۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۱۱
عقیق:امام علی(ع) در خطبه هشتاد سوم نهج البلاغه که به خطبه «غراء» مشهور است، می فرمایند: ستايش مخصوص خداوندى است كه علو مرتبه اش به خاطر قدرت او است و نزديكيش به مخلوقات به واسطه عطا و بخشش او، همو است بخشنده تمام نعمتها و دفع كننده تمام شدائد و بلاها او را مى ستايم در برابر عواطف كريمانه و نعمتهاى وسيع و گسترده اش به او ايمان می آورم چون مبدأ هستى و ظاهر و آشكار است و از او هدايت مى طلبم چون راهنما و نزديك است. از او يارى مى جويم چون توانا و پيروز است. بر او توكل مى كنم چون تنها ياور و كفايت كننده است. گواهى مى دهم كه محمد(ص) بنده و فرستاده اوست. او را فرستاده تا فرمانهايش را اجرا كند و به مردم اتمام حجت نمايد و آنها را در برابر اعمال بد، بيم دهد.
اى بندگان
خدا! شما را به ترس از خدایى كه براى بيدارى شما مثلها زده (و پندها داده) سفارش
مى كنم، خداوندى كه اجل و سرآمد زندگى شما را معين كرده و لباسهاى فاخر را بر
شما پوشانده، زندگى پر وسعت به شما بخشيده و با حساب دقيق خود به شما احاطه دارد
در برابر كارهاى نيك پاداش براى شما قرار داده و با نعمتهاى گسترده و بخششهاى
وسيع، گرامى داشته و به وسيله پيامبران و دستورات رسا و روشن از مخالفت فرمانش بيم
داده است. تعداد شما را به خوبى مى داند و چند صباحى توقف، در اين سراى آزمايش و
عبرت برايتان مقرر داشته. در اين دنيا آزمايش مى شويد و در برابر اعمالتان
محاسبه مى گرديد.
دگرگونيهاى دنيا(آرى) آب اين جهان هميشه تيره و همواره
با گل و لاى توام بوده است، منظرهاى دلفريب و سرانجامى خطرناك دارد، فريبنده و
دل انگيز است اما دوامى ندارد، نورى است در حال غروب، سايه اى است زوال پذير و ستونى
است مشرف بر سقوط و هنگامى كه نفرت كنندگان به آن دل بستند و بيگانگان از آن، به
آن اطمينان پيدا كردند، همانند اسبى كه به طور غافلگيرانه پاهاى خود را بلند كرده
و سوار را به زمين مى افكند، آنها را برزمين مى كوبد و با دامهاى خود آنها را
گرفتار مى سازد و تيرهاى خود را به سوى آنان پرتاب مى كند.
طناب مرگ به گردن انسان مى افكند و به سوى گورى تنگ و
جايگاهى وحشتناك كه از آنجا محل خويش را در بهشت و دوزخ مى بيند و پاداش اعمال
خود را مشاهده مى كند، مى كشاند! همچنان آيندگان به دنبال گذشتگان گام مى نهند،
نه مرگ از نابودى مردم دست مى كشد، نه مردم از گناه. و همچنان تا پايان زندگى و سر
منزل فنا و نيستى آزادانه پيش مىروند.
رستاخيز تا آنجا كه امور پى در پى بگذرد و زمانها سپرى
گردد و رستاخيز بر پا شود در آنزمان آنها را از بيغوله هاى گور و لانه هاى
پرندگان و جايگاه درندگان و ميدانهاى جنگ بيرون مى آورد با شتاب به سوى فرمان پروردگار
روى مى آورند به صورت دستجات خاموش و صفوف ايستاده حاضر مى شوند، گر چه جمع
آنها بسيار است ولى از ديدگاه علم نافذ پروردگار مخفى نمى مانند و به خوبى صداى
(فرشتگان) به گوش آنها مى رسد، لباس نياز و خضوع به تن پوشيده اند، درهاى حيله و
فريب بسته شده، آرزوها قطع گرديده، دلها ساكن، صداها (از اوج خويش افتاده) آهسته
از گلو بيرون آيد، عرق از گونه ها سرازير، اضطراب و وحشت آنها را فرا گرفته است،
بانگى رعدآسا گوشها را به لرزه آورد و به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و
پاداش و بهره مند شدن از ثواب، فرا خوانده مى شوند.
