عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۹۲۰۱
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۸

عقیق: آیت الله مجتهدی در خانواده متدین و سنتی تهرانی متولد شده بود؛ اما اصلیتشان کاشانی بود. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه و مسجد آیت الله برهان(ره) خواندند. آیت الله برهان از شاگردان مرحوم آیت الله سید علی آقای قاضی طباطبایی- رضوان الله علیه - استاد اخلاق نجف اشرف بودند، که بخشی از تحصیلاتشان در قم و بخشی در نجف انجام شده بود، و بعد ها به مسجد و مدرسه لرزاده در خیابان خراسان آمدند، و امام جماعت بودند. در واقع این عالم و مربی بزرگوار خود، مسجد لرزاده را بنا کرده بودند؛ اما چون از شهرت إبا داشتند مسجد و مدرسه نام معمار آن را به خود گرفت، و شاید اولین طلبه هایی که در دوره ی پهلوی در تهران تربیت شدند، و به قم رفتند از مدرسه ی ایشان بودند. این مرد وارسته و خدمتگزار، واقعا استاد اخلاق بود. خودشان در رأس علم و عمل قرار داشتند، و شاگردان ادب و تدین و ترس از خدا را از عمل و رفتارش می آموختند.

مرحوم آیت الله مجتهدی در ابتدا در آنجا تربیت شدند، و گاهی از روش های تعلیم و تربیت استادشان یاد می فرمودند که معلوم می شد تاثیر تربیتی مرحوم آیت الله برهان را بیاد دارند، یا حتی پاره ای از رفتارها برایشان ملکه شده است. آقای مجتهدی تا اواخر مقدمات در تهران درس خواندند، و بعد به قم رفتند. بخشی از مطول در تهران و بخشی از آنرا در قم خوانده بودند. در قم مطول را نزد آقای علوی فریدونی خواندند .درس شرح لمعه را در قم در محضر آیت الله شهید صدوقی(ره) و آیت الله آقا شیخ محمد جواد خندق آبادی(ره) از اخیار علماء درس گرفته بودند.

وضع معیشتی آیت الله مجتهدی

در قم تنها یک اتاق داشتند، و با اهل بیتشان در خانه ای که هر اتاقش در اختیار یک خانواده بود زندگی می کردند. در اتاق دیگر همان خانه مرحوم آیت الله حاج شیخ محمود تحریری عالم وارسته و بزرگوار تهرانی زندگی می کرد، و هم ایشان باعث شده بود که با علامه طباطبائی آشنا بشوند، و به درس منظومه ایشان بروند. ماهی بیست تومان پول اجاره خانه می شد که گاهی همان مقدار هم نبود، و چند ماه عقب می افتاد. غذا و لباس در نهایت سادگی بود با وجود این گویا مقداری که این خرج را هم تکفل کند کمتر در دسترس شان بوده است. بارها نقل می کردند که چندین کتاب از کتاب های خودشان را برای تهیه مثلا نان شب فروخته بودند.

البته در تهران توفیق بار دیگر رفیق شد، و به محضر آیت الله خوانساری(ره) فقیه بزرگوار آن دوران رسیدند، و شش سال در درس فقه ایشان شرکت کردند.

ماجرای اولین منبر آیت الله

اوایل که به تهران آمده بودند به دلیل همین فشارها خیلی به ادامه راه تصمیم نداشتند. از بس که سختی کشیده و مخالفت دیده بودند می خواستند به دنبال کار به بازار بروند. ولی تقدیر مرحمت آمیز الهی نگذاشت این استعداد برجسته از دست برود.

ایشان در همان روزهای اولیه آمدن به تهران، در خیابان 15 خرداد، در کنار پله های سقاخانه نوروزخان، که از آن ها به طرف بازار راه دارد، با آیت الله حق شناس(ره) برخورد می کنند. احوالپرسی می کنند، و ایشان می پرسند شما چه زمان به تهران آمده اید؟ چند روز است؟ چه کار می کنید؟ پاسخ می دهند تازه آمده ام، و کاری ندارم. آن بزرگوار می فرمایند: شما امشب تشریف بیاورید مسجد امین الدوله.

مسجد امین الدوله در آن زمان خیلی آباد بود، مسجد بسیار پر جمعیتی محسوب می شد، و افراد برجسته و اخیار و ابرار در آن رفت و آمد داشتند. امامت این مسجد با «ثقة الإسلام حاج شیخ محمد حسین زاهد تهرانی» بود که یک مربی و معلم بزرگ و زاهد و متقی و خدمتگزار بود. ایشان بنای کوچکی از بحث و تدریس گذاشته بود، و در آن روزگار وا نفسای عصر پهلوی، چراغی روشن کرده بود، و می خواست در برابر طوفان تجدد و فرنگی مآبی که آمده بود تا همه چیز را نابود کند بایستد. این چراغ به مرور زمان نورانی تر می شد، و پرتو بیشتری به اطراف می بخشید. حاج شیخ محمد حسین زاهد خیلی بزرگوار و از دنیا گذشته بود. در بساط او موعظه بود، تفسیر بود، احکام شرعی بود. درس و تربیت بود. کسی که به آن مسجد پای می گذاشت، و شاگردی می کرد تربیت می شد. نقل کرده اند که ایشان فرموده بودند پنج هزار شاگرد تربیت کرده اند.

در هر صورت آیت الله حق شناس، آقای مجتهدی را دعوت می کنند که شب بیایند به مسجد امین الدوله، و ایشان به مسجد امین الدوله می روند. آیت الله حق شناس که در آن زمان جوان هستند، شب ها بایستی بعد از نماز در آن مسجد صحبت می کردند، و آن شب جای خود را به آقای مجتهدی دادند، و ایشان عهده دار موعظه و منبرشد. وقتی از منبر پایین آمدند، مرحوم آقای زاهد فرموده بودند : طیّب الله أنفاسکم.

به ایشان گفتند: می دانید طیّب الله شیخ زاهد یعنی چه؟ ایشان به هرکس طیب الله نمی گویند. معلوم می شود صحبت شما مورد پسند و قبول ایشان واقع شده است. شیخ بزرگوار زاهد ایشان را برای فردا شب هم دعوت می کنند، و از آنجا ایشان در مسجد امین الدوله ماندگار شده در کار درس به آقا شیخ محمد حسین زاهد(ره) کمک کردند که کم کم پیری غلبه کرده از پا افتاده بودند، و اواخر عمر مبارکشان بود، و دو سال بیشتر بعد از آن دوران زنده نماندند. در این دو سال به کمک مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(ره) کار درس و بحث را ادامه دادند.

منبع:شبستان


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین