این بیماری فقط با مرگ درمان می شود!
حسادت در میان تمام شرور، برجستهترین شر است. زیرا حسود نقشهها میکشد و حیلهها میکند و مرتکب انواع شرور میشود تا به هدف برسد.
عقیق:وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ، و از شر هر حسود آنگاه که حسد ورزد. (فلق، 5)
تلاش برای بدست آوردن کمالات ارزش است، ولی آرزو و تلاش برای نابود کردن دیگران حسادت است. حسادت نشانه کم ظرفیتی و تنگ نظری است.
در حدیث می خوانیم: حسادت ایمان را می خورد آنگونه که آتش هیزم را. (1)
قرآن
در آیه 54 سوره نساء می فرماید: چرا به خاطر الطاف و تفضل خداوند، بر
افراد لایق حسادت می ورزند، مگر نمی دانند ما به آل ابراهیم کتاب، حکمت و
ملک عظیم دادیم.
حسادت در میان تمام شرور، برجسته ترین شر است. زیرا حسود نقشه ها می کشد و حیله ها می کند و مرتکب انواع شرور می شود تا به هدف برسد.
حضرت
علی (ع) می فرمایند: "الحسد داء عیاء لایزال الا بهلک الحاسد او بموت
الحسود" (2) حسادت مرض خطرناکی است که جز با مرگ محسود یا هلاکت حسود از
بین نمی رود.
حسود در واقع در برابر اراده و حکمت خدا جهتگیری می کند که
چرا به او عطا کرده و به من نداده است. حسود هرگز خیرخواهی و نصیحت نمی
کند.
قرآن ریشه بسیاری از گناهان را بغیا به معنای حسادت دانسته است و
امام صادق (ع) می فرمایند: "ان الکفر اصله الحسد" (3) ریشه کفر حسادت است.
چنانکه در برابر پیامبران می گفتند: "ابشر یهدوننا" (4) آیا انسانی مثل ما
پیامبر شود و ما را هدایت کند؟
حسود اهل تواضع و تشکر نیست و هرگز به کمالات دیگران گواهی نمی دهد و قهرا مرتکب گناه کتمان حق می شود.
حسود
معمولا منافق است. حضرت علی (ع) می فرمایند: "الحاسد یظهر وده فی اقواله و
یخفی بغضه فی افعاله" (5) در ظاهر اظهار علاقه می کند ولی در باطن کینه و
بغض دارد.
منشاء حسادت
گاهی تبعیض نابجا میان
افراد، حسادت آنان را برمی انگیزد. مثلا پدر یا مادری به یکی از فرزندانش
اظهار علاقه بیشتری می کند، این ام می تواند باعث حسادت دیگر فرزندان می
شود.
گاهی مردم توجیه نیستند و شرایط را یکسان می پندارند و همین که یک
برتری و امتیازی دیدند حسادت می ورزند. در حالی که اگر حکمت و دلیل تفاوت
ها را بدانند آرام می شوند.
حسادت در خاندان نبوت نیز پیدا می شود، همانگونه که در خانه حضرت یعقوب، حسادت فرزندان، آنان را به چاه افکندن برادر وادار کرد.
دامنه
حسادت تنها نسبت به نعمت های مادی نیست، بلکه گاهی نسبت به ایمان افراد
حسادت می شود و می خواهند آنان را به کفر برگردانند. "یردونکم من بعد
ایمانکم کفارا حسدا"(6)
روشن است که حسادت، آرزوی نابودی نعمت دیگران
است وگرنه درخواست نعمت از خداوند، حسادت نیست. چنانکه سلیمان از خداوند
حکومتی بی نظیر خواست: "ملکا لاینبغی لاحد" (7) و حضرت علی (ع) در دعای
کمیل از خداوند می خواهد که نصیب او بیشتر باشد و قرب او به خداوند نیزز
بیشتر باشد. "وجعلنی من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزله منک..."
برای درمان حسادت باید اینگونه فکر کرد:
دنیا، کوتاه و کوچک است و غصه برای آن ارزشی ندارد. ما نیز نعمت هایی داریم که دیگران ندارند.
نعمت
ها بر اساس حکمت تقسیم شده است. گرچه ما حکمت ندانیم. آنکه نعمتش بیشتر
است، مسئولیتش بیشتر است. بدانیم که حسادت ما بی نتیجه است و خداوند به
خاطر اینکه بنده چشم دیدن نعمتی را ندارد، لطف خود را قطع نمی کند و فقط
خودمان را نتیجه می دهیم.
پی نوشت ها:
1- کافی، ج 2، ص 306؛
2- نهج البلاغه، حکمت 493؛
3- کافی، ج8، ص 7؛
4- تغابن، آیه 6؛
5- غررالحکم؛
6- بقره، آیه 109؛
7- ص، آیه 35.
منبع:قدس
211008