بندگانى كه با دست تواناى او آفريده شده اند و بى اراده
خويش به وجود آمده و پرورش يافته اند(و مالك خود نيستند) در چنگال مرگ قرار گرفته
و در گهواره گور آرميده از هم متلاشى مى شوند و به تنهایى سر از لحد برمى آورند
و براى درك پاداش قدم به صحنه قيامت مى گذارند به دقت سرشمارى شده و به حسابشان
رسيدگى مى گردد. اين چند روزه به خاطر اين مهلت يافته اند كه در جستجوى راه
صحيح برآيند و راه نجات به آنها ارائه شده، اين چند روز عمر (نه به خاطر اين است
كه سركشى كنند بلكه براى آن است) كه رضايت خدا را جلب نمايند. ظلمت و تاريكي هاى
شك و ترديد از آنها كنار زده شده، آنها را آزاد گذارده اند تا براى مسابقه (در
قيامت) خود را آماده سازند، آنها را آزاد گذارده اند تا فكر و انديشه خود را براى
يافتن حق به كار برند و در كسب نور الهى در مدت زندگى تلاش و كوشش كنند.
چه مثلهاى رسائی اوه چه مثلهاى صائب و رسائى! و چه
اندرزهایى دلنشينی! ولى به شرط آنكه با قلبهاى پاك مواجه گردد و در گوشهاى شنوایى
فرو رود و به رأى هایى جازم و عقلهاى كاملى دست يابد. تقوا پيشه كنيد، تقواى
كسى كه چون بشنود احساس مسئوليت كند و چون گناه كند اعتراف نمايد و چون احساس مسئوليت
نمايد قيام به عمل كند و چون بيمناك گردد به طاعت حق مبادرت ورزد و (چون به مرگ
و لقاى پروردگار) يقين كند نيكى نمايد و هرگاه درس عبرت به او دهند عبرت پذيرد.
و هر گاه او را بر حذر دارند قبول كند و اگر منعش كردند
از نافرمانى باز ايستد (دعوت خدا) را پاسخ گويد و به سوى او باز گردد و چون باز
گردد توبه كند و چون تصميم به پيروى از پيامبران گيرد دنبال آنان گام بردارد، چون نشانش
دهند به بيند و به سرعت به سوى حق حركت كند و از نافرمانيها فرار نمايد، ذخيره
اى به دست آورد و باطن خويش را پاكيزه و آخرت خود را آباد سازد، زاد و توشه اى
براى روز حركت و هنگام حاجت و سر منزل نياز، تهيه كند، همه اينها را پيش از خود،
به منزلگاه جاويدانى، به فرستد. اى بندگان خدا از نافرمانى او بپرهيزيد، به خاطر
هدفى كه شما را براى آن آفريده و آن چنانكه به شما هشدار داده، از مخالفتش بر حذر
باشيد تا استحقاق آن چه را به شما وعده داده پيدا كنيد كه وعده او مسلم و تهديد
او وحشتناك است.
