کد خبر : ۱۷۷۶۹
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۳
درس های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی

فرزندان، ادامه هستی والدین در نشئه دنیا هستند

یک تعبیر در روایات این بود که اولاد میراث الهی است. دوم اینکه اولاد، در دست ابوین امانتی است الهی. یک تعبیری هم من کردم که اولاد، ادامه هستی پدر و مادر در این نشئه است.

درس های اخلاقعقیق:مجالس وعظ آیت الله مجتبی تهرانی عالم وارسته و عارف بالله به ویژه آنجا که پای اخلاق و تربیت و عمل اخلاقی به میان می آید پر از نکات و دقایق و ظرایف بی شمار است. آیت الله تهرانی، مرد علم و عمل بود و از این رو لحن و نفس ایشان در مخاطب اثر می گذاشت و آن ظرایف و دقایق را مثل بذرهایی مستعد در سینه ها می کاشت. آنچه از امروز ان شاء الله به صورت سلسله وار در سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان منتشر می شود گزیده هایی از مجالس سخنرانی این عالم بزرگ در باب موضوعات تربیتی و اخلاقی است:
در جلسات آخر ماه صفر، بحث ما کشیده شد به بحثی اخلاقی، که علمای اخلاق در باب غیرت داشتند. البته یک سنخ مسائلی را که در این ارتباط بود به طور اجمال تذکر دادم؛ بعد از آن مراجعات خیلی زیادی شد (شاید چند هزار) که این بحث ادامه پیدا کند

کم رنگ شدن غیرت؛ منشاء بسیاری از مفاسد جامعه
این بحثی است که شدیداً مورد احتیاج است، خصوصاً برای جامعه متدیّنین و نقشی اساسی دارد که می توان گفت بسیاری از مفاسد بر محور کمرنگ شدن همین غیرت است. در باب غیرت عرض کردم، غیرت حالتی است مربوط به روح که نشأت گرفته از حبّ به شیء است و این موجب می شود که انسان کوشش کند، آن شیء را که حفظ او عقلاً و شرعاً لازم است، حفظ کند. این تعریف علمای اخلاق از غیرت بود

انواع غیرتها از نظر ریشه حبّ
از نظر حبّ که امری است درونی، می توانیم سه تصویر کنیم:
-1
حبّ حیوانی، که بسیاری از حیوانات هم این را دارند و از این هم غیرت نشأت می گیرد، که می شود غیرت حیوانی. حبّ، حیوانی است، غیرت هم غیرت حیوانی می شود. دیده اید که حیوانات نسبت به حفظ و حراست از فرزندان خودشان، چه می کنند.
البته برای اینها مقطعی است. بعضی از آنها، تا یک مقطعی هست بعد از همدیگر بیگانه می شوند. ما حتی در بعضی روایاتمان هم داریم که وقتی می خواهند ما را نکوهش کنند، می گویند بروید از خروس غیرت را یاد بگیرید. خروس نسبت به همسرداری اش غیرتمند است، حالا بیغیرتها حتی بیغیرت حیوانی. دیگر تطبیق با شماست، کار ما اینها نیست؛ کار ما کلّیات گفتن است، تطبیق مصادیق با شما.

-2 حبّ انسانی که حبّ انسانی در ارتباط با عقل عملی است. یعنی انسان یک سنخ اموری در درون او هست که آمیخته به وجود او است و من از آن تعبیر کردم به عقل عملی. حُسن و قبحها نسبت به یک سنخ از اعمال که ربطی به دین هم ندارد. مثل اینکه ظلم بد است، عدل خوب است که اینها در ارتباط با آن حبّ انسانی است که انسان عدل را دوست میدارد، امانت داری را دوست می دارد و... از آن طرف، یک سنخ مسائل قبیح است. آنهایی را که حَسَن است دوست میدارد، و از آنهایی که قبیح است بدش می آید.
در اینجا هم غیرت انسانی مطرح میشود. نسبت به آن اموری که دوست میدارد و حَسَن است، باید غیور باشد. یعنی آن را حفظ کند. این از امور فطری انسان است. نزد عقل من حَسَن است و حفظ آن هم لازم است؛ کاری نکنم که این امور آمیخته به وجود من از بین برود.
مثلاً عفّت، یک چیز تحمیلی نیست، اکتسابی است و مربوط به انسان است و حَسَن است. لذا حفظ این هم عقلاً لازم است. در ارتباط با تعریف غیرت علمای اخلاق گفته اند: حفظ و حراست از امری که حفظ آن عقلاً لازم است. این مربوط به اینجاست که می رویم سراغ این سنخ از مسائل

