کد خبر : ۲۰۰۳۹
تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۳
فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز میلاد خاتم الانبیاء(ص)

در همه امور باید به پیامبر(ص) اقتدا کنیم

مقام معظم رهبری فرموده اند: ما باید به پیامبر(ص) اقتدا و تأسى کنیم؛ نه فقط در چند رکعت نماز خواندن که در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و در معامله‏مان هم باید به او اقتدا کنیم. پس باید او را بشناسیم.

عقیق:فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز میلاد خاتم المرسلین حضرت محمدبن ‏عبداللَّه(ص) به شرح ذیل است:

مقام معظم رهبری: در همه امور باید به پیامبر(ص) اقتدا کنیم؛ نه فقط در چند رکعت نمازخواندن‏

* ولادت پیغمبر(ص)؛ مبدأ و سرآغاز همه برکات‏

ولادت پیغمبر(ص)، سرآغاز همه برکاتى است که خداى متعال براى بشریت مقدر فرموده است. ما که اسلام را وسیله سعادت بشر و راه نجات انسان مى‏دانیم، این موهبت الهى مترتب بر وجود مبارک پیغمبر(ص) است که در این ماه اتفاق افتاد. حقیقتاً باید این میلاد عظیم را مبدأ همه برکاتى دانست که خداى متعال جامعه بشرى را، امت اسلامى را، پیروان حقیقت را به آن سرافراز کرده است.1391/11/10
*
اشارات نمادینِ ولادت پیغمبر(ص)

ولادت پیغمبر اعظم(ص) یک حادثه صرفاً تاریخى نیست؛ یک حادثه تعیین‏کننده مسیر بشریت است. خود پدیده‏هایى که در هنگام این ولادت بزرگ، طبق نقل تاریخ دیده شد، یک اشارات گویایى به معنا و حقیقت این ولادت است. نقل کرده‏اند که در هنگام ولادت نبى مکرم اسلام(ص)، نشانه‏هاى کفر و شرک در نقاط مختلف عالم دچار اختلال شد، آتشکده فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود، در هنگام میلاد پیغمبر(ص) خاموش شد، بتهایى که در معابد بودند، سرنگون شدند و راهبان و خدمتگزاران معابد بت‏پرستى متحیر ماندند که این چه حادثه‏اى است! این، ضربه نمادینِ این ولادت بر شرک و کفر و ماده‏گرایى است. از طرف دیگر کاخ جباران امپراطورى ایرانِ مشرکِ آن‏روز دچار حادثه شد؛ کنگره‏ هاى کاخ مدائن - چهارده کنگره - فرو ریخت. این هم یک اشاره نمادینِ دیگر است به این‏که این ولادت مقدمه و زمینه‏اى است براى مبارزه با طغیان‏گرى در عالم؛ مبارزه با طاغوتها. آن جنبه معنویت و هدایت قلبى و فکرى انسان، این جنبه هدایت اجتماعى و عملىِ آحاد بشر. مبارزه با ظلم، مبارزه با طغیان‏گرى، مبارزه با حاکمیت به ناحقِ ستمگران بر آحاد مردم؛ این‏ها اشارات نمادینِ ولادت پیغمبر(ص) است.1387/12/25

* لزوم کار روى شخصیت و سیره پیامبر(ص)

باید روى معرفى شخصیت رسول اکرم(ص) کار کنیم و نه فقط شخصیت آن‏بزرگوار به‏معناى زندگى آن‏حضرت، بلکه ابعاد گوناگون وجود آن‏بزرگوار مثل اخلاقیات و روش حکومت و مردم‏دارى و عبادت و سیاست و جهاد و تعلیمات خاص را مورد توجه قرار دهیم. نه فقط هم کتاب بنویسیم، بلکه باید کار هنرى و تبلیغى را با شیوه‏هاى جدید و با استفاده از تکنیکهاى موجود شروع کنیم و نه فقط در جمهورى اسلامى، بلکه در همه انحاى جهان اسلام، آن‏را انجام دهیم.1367/7/24
*
لزوم تبعیت از پیامبر(ص)

خداى متعال به ما مسلمانان دستور داده است که از پیامبر(ص) تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه‏چیز زندگى است. آن‏بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگى خود، در چگونگى معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معامله ‏اش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه ‏چیز اسوه و الگو است. جامعه اسلامى ما آن‏وقتى به‏معناى واقعى کلمه جامعه اسلامىِ کامل است که خود را بر رفتار پیامبر(ص) منطبق کند. اگر به‏طور صددرصد مثل رفتار آن‏حضرت عملى نیست - که نیست - لااقل شباهت به آن‏بزرگوار باشد؛ عکس جریان زندگى نبىّ اکرم(ص) بر زندگى ما حاکم نباشد؛ در آن‏خط حرکت بکنیم.1370/5/7
*
لزوم تصمیم بر تأسى از پیامبر(ص) در همه امور