يادآورى
نعمتهاى گوناگون خداوند براى شما گوشهایى آفريده كه آنچه را مى شنوند حفظ كنند و
چشمهایى كه در تاريكى حقايق را به بينند و هر عضوى را به نوبه خود اعضایى داد كه
در تركيب بندى و دوام، متناسب و هم آهنگ با يكديگرند، بابد نهایى كه با ساختمان
موزون خود قائم و برقرارند و با دلهایى كه آماده پذيرش مواهب او هستند از نعمتهاى
او برخوردار بوده و موجبات امتنان وى آشكار است با وسائلى كه تندرستى شما را حفظ
مى كند. عمرهایى برايتان مقدر فرموده ولى مقدارآن از شما پنهان است و از آثار
گذشتگان برايتان عبرتها ذخيره كرده، لذتهایى كه از دنيا بردند و موهبتهایى كه قبل از
گلوگير شدن به مرگ از آن بهرهمند مى گرديدند. سرانجام دست نيرومند مرگ گريبان
آنها را گرفت و بين آنها و آمالشان جدایى افكند و با فرا رسيدن اجل به سرعت آنها
را از آرزوها بريد. آنها به هنگام تندرستى چيزى براى خود نيندوختند و در نخستين
زمان زندگى عبرت نگرفتند، آيا كسى كه جوان است جز پيرى انتظار دارد؟ و افرادى كه
برخوردار از نعمت تندرستى هستند، جز حوادث بيمارى را چشم به راه مى باشند؟ و آيا
كسي كه باقى است جز فنا را منتظر است؟ با اينكه هنگام فراق و جدایى و لرزه
اضطراب و ناراحتى مصيبت نزديك شده كه حتى فرو بردن آب دهان براى او مشكل شود و
از فرزندان و بستگان يارى جويد!
آيا آنها مى توانند مرگ را از او دفع كنند؟ و با ناله
هاى آنان و فريادشان براى او سودى دارد؟ نه! او به سرزمين مردگان سپرده مى شود و
در تنگناى قبر تنها مى ماند. حشرات پوستش را از هم مى شكافند و سختيهاى گور او
را مى پوساند و از پاى در مى آورد، تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى كند و
گذشت شب و روز نشانه هاى او را از ميان مى برد، اجساد، پس از طراوت و تازگى
تغيير مى پذيرند و استخوانها بعد از توانایى پوسيده مىگردند، ارواح، گروگان
مسئوليت اعمال خويشند و در آنجا به اسرار نهانى يقين حاصل مى كنند، نه بر اعمال
صالحشان چيزى افزوده مى شود و نه از اعمال زشتشان مى توانند توبه كنند.
آيا
شما فرزندان و پدران و برادران و بستگان همان مردم نيستيد كه گام جاى گام آنها
نهاديد؟! و در همان جاده اى قدم مى نهيد كه آنها نهادند و روش آنان را دنبال مى
كنيد؟ دلها از بهره گرفتن سخت شده و از رشد معنوى بازمانده و در غير طريق حق
راهپيمایى مى كنند، گويا آنها مقصود نيستند و گويا آنها نجات و رستگارى را در
تحصيل دنيا مى دانند. عبور بر صراط آگاه باشيد عبور شما از صراط خواهد بود،
گذرگاهى كه عبور از آن خطرناك است، معبرى كه قدم در آن لرزان مى شود و بارها مى
لغزد.
اى بندگان خدا از خدا بترسيد همچون ترس صاحب عقلى كه
فكر، قلبش را مشغول ساخته و ترس بدنش را خسته كرده شب زنده دارى خواب او را هم
از چشمش ربوده، اميد به رحمت خدا او را به تشنگى روزه روزهاى گرم واداشته، زهد در
دنيا خواهشهاى نفس را از او گرفته، به سرعت زبانش به ذكر خدا مى گردد، براى ايمنى
در قيامت ترساز مسئوليت را پيش فرستاده،از راههاى ديگر جز راه حق چشم پوشيده، در
بهترين و راست ترين راهى سير مى كند كه آن راه مطلوب خداست. فريب آنچه انسان را
مغرور مى كند و از راه منصرف مى سازد نخورده، امور مشتبه او را نابينا نساخته،
مژده بهشت و زندگى كردن در آسايش و نعمت در بهترين جايگاه و ايمن ترين روزها او
را خشنود ساخته است.