حب مربوط به بعُد معنوی انسان
-3
حبّی که در ارتباط با بُعد دیگری از وجود انسان است. بحث هم هی ابعاد انسان نیست؛ دایره و مدار آن در اینجا یک مقدار تنگ می شود، و آن بُعد معنوی انسان است که مربوط به معتقدات دینی و ایمان است. یعنی دلبستگی به ماوراء طبیعت و دلبستگی به خداوند. اینجا هم حبّ است که از این حبّ هم غیرت نشأت می گیرد؛ غیرتی که اسم آن را می گذاریم غیرت دینی؛ حفظ دین. یعنی دین خودم را حفظ کنم.
ما این سه گونه حبّ را داریم، سه گونه هم غیرت داریم چون غیرت نشأت گرفته از حبّ است. آنچه را که علمای اخلاق مطرح می کنند در ارتباط با بُعد انسانی است، غیرت انسانی و غیرت دینی و ایمانی است: " انَّ الغِیرَةَ مِنَ الایمان" غیرت از ایمان، یعنی این. این مطالب مختصری بود در باب تقسیم بندی غیرت به اعتبار منشأ غیرت که عبارت از حبّ است که این معنی را اقتضا میکند

خانواده؛ کانون قویترین پیوندها
پیوندهای انسان با دیگران را تقسیم بندی می کنیم به نسبی، سببی، آموزشی، شغلی، رفاقتی و... تا رسید به معنوی که عبارت بود از پیوند دینی. همین که قرآن می فرماید " إِنَّمَا المُؤمنونَ إِخوَة" گفتم هر کدام از این پیوندها محبّتهایی را در پی دارد و هر محبتی از اینها که بوجود می آید باید غیرت را داشته باشد. این بحثی بود که من مطرح کردم.
در اینجا من به سراغ اولین محیط که قویترین پیوند است و قویترین حب در آنجا هست رفتم، و عرض کردم که آن عبارت از پیوند خانوادگی است. پیوند و محبّت میان فرزند و پدر و مادر، برادر و خواهر و... قهراً شدیدترین محبتها در اینجاست

فرزند دنباله وجودی انسان است
این را هم عرض کردم که انسان از این عالم که می رود، انقطاع کلّی ندارد. فرزند دنباله وجودی و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است. اما این به چه لحاظ است؟ به این است که فرزند برای والدین مفید است. با وجود فرزند انگار که هنوز از این نشئه نرفته است و چه بسا بتواند با همین ادامه وجودش، از او بهره بگیرد. روایتی را هم مطرح کردم. عرض کردم این در ارتباط با آن تربیتی است که نسبت به فرزندش داشته. تعبیرات مختلفی راجع به اولاد داریم. یک تعبیر در روایات این بود که اولاد میراث الهی است. دوم اینکه اولاد، در دست ابوین امانتی است الهی. یک تعبیری هم من کردم که اولاد، ادامه هستی پدر و مادر در این نشئه است

بقاء انسان به تربیت صحیح فرزند است
انسان نباید ادامه وجودش را منقطع کند و از بین ببرد. هیچ کسی نمی خواهد از بین برود. آدم بقا می خواهد نه فنا. از آن طرف هم انسان هیچگاه نباید در امانت خیانت کند. اینها چیزهایی است که جزء مفطورات ما است، فطرت میگوید که خیانت قبیح است. این تعبیر که فرزند میراث الهی است، نباید انسان ارثیّه را به هدر بدهد.
این تعبیرها را انسان خیلی خوب ادراک می کند. راه عدم انقطاع و راه اینکه انسان خیانت نکند، راه اینکه میراث را به هدر ندهد چیست؟ راه آن ادب و تربیت است. من از اینجا وارد این بحث می شوم، ما در روایات مان هم این مطلب را داریم. مثلاً از علی )علیه السلام( نقل شده که حضرت فرمود" خَیرُ ما ورَّثَ الآباءُ اَلأَبناء اَلأَدَب/ بهترین چیزی که پدر برای فرزند به ارث می گذارد، از خودش باقی می گذارد"
همان تربیت اوست. ارثیّه در مال نیست، چرا؟ چون رابطه آن با انسان اعتباری است. تو که رفتی دیگر تو مالک نیستی! وقتی مُردی، دیگر تمام شد، برو آنجا هرچه میخواهی دست و پا بزن.