صِرف جشن گرفتن کافى نیست؛ در درجه اول باید پیوند قلبى خودمان با پیغمبر(ص) را تقویت کنیم. دنیاى اسلام باید رابطه معنوى و قلبى و عاطفى خود با نبى مکرم(ص) را روزبه‏روز تقویت کند؛ این نقطه مشترک بین همه مسلمانان عالم است. آن کسانى که دلشان براى تشکیل امت اسلامى مى‏تپد، باید بر روى این نقطه تکیه کنند: رابطه معنوى و عاطفى با وجود مقدس پیغمبر(ص)، یعنى در درجه اول و به‏طور جدى، تصمیم بر تبعیت از آن‏بزرگوار در همه امور.
در آیات کریمه قرآن، درباره اخلاق پیامبر(ص)، درباره رفتار سیاسى پیغمبر(ص)، درباره نوع حاکمیت پیغمبر(ص)، درباره احساس پیامبر مکرم(ص) نسبت به مردم - چه نسبت به مسلمانها، چه نسبت به غیر مسلمانها - شرح داده شده است. تربیت صحابه بزرگوار پیامبر در زمان پیغمبر(ص) و رفتار آن‏ها، نشان‏دهنده آن جهتى است که در تعلیم و تربیت امت اسلامى، مورد نظر اسلام و مورد نظر پیامبر(ص) است. باید این‏ها را در زندگىِ خودمان پیاده کنیم، باید این‏ها را عملیاتى کنیم؛ صِرف گفتن کفایت نمى‏کند.1391/11/10
 *
تأسى از پیامبر(ص) در گرو شناخت‏

نبى مکرم اسلام(ص) جداى از خصوصیات معنوى و نورانیت و اتّصال به غیب و آن مراتب و درجاتى که امثال بنده از فهمیدن آن‏ها هم حتّى قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانى و بشرى، یک انسان فوق‏العاده، طراز اول و بى‏نظیر است. شما درباره امیرالمؤمنین(ع) مطالب زیادى شنیده‏اید. همین‏قدر کافى است عرض شود که هنر بزرگ امیرالمؤمنین(ع) این بود که شاگرد و دنباله‏رو پیامبر(ص) بود. یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بى‏نهایت و با خلق و رفتار و کردار بى‏نظیر، در صدر سلسله انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظّف شده‏ایم که به آن‏بزرگوار اقتدا کنیم که فرمود: «و لکم فى رسول‏اللَّه اسوة حسنة»؛ ما باید به پیامبر(ص) اقتدا و تأسى کنیم؛ نه فقط در چند رکعت نماز خواندن که در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و در معامله‏مان هم باید به او اقتدا کنیم. پس باید او را بشناسیم.1379/2/23
*
صحنه‏ هاى مهم زندگى پیامبر(ص)

.1دعوت و جهاد و سست‏ نشدن‏

صحنه اول از زندگى پیامبر(ص)، صحنه دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا(ص)، دعوت به حق و حقیقت و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیاى ظلمانى زمان خود، پیامبر اکرم(ص) دچار تشویش نشد؛ چه آن‏روزى که در مکه تنها بود یا جمع کوچکى از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردن‏کشان، با اخلاقهاى خشن و با دستهاى قدرتمند قرار گرفته بودند و یا عامه مردمى که از معرفت، نصیبى نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیرى را مسلمان کند و چه آن‏وقتى که حکومت اسلامى تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن‏روز هم دشمنان و معارضان گوناگونى در مقابل پیامبر(ص(بودند؛ چه گروههاى مسلح عرب - وحشی هایى که در بیابانهاى حجاز و یمامه، همه‏جا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آن‏ها را اصلاح مى‏کرد و آن‏ها مقاومت مى‏کردند - و چه پادشاهان بزرگ دنیاى آن‏روز - دو ابرقدرت آن‏روز عالم؛ یعنى ایران و امپراتورى روم - که پیامبر(ص) نامه‏ ها نوشت، مجادله‏ها کرد، سخنها گفت، لشکرکشیها کرد، سختیها کشید، در محاصره اقتصادى افتاد و کار به جایى رسید که مردم مدینه گاهى دو روز و سه روز، نان براى خوردن پیدا نمى‏کردند. تهدیدهاى فراوان از همه‏ طرف پیامبر(ص) را احاطه کرد. بعضى از مردم نگران مى‏شدند، بعضى متزلزل مى ‏شدند، بعضى نق مى ‏زدند، بعضى پیامبر(ص) را به ملایمت و سازش تشویق مى‏کردند، اما پیامبر(ص) در این صحنه دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستى نشد و با قدرت، جامعه اسلامى را پیش برد تا به اوج عزت و قدرت رساند و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگى پیامبر(ص(در میدانهاى نبرد و دعوت، در سالهاى بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.

