۲۱ دی ۱۴۰۳ ۱۱ رجب ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۰۰
عقیق:دانایی اگرچه با مطالعه و تلاش در جهت دستیابی به علوم
جدید ممکن می شود، اما بی شک همه اذعان دارند که با وضعیت جدیدی که علوم به خود
گرفته غور و تعمق در همه شاخه های علوم برای همه کس میسر نیست و هر کس می تواند برای
رسیدن به مرحله تخصص صرفا در یک علم امید داشته باشد.
لذا مراجعه به اهل فن در هر حوزه ای چیزی است که عقل به آن
حکم می نماید. از این رو در این سلسله مطالب به طرح برخی سوالات رایج دینی و مذهبی
و پاسخ آن به مخاطبین محترم میپردازیم.
پرسش: چرا ما باید خدا را بپرستیم و معنای
پرستش در چیست؟ و با پرستیدن می خواهیم به کجا برسیم؟ اصلا بپرستیم که چه بشود؟
پاسخ:استاد شهید مطهری در تعریف
پرستش می گوید: پرستش آن حالتی را می گویند که در آن انسان یک توجهی می کند از
ناحیه باطنی خودش، به آن حقیقتی که او را آفریده است و خودش را در قبضه قدرت او می
بیند. خودش را به او نیازمند و محتاج می بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق
به سوی خالق می کند. این امر اساساً قطع نظر از هر فایده و اثری که داشته باشد،
خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.
یک مثال ساده ای عرض کنم: اگر ما کجاوه ای داشته باشیم و
حیوان هایی، خورجین هایی که روی این حیوان ها می گذارند؛ باید تعادلشان برقرار
باشد. نمی شود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالی. انسان در وجود خودش خانه خالی زیاد
دارد. در دل انسان جای خیلی چیزها هست. هر احتیاجی که برآورده نشود؛ روح انسان را
مضطرب و نامتعادل می کند. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجت
های دیگر خود را بر نیاورد؛ همان حاجت ها او را ناراحت می کند. عکس مطلب هم این
است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد؛ باز همیشه
روح و روان او ناراحت است.
نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده است. در اواخر
عمر یک تغییر حالی در او پیدا شده بود. خودش می گوید: من، هم در روح خودم و هم در
جهان یک خلأیی را، یک جای خالی را احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر
کند؛ مگر یک معنویتی و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است، علتش این است که
نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است. این بی تعادلی در جهان، از همین است. [1]
ما گمان می کنیم که عبادت، فقط در گوشه ای نشستن و نماز و
دعا خواندن است. حال آن که هر عملی از ما که در راستای جلب رضایت خدا و با یاد او
صورت بگیرد؛ عبادت محسوب می شود. شما وقتی در انفاق، خدمت به دیگران قصد قربت
داشته باشید؛ در حال عبادت می باشید.
به چه انگیزه ای خدا را بپرستیم؟
«امیر مؤمنان(ع)
فرمود: گروهی در عبادت، به انگیزه دستیابی به منافع اخروی و بهشت، خدا را می
پرستند که این رقم عبادت، عبادت تجار و بازرگانان است که هدف، سودجوئی است. گروهی
دیگر به انگیزه ترس از عذاب و جهنم، خدا را عبادت می کنند؛ این هم عبادت بردگان
است. گروهی هم به انگیزه شکر و سپاس از نعمت های فراوان خداوندی، عبادت خود را
انجام می دهند و این عبادت آزاد مردان است.[2]
بر اساس فرمایش علی بن ابی طالب علیه السّلام سه هدف و
انگیزه در عبادت خداوند وجود دارد. 1- رسیدن به بهشت و رضوان الهی. 2- دوری
و اجتناب از جهنم. 3- سپاس از خداوند. چون خداوند لایق پرستش است. اگر
یک وعده مهمان کسی باشید، یا پزشکی، بیمار شما را از مرگ نجات دهد، تا آخر عمر خود
را مدیون میزبان و پزشک، دانسته و هر وقت ایشان را ببینید؛ کرنش کرده و تشکر می
نمایید.
