برای حل
مشکلات، عملی کودکانه است که هیچ قرابتی با مفهوم متعالی دعا ندارد.
خداوند
هیچ گاه وعده نداده است که تمام درخواستهایی که انسانها دارند - از هر نوع و
شکلی که باشد - همه را فوراً عملی سازد. چنین برداشتی از دعا، با نگاه اومانیستی
سازگار است نه با نگرش دینی و وحیانی، در بینش اومانیستی، همه چیز باید خود را در
خدمت خوشی و راحتی آدمی قرار دهد و حتی خدا هم باید سهمی در این مسیر به عهده
بگیرد و در اجرای فرمان انسان - که نامش را دعا میگذارند - کوتاهی نکند؛ اگر او
در اجرای خواهشهای انسان تأخیر کند، پس صلاحیت ورود به زندگی انسان را ندارد.
در
نگرش دینی و وحیانی، آدمی از آنجا که مأموریتی الهی به او واگذار شده، لازم است با
مدد گرفتن از اختیار و اراده خویش، نیروهای خود را به منظور تعالی معنوی خود و
تکامل اجتماعی به کار گیرد و صد البته در آن صورت خداوند هم امکانات خویش را برای
تحقق چنین هدفی بسیج میکند. چنین فردی از آنجا که هم غایتی الهی را اختیار کرده و
هم استعدادها و امکانات را به خدمت گرفته است، باید برای تسریع در پیمودن راه از
خداوند استمداد نماید و دعا در چنین فرایندی معنا خواهد یافت.
تاکنون
موسیقی متال و زیرشاخههای این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی کرده است. سبک
متال به علت ظرفیت بالا، همخوانی و سنخیت زیادی که با سنتها و آداب شیطانی دارد،
توانسته است در انتقام مفاهیم شیطانی و رضایتبخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره
موفقی از خود به نمایش گذارد. بعضی از گروههای موسیقی هر چند به ظاهر شیطانپرست
شناخته نشدهاند، اما از نظر ایجاد بسترهای اجتماعی برای رشد و گسترش شیطانپرستی
نقش برجستهای داشتهاند.
از
نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاینفک درونمایه ترانههای شیطانی است؛
یعنی مضامینی که حول محورهای بیپروایی جنسی، القای ترس در ذهن و جان دیگران و
ضدیت با آموزههای وحیانی و الهی میچرخد.
مرلین
منسون - که
نام حقیقیاش، Brian Hugh Warner است
- موسیقیدان و رهبر گروه Marilyn Manson است، وی تاکنون در قالب
اشعار شیطانی؛ خشن و ضد دین در رواج شیطانگرایی نقش مؤثری داشته است. در مورد وی
مشهور است هنگام اجرای کنسرت با پاره کردن انجیل و پرت کردن آن به میان جمعیت، با
صدای خشک و خشن فریاد میزد: «این است خدای شما». اعتقاد به بیاعتقادی و پوچی،
دعوت به پوچگرایی و مضامین ضد مسیح پیام کلیپهای منسون است.
بسیاری
از ایدههای صهیونیستهای مسیحی - که وجه مشترک آنها با شیطانپرستان، اعتقاد به
قدرت و نیروهای شگرف شیطان است - در اشعار سران متال به روشنی به چشم میخورد و عقیده
به قدرت بینظیر شیطان در آخرالزمان و عجز خدا در اداره هستی در آن موج میزند.
در
صحیفه حزقیال نبی در مورد آخرالزمان و آرماگدون آمده است: «باران سیلآسا و تگرگهای
سخت آتش، تکانهای سختی در زمین پدید خواهد آورد که کوهها سرنگون و زمین منهدم
خواهد شد.»
مکان
وقوع این جنگ در صحرای «مگید» در شمال اسرائیل و کرانه غربی رود اردن است که به پیشبینی
صهیونیستهای مسیحی این جنگ میان نیروهای خیر (یهودیان) و نیروهای شر (مسلمانان)
رخ میدهد و به همه دنیا کشیده میشود.
در
ترانههای «بلک سبث»، ایدههای آنتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال
خدا، به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنانچه انکار معاد و رستاخیز و به
سخره گرفتن جهان پس از مرگ - که در نوشتههای لاوی مورد تأکید فراوان قرار گرفته است.
»دیو ماستین «که در اعتراض به انجام حرکات وحشیانه متالیکا
بر روی سن در هنگام اجرای کنسرت، از اعضای گروه جدا شد و گروه «مگادث» را شکل داد،
در مصاحبهای با اظهار تنفر شدید از متالیکا میگوید: ... من در کثافت غوطه میخوردم
وقتی جیمز هتفیلد سر خفاش زنده را با دندان جدا میکرد و خونش را میمکید، میخواستم
همان جا روی سن بالا بیاورم .