2.خوى مردمى و سعى در استقرار عدالت‏
صحنه دوم از زندگى پیامبر(ص)، رفتار آن‏حضرت با مردم بود. هرگز خلق و خوى مردمى و محبت و رفق به مردم و سعى در استقرار عدالت در میان مردم را فراموش نکرد؛ مانند خود مردم و متن مردم زندگى کرد؛ با آن‏ها نشست‏ وبرخاست کرد؛ با غلامان و طبقات پایین جامعه، دوستى و رفاقت کرد؛ با آن‏ها غذا مى ‏خورد؛ با آن‏ها مى‏ نشست؛ با آن‏ها محبت و مدارا مى‏ کرد؛ قدرت، او را عوض نکرد؛ ثروت ملى، او را تغییر نداد؛ رفتار او در دوران سختى و در دورانى که سختى برطرف شده بود، فرقى نکرد؛ در همه حال با مردم و از مردم بود؛ رفقِ به مردم مى‏کرد و براى مردم عدالت مى ‏خواست.
او لباس ساده مى‏پوشید. هر غذایى که در مقابل او بود و فراهم مى‏شد، مى‏ خورد؛ غذاى خاصى نمى ‏خواست؛ غذایى را به ‏عنوان نامطلوب رد نمى‏کرد. در همه تاریخ بشریت، این خلقیات بى‏نظیر است.
این، رفتار پیامبر(ص) با مردم بود؛ معاشرت انسانى، معاشرت حَسَن، معاشرت مانند خود مردم، بدون تکبر، بدون جبروت. وقتى در جمعى نشسته بود، شناخته نمى‏شد که او پیامبر(ص) و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. این هم زندگى معاشرتى پیامبر(ص) بود که باید براى همه ما - هم براى مسؤولان کشور، هم براى آحاد مردم - اسوه و الگو باشد.

.3 عبادت الهى و فراموش‏نکردن خدا در همه حالات‏
صحنه سوم از زندگى پیامبر(ص)، ذکر و عبادت الهى آن‏حضرت بود. پیامبر(ص) با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمى‏شد؛ نیمه‏شب مى‏گریست و دعا و استغفار مى‏کرد. ام‏سلمه یک شب دید پیامبر(ص) نیست؛ رفت دید مشغول دعاکردن است و اشک مى‏ریزد و استغفار مى‏کند و عرض مى‏کند: «اللّهم و لاتکلنى الى نفسى طرفة عین». ام‏سلمه گریه‏اش گرفت. پیامبر(ص) از گریه او برگشت و گفت: این‏جا چه مى‏کنى؟ عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! تو که خداى متعال این‏قدر عزیزت مى‏دارد و گناهانت را آمرزیده است - «لیغفرلک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» - چرا گریه مى‏کنى و مى‏گویى خدایا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود: «و ما یؤمننى»؛ اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزى من را نگه خواهد داشت؟ این براى ما درس است. در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختى، در روز راحتى، در روزى که دشمن انسان را محاصره کرده است، در روزى که دشمن با همه عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل مى‏کند و در همه حالات خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر(ص) به ما است.1370/5/7
 
اخلاق پیامبر(ص(
به‏ طور خلاصه اخلاق پیامبر را به «اخلاق شخصى» و «اخلاق حکومتى» تقسیم مى‏کنیم. به عنوان یک انسان، خلقیّات او و به‏عنوان یک حاکم، خصوصیات و خلقیّات و رفتار او. البته این‏ها گوشه‏اى از آن چیزهایى است که در وجود آن بزرگوار بود. چندین برابر این خصوصیات برجسته و زیبا در او وجود داشت که من بعضى از آن‏ها را عرض مى‏ کنم.

