۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۱۶
عقیق:شبى
اميرالمومنين(ع) از مسجد كوفه بيرون آمد و كه به منزل برود. يك چهارم شب
سپرى گرديده وكميل بن زياد با آن حضرت بود. بين راه از در منزل مردى عبور كردند كه
در آن وقت شب با صداى گرم و حزن آور قرآن مى خواند و اين آيه شريفه را تلاوت مى
نمود:
أمّن
هو فانت آناء الليل ساجدا و قائما يحذر الآخرة و يرجو رحمة ربّه قل هل يستوى الذين
يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولوالالباب .((1
كميل
در باطن ، عمل او را بسيار نيكو تلقى نمود و به شگفت آمد، بدون اين كه سخنى بگويد.
ناگاه حضرت على(ع) متوجه او شد و فرمود:
آهنگ
اين مرد تو را به شگفت نياورد، او جهنمى است و به زودى تو را از وضعش آگاه خواهم
ساخت .
كميل
سخت متحيرشد، از اين جهت كه اولا انديشه درونش براى امام(ع) مكشوف و
مشهود است وثانيا اين كه با قاطعيت مى فرمايد اين قارى قرآن ، جهنمى است .
طولى
نكشيد كه جنگ خوارج پيش آمد. عده اى با پيروى از انديشه باطل خود به دشمن گرايش
يافتند ومقابل امام معصوم(ع) قيام نمودند و كشته شدند.
على(ع) بين سرهاى جدا شده آنان عبور مى كرد و شمشير در دست داشت. كميل بن
زياد با آن حضرت بود.
فوضع
رأس السيف على رأس من تلك الرؤوس و قال ياكميل أمّن هو قانت آناء الليل ساجدا
و قائما أى هو ذلك الشخص الذى كان يقراء القرآن فى تلك الليلة فأعجبك حاله.(2)
نوك
شمشير را بر يكى از سرهاى جدا شده گذارد و متوجه كميل گرديد و آيه شريفۀ أمّن هو
قانت آناء الليل را قرائت كرد و فرمود: اى كميل ! صاحب اين سرشخصى است كه در آن شب
، قرآن مى خواند و تو از حسن حالش به شگفت آمده بودى. ((3
پی نوشت ها:
-1سوره مباركه زمر،آيه 9.
2-
بحارالانوار، ج 33، ص 400.
3-
شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق ، ج 3، ص 404.
منبع:جام