۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۶
در تفسیر المیزان آمده است: منظور از مفاتیح و مقالید آسمانها و زمین، مفاتیح خزاین آسمان و زمین است، هم چنان که در جاى دیگر فرموده: "وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" و خزاین آسمانها و زمین، عبارت است از: غیبت آنها که اشیاء و نیز نظام اشیاء از آن غیب درآمده، ظهور پیدا مى کنند، و به عالم شهود منتقل مىشوند. هم چنان که باز در این باره فرموده: "وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ".
مالک
کلیدهاى آسمانها و زمین بودن، کنایه است از اینکه مالک آن خزینه هایى است که هستى
موجودات و ارزاقشان و عمرها و اجل هایشان و سایر چیزهایى که از آغاز پیدایش تا وقتى
که به خدا باز مى گردند و در مسیر هستى به آنها مواجه مى شوند از آنجاست.
این
جمله یعنى جمله" له مقالید ..." در مقام تعلیل جمله" وَ هُوَ
عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ" است، و به همین جهت واو عاطفه بین آن دو
نیاورده است.
اما
دیدگاه علامه درباره بخش دوم آیه - وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ
أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ – از این قرار است: در سابق گفتیم که جمله"
اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ" تا جمله" و الأرض"، از حجت هایى که در خلال
آیات سابق بود خلاصهگیرى مىکند. و بنا بر همین ادعا، جمله" وَ الَّذِینَ
کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ ..."عطف بر جمله" اللَّهُ خالِقُ کُلِّ
شَیْءٍ" مىشود، و معناى مجموع آن چنین مىشود: آنچه حجتها و آیات بر آن
دلالت مىکند این است که خدا خالق و در نتیجه مالک و در نتیجه مالک بودن هم وکیل
بر هر چیز است، و خلاصه یگانه در ربوبیت و الوهیت است. و کسانى که به آیات
پروردگارشان کفر ورزیده، و او را یگانه در ربوبیت ندانسته و عبادتش نکردند،
زیانکارند.
مفسرین
در اینکه جمله" وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ..." به کجا عطف شده، اختلاف
کرده اند، و وجوه بسیار و مختلفى آوردهاند که چون فایدهاى در نقلش ندیدیم، از
نقل آن صرفنظر کردیم، شما مىتوانید به تفاسیر مفصل مراجعه کنید.
اما
در تفسیر نمونه هم آمده است: تعبیر"مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ" به معنى کلیدهاى آسمانها و زمین مىباشد.
این
تعبیر معمولا کنایه از مالکیت یا سلطه بر چیزى است، چنان که مىگوئیم: کلید
این کار به دست فلان است، لذا آیه فوق مىتواند هم اشاره به توحید مالکیت خداوند
بوده باشد، و هم توحید تدبیر و ربوبیت و حاکمیت او بر عالم هستى.
به
همین دلیل بلافاصله بعد از این جمله چنین نتیجهگیرى مىکند:" کسانى که به آیات خداوند کافر شدند
زیانکارند" چرا که منبع اصلى و سرچشمه واقعى همه خیرات و برکات را رها کرده و
در بیراهه ها سرگردان شدهاند، از کسى که تمام کلیدهاى آسمان و زمین به دست او است
روى برتافته و به سراغ موجودات ناتوانى رفتهاند که مطلقا کارى از آنها ساخته نیست.
در
حدیثى از امیر مؤمنان على(ع) آمده است که از رسول خدا(ص) تفسیر"مقالید" را
پرسیدم، فرمود: یا على! لقد سئلت عن عظیم المقالید، هو ان تقول عشرا اذا اصبحت، و
عشرا اذا امسیت، لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و سبحان اللَّه و الحمد للَّه و
استغفر اللَّه و لا قوة الا باللَّه (هو) الاول و الآخر و الظاهر و الباطن له
الملک و له الحمد (یحیى و یمیت) بیده الخیر و هو على کل شىء قدیر/ از کلیدهاى بزرگى
سؤال کردى آن این است که هر صبح و شام ده بار این جمله ها را تکرار کنى لا اله الا
اللَّه و اللَّه اکبر و سبحان اللَّه و الحمد للَّه ... تا آخر حدیث".
سپس
افزود:" کسى که هر صبح و شام ده بار این کلمات را تکرار کند خداوند شش پاداش
به او مى دهد که یکى از آنها را این مىشمارد که خداوند او را از شیطان و لشکر
شیطان حفظش مىکند تا سلطهاى بر او نداشته باشند"
ناگفته
روشن است که گفتن این کلمات بصورت لقلقه لسان براى اینهمه پاداش کافى نیست بلکه
ایمان به محتوى و تخلق به آن نیز لازم است. این حدیث ممکن است اشاره لطیفى به
اسماء حسناى خداوند بوده باشد که مبدء حاکمیت و مالکیت او بر عالم هستى است.
منیع:شبستان