از گذرگاه زود گذر دنيا با پسنديده ترين طرز گذشته،
توشه سعادت آخرت را پيش فرستاده و از ترس آن روز به عمل صالح مبادرت ورزيده، ايام
زندگى با سرعت مشغول بندگى بوده، در طلب خشنودى پروردگار رغبت و ميل كامل داشته،
از آنچه بايد فرار كند بر كنار بوده، امروز رعايت فرداى خويش را نموده، آينده
خويش راديده است. بهشت برين شايسته ترين پاداش نيكو كاران و دوزخ مناسب ترين
كيفر بدكاران است، خدا براى انتقام گرفتن و يارى كردن كافى است و قرآن براى
بازخواست كردن و داورى خواستن كفايت مى نمايد.
توصيه به تقوا توصيه مى كنم شما را به تقوا و پرهيز از
خدایى كه با انذار خود، راه عذر را برشما مسدود ساخته و با دليل روشن حجت را تمام
كرده و شما را بر حذر داشته از دشمنى كه مخفيانه در سينه هاى شما راه مى يابد و
آهسته در گوشها مى دمد، گمراه و پست مى سازد نويد مى دهد و انسان را به خواهش
وا مى دارد، گناهان و جرائم زشت را نيكو جلوه مى دهد و گناهان بزرگ را سبك مى
شمرد و به تدريج پيروان خود را فريب داده و در سعادت را بر وى گروگان خود مى
بندد(در سراى آخرت) آنچه را كه آراسته، انكار مى كند و آنچه آسان جلوه داده بزرگ
مى شمارد و از آنچه آنها را ايمن كرده سخت مى ترساند...
مگر اين همان نطفه و خون نيم بند نيست كه خداوند او را
در تاريكيهاى رحم و غلافهاى تو در توى(شكم مادر) آفريد تا (به صورت) جنين در آمد،
سپس كودكى شير خوار شد، كم كم بزرگتر گرديد تا نوجوانى (خوش منظر) گرديد و به او فكرى
حافظ و زبانى گويا بخشيد تا درك كند و عبرت گيرد و از بديها بپرهيزد تا به حد كمال
رسيد و بر پاى خود ايستاد آغاز به تكبر كرد، رو گردانيد و بى پروا در بيراهه گام
نهاد. هوا و هوس را از اعماق وجود خود بيرون می كشد و براى بدست آوردن خواسته
هاى دل و لذت بى حساب در دنيا خود را به رنج مى افكند، هرگز نمى پندارد مصيبتى
برايش پيش مى آيد. پرهيز و خشوعى ندارد، در حال فتنه و فريب به سر مى برد و در
دل بدبختيها كمى زندگى كرده، در حالى كه در برابر آنچه از دست داده بدل و عوضى
بدست نياورده و وظائف واجب خود را ترك نموده.
هنوز كوشش او در راه هوا و هوس و به دست آوردن آرزوهايش
پايان نپذيرفته كه ناراحتي هاى مرگ به او نزديك مى شود، روزها متحير و شبها در
درون دردها و بيماريها تا به صبح بيدار است، در ميان برادرى غمخوار و پدرى مهربان
افتاده و صداى(همسرش) به گريه بلند است. (و همسر يا مادرش) در كمال اضطراب و
ناراحتى به سينه مى كوبد، اما او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ و غم و اندوه بسيار
و ناله دردناك و جان دادن و با حالت انتظارى رنج آور، دست به گريبان است (و
سرانجام جان مى سپارد) سپس او را مأيوسانه در كفن مى پيچند و در حالى كه آرام و
تسليم است بر مى دارند و بر روى چوبهاى تابوت مى افكنند، خسته و كوفته و لاغر
به سفر آخرت كه در پيش دارد مى رود، دوستان و فرزندان و جمع برادران او را به دوش
مى كشند و تا سر منزل غربت و خانه اى كه هرگز از او نمى توان ديدن كرد و در
وحشت و تنهایى بايد در آن به سر برد او را پيش مى برند (و در درون قبرش مى
گذارند).
