۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۵ : ۰۸
عقیق: نمرود با دخترش (رعضه) نشسته بودند و منظره آتش انداختن حضرت ابراهیم(ع) را نگاه میكردند.
دختر نمرود بالای بلندی ایستاد تا ماجرا را به خوبی ببیند، دید كه ابراهیم(ع) در میان آتش است اما در محوطه آتش، گلستانی ایجاد شده است.
دختر نمرود گفت: ای ابراهیم این چه حالی است كه آتش تو را نمیسوزاند؟
حضرت ابراهیم(ع) فرمود: زبانی كه به ذكر خداوند گویا باشد و قلبی كه معرفت خدا در او باشد آتش در او اثر ندارد.
دختر نمرود گفت: من هم مایل هستم با تو همراه باشم.
حضرت ابراهیم(ع) فرمود: بگو لا اله الا الله، ابراهیم خلیل الله و داخل آتش بشو .
دختر نمرود این جملات را گفت و پا در آتش نهاد و خود را نزد حضرت ابراهیم(ع) رساند و در حضورش ایمان آورد و به سلامت به جانب پدرش برگشت.
نمرود با دیدن این منظره تعجب كرد و در عین حال به خاطر ترس از مملكتش دختر را از راه موعظه و نصیحت نزد خود خواند ولی حرف نمرود در دختر اثر نكرد و دستور داد او را در میان آفتاب سوزان به چهار میخ بكشند.
خداوند مهربان به جبرییل فرمود: بگیر بنده مرا .
جبرییل رعضه را از آن مهلكه رهانید و نزد حضرت ابراهیم(ع) آورد.
رعضه در تمام مشقت ها با حضرت ابراهیم(ع) همراه بود تا آن كه حضرت او را به همسری یكی از فرزندانش درآورد.
:پی نوشت
خزینه الجواهر، ص663 .
منبع:فرهنگ نیوز