بندگان، در تمام لحظات بر سر سفره خداوند نشسته اند. هر چه
دارند از خداست. وجود، سرمایه، امنیت، سلامتی، خوراک، پوشاک و غیره همه را خداوند
ارزانی کرده است. آیا تشکر از چنین شخصیت کریمی، لازم و واجب نیست. کریمی که هر چه
عنایت کرده، بی منّت است. پزشک از شما توقع پول دارد، میزبان بشری،
معمولا انتظار جبران دارد. ولی خداوند تمام نعمت ها را به انسان داده و توقع جبران
ندارد. حال عقل بشر دستور به تشکر از چنین خدایی نمی دهد؟
شما به هر انگیزه ای که تشکر کنید؛ می شود عبادت. چون بشر
در تشکر از انسان ها نیازی به آموزش ندارد؛ ولی در تشکر از خدا نمی داند که چگونه
تشکر کند که لایق ایشان باشد، نیاز به آموزش دارد. به همین دلیل خداوند انبیا را
فرستاده تا راه هدایت بشر و نحوه پرستش خدا را به آن ها آموزش دهند. پس هدف از
عبادت، برطرف کردن نیازمندی های خداوند نیست؛ چرا که او وجودی نامحدود، نامتناهی و
پیراسته از هر گونه نقص و نیاز و غنی مطلق است. پس احتیاجی به پرستش ما ندارد. در قرآن
کریم آمده است: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید؛ خدا بی نیاز و درخور
ستایش است» (ابراهیم، 8) «زیرا هر که خدا را سپاس گوید به سود خود سپاس گفته، و هر
که ناسپاسی کند، خدا بی نیاز و ستودنی است»(لقمان، 12)
هدف از پرستش، تکامل خود ماست و عبادت، وسیله تکامل و
سعادت ما محسوب می شود. عبادت غذای روح و طعام، مایه قوام جسم است.
لذا خداوند در آیات متعددی از باب لطف و رحمتش، دستور عبادت به انسان را داده است.
«این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست. آفریدگار همه چیز است، او را
بپرستید و او نگهبان و مدبر همه موجودات است»(انعام، 102) در برخی دیگر از آیات به
این موضوع اشاره شده است: رعد، 36؛ یس، 22؛ زمر،11؛ اسرأ،24؛ آل عمران 64و...
با عبادت به کجا برسیم؟
خداوندی که خالق تمام جهان و حتی بشر است؛ نیازی به بشر و
عبادتش ندارد. زیرا بشر عبادت کند یا نکند، خدا هست و دنیا و تمام مخلوقاتش
موجودند. ولی اگر بشر عبادت کرد -نه فقط نماز و روزه، زیرا تمام افعال ما که بر
اساس اطاعت از خدا باشد، عبادت است- اولا در
دنیا سعادت مند شده، از زندگی در دنیا و همنشینی با مؤمنین لذت می برد، حیات و
ممات او دارای انگیزه می شود.
ثانیا در آخرت
هم سعادتمند می شود. کسی که در دنیا، لاابالی است، هر روز به فکر خودکشی است و در
زندگی بی هدف است. لذا هر روز خسته تر از روز دیگر است. ولی انسان مؤمن به دلیل انگیزه الاهی که
دارد؛ هر روز شادتر از روز دیگر و فعالتر از روزهای گذشته است و در صدد جلب رضایت خداوند
است.
ما اگر خود را در برابر هستی دهنده، خالق و آفرینند و روزی
دهنده، مسئول بدانیم؛ دیگر از عبادت خسته نمی شویم و عبادتمان را هم به رخ خداوند
نمی کشیم. مثل مادری که شب تا صبح، کنار بستر کودک بیمار دو ساله اش می نشیند؛
بدون آن که خسته شود. این کار را به عنوان یک وظیفه مادری انجام می دهد. ما بندگان
هم در مقابل خدا وظیفه پرستش و جلب رضایت او را داریم. وظیفه هر بنده ای اطاعت از
فرامین مولا و کسب رضایت اوست. این همان عبادت و پرستش است.
پی نوشت ها:
[1] مجموعه آثاراستاد شهید مطهری، ج 21، ص 196-195.
[2]. بحار الأنوار، ج 67، ص 196.
منبع:دانشجو
211008