اشتغال اصلی والدین باید تربیت فرزند باشد نه تأمین مادّی او!
لذا ما در معارفمان این را داریم که شما در ارتباط با خانواده تان، خاندان تان به طور کلّی، بیشترین سعی و کوشش تان را برای مسائل مادی او نگذارید بلکه از این طرف بیشترین هَم تو، تربیت او باشد. چون او ادامه وجود تو است، بقاء تو به بقاء انسانیّت و معنویّت اوست نه حیوانیّت او. اگر او از بُعد انسانیاش تربیت بشود، از نظر بُعد معنویاش تربیت شود، این ادامه حیات انسانی توست، ادامه حیات معنوی تو است. لذا نه اینکه هَمَّت را نگذار برای اداره مادی او، نه، بیشتر روی مسأله تربیتی تکیه داشته باش. در نهج البلاغه است که علی )علیه السلام( میفرماید:"لَا تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغْلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِک، فَإن یَکُن أهلُکَ و وَلَدُکَ أولیاءَ الله فَإنَّ اللهَ لا یُضیع أولیائَه/ بیشتر مشغولیّات خویش را نسبت به خانواده و فرزندت قرار مده، چرا که اگر خانواده و فرزندت اولیاء خدا باشند، خدا آنها را فرو گذار نمی کند."

بیشترین مشغولیّات خودت را که در این عالم میخواهی کار کنی برای آنها، از نظر مادّیشان قرار نده. بعد خیلی زیبا توضیح می دهد که این قبلی را روشن میکند که تو اگر بیایی کار کنی، بیشترین هَمِّ خودت را بگذاری برای اینکه اینها از دوستان خدا شوند، روی بُعد معنوی اینها کار کنی، پیوند اینها را با خدا محکم کنی، اگر این کار را بکنی، این را بدان خدا دوستانش را هیچ وقت وا نمیگذارد، رهایشان نمی کند. چقدر زیبا تفهیم می کند. برو این فرزند و خانواده ات را ولی الله بکن، وقتی این رابطه اش با خدا درست شد، غصّه این را نخور، هیچ وقت مولا عبد را رها نمی کند. گاهی بعضیها می آیند پیش من صحبتهایی می کنند. به آنها می گویم چطور شد؟ تو خدا داشتی و نسبت به تو رازق بود آن وقت نسبت به این رازق نیست؟ بله؟! تو که هستی که خیال کردی رازق اینها هستی؟ تو که رازق او نیستی که! خیال کردی اگر تو مُردی خدا هم نعوذبالله می میرد؟ خدا که نمی میرد، او زنده است. بعضیها می خواهند آتیه فرزندانشان را تأمین بکنند. آن هم تا چند نسل! اکثر شغلت را می گذاری برای دنیایش؟ نه! بیشترین همّتت را برای دنیای او نگذار ، بیشترین
کار را بگذار روی بُعد معنوی انسانی او. تو اگر می خواهی نسبت به او غیرت به خرج بدهی و از او بر محور محبّت به او حفظ و حراست کنی، به این است که تو انسان باقی بگذاری و بروی، مؤمن بالله باقی بگذاری بروی، نه نعوذبالله یک حیوان چموش بگذاری و بروی. چون از آن طرف هم هست، حالا من فقط این سمت آن را وارد شدم که اگر فقط روی محبت حیوانی و غیرت حیوانی بخواهی کارکنی، نتیجه این می شود.

 

منبع:شبستان

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین