۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۵
عقیق:ابتدا لازم است تعريفي از مرگ ارائه بدهيم تا معلوم شود اين چنين خاطراتي كه بيان مي شود بر تعريف مرگ منطبق هستند يا نه؟
از منظر قرآن و روايات معصومين(ع) مرگ عبارت است از انتقال جان و روح انسان به عالم ديگر و تا اين انتقال صورت نپذيرد مرگ محقق نمي شود.در سورة مباركه ق آيه19 مي خوانيم: «و جائت سكرة الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحيد»
هنگام بيهوشي و سختي مرگ به حق و حقيقت فرا رسيد همان مرگي كه از آن دوري مي جستيد.علامه طباطبايي(ره) پيرامون همين آيه مي فرمايد:
»مرگي كه خداي سبحان آن را به حق» وصف نموده نه آن بي حسّي و بي حركتي زوال زندگي اي است كه به ديد ظاهري ما در آيد بلكه بازگشتي است به سوي او كه به خروج از نشأه دنيا و ورود به نشأه ديگر (آخرت) محقق مي گردد.(1)
و در حديثي كه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده آنحضرت مي فرمايد:
»براي بقاء خلق شده ايد نه براي نابودي و فناء و با مرگ شما
از دنيايي به دنياي ديگر منتقل مي شويد.(2)
بر طبق تعريف كلاسيك، مرگ عبارت است از حالتي كه بازگشت از آن امكان پذير نيست لذا آنرا بازگشت ناپذير مي نامند بنابراين چون همة كساني كه تجربيات نزديك با مرگ داشته اند از مرگ باز گشته اند نتيجه مي شود كه آنها هرگز به طور واقعي نمرده بودند. آنچه رخ مي دهد اين است كه برخي از معيارهاي مرگ در آنها تحقق يافته است به عنوان مثال قلب آنها براي مدّتي كار نمي كند در موارد مشخصي حتي امواج مغزي نيز قطع مي شوند و يكباره هم مجدداً شروع مي شود... اگر چه آنها با مرگ خيلي نزديك هستند امّا از لحاظ تعريف كلاسيك آنها هنوز به مرگ نرسيده اند.(3)
مثلا کسانی که در کما می روند، در یک حالت بلا تکلیفی به سر می برند که احتمال مکاشفات ومشاهدات زیادی در مورد آنان می رود. حتی تا مراحلی ممکن است بالا بروند ولی با یک دعا یا صدقه یا عنایات اهل بیت باز گردند.
منبع:جام
211008