اما هنگامى كه تشييع كنندگان و ناله سردهندگان برگردند،
وى را در حفره گور مى نشانند. او از ترس و تحير در سئوال و لغزش در امتحان آهسته
سخن مى گويد و بزرگترين بلا در آنجا آب سوزان آتش دوزخ و برافروختگى شعله ها و نعره
هاى آتش است، نه لحظه اى مجازات او آرام مى گيرد كه استراحت كند و نه آرامشى
وجود دارد كه از درد او بكاهد و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود، نه مرگى است كه او
را از اين همه ناراحتى برهاند و نه خوابى كه اندوهش را برطرف سازد، ميان مجازاتهاى
گوناگون و كيفرهاى كشنده گرفتار است، از چنين سرنوشتى به خدا پناه مى بريم!
اى بندگان خدا كجا هستند آنان كه در طول عمر از نعمت
برخوردار بودند؟ كجايند آنها كه تعليم يافتند و درك كردند اما مهلتشان دادند ولى
آنها به لهو و لعب پرداختند و آنها را از آفات بدور داشتند اما آنان فراموش كردند؟
زمانى طولانى به آنها مهلت و عطاياى نيكو داده شد و آنها را از كيفر دردناك بر
حذر داشتند و به نعمتهاى بزرگ وعده دادند و از گناهانى كه انسان را در ورطه هلاكت
مى افكند و از عيبهایي كه باعث خشم خدا مى شود بر حذر داشتند، (ولى آنها از
تمام اين امور پند نگرفتند). اى دارندگان چشمها، گوشها، سلامت و متاع دنيا! هيچ
راه گريز يا خلاص و پناهگاه و يا فرار يا بازگشتى هست؟ يا نه؟به كجا رو كرده و به
كدام سو مى رويد؟ و به چه چيز مغرور مى شويد؟ تنها بهره هر كدام شما از زمين به
اندازه طول و عرض قامت شماست، در حالى كه گونه ها بر خاك سائيده مى شود.
هم اكنون اى بندگان خدا! تا ريسمانهاى مرگ بر گلوى شما
نيفتاده و روح شما براى به دست آوردن كمالات آزاد است و جسدها راحت و در وضعى قرار
داريد كه مى توانيد با كمك يكديگر مشكلات را حل كنيد و هنوز مهلتى داريد و جاى
تصميم و توبه و بازگشت از گناه باقى مانده (از فرصت استفاده كنيد) پيش از آنكه در
شدت تنگناى وحشت و ترس و اضمحلال و نابودى قرار گيريد و پيش از آنكه مرگى كه در
انتظار شماست شما را فراگيرد و دست قدرت و تواناى عزيز مقتدر شما را أخذ كند (آرى
پيش از همه اينها فرصت را غنيمت شماريد).
سیره عملی و نیز بیانات متعددی از حضرت علی(ع) به صورت صریح بر این امر شهادت می دهد که ایشان برای دنیا، امور دنیوی و زندگی دنیوی و بالطبع تلاش برای آباد کردن آن اصالت قائل هستند. با این حال فردگرایی افراطی که جهان را برای اکثریت مردم، تیره و تار می کند و جلو بهره مندی همگانی را می گیرد، مورد تأیید حضرت نیست و علیه آن استدلال کرده اند. نگرش دنیوی حضرت از آنجا که در ضمن نگرش اخروی صورت گرفته است در مقایسه جهان آخرت با جهان مادی، کوچکی این جهان به لحاظ کمی و کیفی نسبت به آخرت به شیوه های گوناگون گوشزد شده است.
بیانات متعددی از علی(ع) در تحقیر دنیا، مذمت آن و برجسته کردن بیشتر امور معنوی صادر شده است که این را می توان با عنایت به رسالت دینی آن حضرت و شرایط جامعه اسلامی آن روز توجیه کرد. با توجه به مؤلفه هایی چون رسالت دینی امام علی(ع) شرایط اجتماعی و اقتصادی زمانه و تأمل در بیانات آن حضرت، روشن می کند که جهان بینی حضرت علی(ع) با الگوی «دنیا و آخرت حداکثری» سازگارتر است.
منبع:مهر
211008