.1 اخلاق شخصى‏
آن‏ بزرگوار، امین، راستگو، صبور و بردبار بود. جوانمرد بود؛ از ستمدیدگان در همه شرایط دفاع مى‏کرد. درست‏ کردار بود؛ رفتار او با مردم، بر مبناى صدق و صفا و درستى بود. خوش‏سخن بود؛ تلخ‏زبان و گزنده‏گو نبود، پاکدامن بود؛ در آن محیط فاسد اخلاقى عربستانِ قبل از اسلام، در دوره جوانى، آن‏بزرگوار، معروف به عفت و حیا بود و پاکدامنى او را همه قبول داشتند و آلوده نشد. اهل نظافت و تمیزى ظاهر بود؛ لباس، نظیف؛ سروصورت، نظیف؛ رفتار، رفتار با نظافت. شجاع بود و هیچ جبهه عظیمى از دشمن، او را متزلزل و ترسان نمى‏کرد. صریح بود؛ سخن خود را با صراحت و صدق بیان مى‏کرد. در زندگى، زهد و پارسایى پیشه او بود. بخشنده بود؛ هم بخشنده مال، هم بخشنده انتقام، یعنى انتقام نمى‏گرفت؛ گذشت و اغماض مى‏کرد. بسیار با ادب بود؛ هرگز پاى خود را پیش کسى دراز نکرد؛ هرگز به کسى اهانت نکرد. بسیار با حیا بود. وقتى کسى او را بر چیزى که او به ‏جا مى ‏دانست، ملامت مى‏ کرد، از شرم و حیا سرش را به زیر مى ‏انداخت. بسیار مهربان و پر گذشت و فروتن و اهل عبادت بود. در تمام زندگى آن‏بزرگوار، از دوران نوجوانى تا هنگام وفات در شصت و سه سالگى، این خصوصیات را در وجود آن‏ حضرت مى‏ شد دید.شرح و تفصیل برخى از این صفات همچون امانتدارى، بردبارى، جوانمردى، درست‏کردارى، خوش‏رفتارى، استقامت، نظافت در همین سخنرانى آمده است.
  .2
اخلاق حکومتى‏
اما اخلاق حکومتى پیامبر(ص)؛ آن‏ حضرت عادل و با تدبیر بود. کسى ‏که تاریخ ورود پیامبر(ص) به مدینه را بخواند؛ آن جنگهاى قبیله ‏اى، آن حمله‏ کردن ها، آن کشاندن دشمن از مکه به وسط بیابانها، آن ضربات متوالى، آن برخورد با دشمن عنود، چنان تدبیر قوى و حکمت‏آمیز و همه ‏جانبه‏ اى در خلال این تاریخ مشاهده مى‏ کند که حیرت‏ آور است.
او حافظ و نگهدارنده ضابطه و قانون بود و نمى‏ گذاشت قانون چه توسط خودش و چه توسط دیگران نقض شود. خودش هم محکوم قوانین بود. آیات قرآن هم بر این نکته ناطق است. بر طبق همان قوانینى که مردم باید عمل مى‏ کردند، خود آن‏ بزرگوار هم دقیقاً و به‏ شدّت عمل مى‏ کرد و اجازه نمى‏ داد تخلّفى بشود.
از دیگر خلقیات حکومتى او این بود که عهد نگهدار بود، هیچ‏وقت عهدشکنى نکرد. قریش با او عهدشکنى کردند، اما او نکرد. یهود بارها عهدشکنى کردند، او نکرد.
او هم‏چنین رازدار بود. وقتى براى فتح مکه حرکت مى‏ کرد، هیچ‏کس نفهمید پیامبر(ص) کجا مى‏خواهد برود. همه ‏ى لشکر را بسیج کرد و گفت بیرون برویم. گفتند کجا، گفت بعد معلوم خواهد شد. به هیچ‏کس اجازه نداد که بفهمد او به سمت مکه مى‏رود. کارى کرد که تا نزدیک مکه، قریش هنوز خبر نداشتند که پیامبر(ص) به مکه مى‏ آید!
دشمنان را یکسان نمى‏دانست. این از نکات مهم زندگى پیامبر(ص) است. بعضى از دشمنان، دشمنانى بودند که دشمنى‏شان عمیق بود، اما پیامبر(ص) اگر مى‏دید خطر عمده‏اى ندارند، کارى به کارشان نداشت و نسبت به آن‏ها آسان‏گیر بود. بعضى دشمنان هم بودند که خطر داشتند، اما پیامبر(ص) آن‏ها را مراقبت مى‏کرد و زیر نظر داشت، مثل عبد الله‏بن ابى. اما پیامبر(ص) با دشمنانى که از ناحیه آن‏ها خطر وجود داشت، به‏شدّت سخت‏گیر بود. همان آدم مهربان، همان آدم دل‏رحم، همان آدم پر گذشت و با اغماض، دستور داد که خائنان بنى قریظه را که چندصد نفر مى‏شدند، در یک‏روز به قتل رساندند و بنى نضیر و بنى قینقاع را بیرون راندند و خیبر را فتح کردند.
در مقابل وسوسه‏هاى دشمن، هوشیار؛ در مقابل مؤمنین، خاکسار؛ در مقابل دستور خدا، مطیع محض و عبد به‏ معناى واقعى؛ در مقابل مصالح مسلمانان، بى‏تاب براى اقدام و انجام. این، خلاصه‏ اى از شخصیت آن‏ بزرگوار است.1379/2/23


منبع:تسنیم

211008

 


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین