عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۷۰۰۶
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۴
الجاهلُ مُفرِط او مفرَط، جاهل يا تند مى رود يا كند يا فقط به ذكر و دعا و عبادت اكتفا مى كند و جنبه سياسى و اجتماعى اسلام را ترك و يا بالعكس به عبادات و جنبه هاى معنوى آن پشت پا مي زند و فقط به ابعاد سياسى و اقتصادى و اجتماعى آن مى انديشد و اين هر دو خطاست .
زاهد بزرگ در مورد شهادت امام حسین چه گفت
عقیق:ربيع بن خثيم معروف به خواجه ربيع از اصحاب اميرالمؤمنين على (ع ) است، او از زهاد ثمانيه يعنى يكى از هشت زاهد معروف دنيا بشمار مى رود.


ربيع بن خثيم در زهد و عبادت كارش به جايى كشيده بود كه در دوران آخر عمرش قبرى براى خودش آماده كرده بود و در لحدى كه در آن كنده بود گاهى از اوقات مى رفت و مى خوابيد و خويشتن را موعظه مى كرد، مى گفت : اى ربيع ! يادت نرود عاقبت بايد بيايى اينجا.


او هيچ گاه سخنى غير از ذكر خدا نمى گفت، تنها جمله اى كه غير از ذكر و دعا از او شنيدند آن وقتى بو كه اطلاع پيدا كرد: عده اى حسين بن على (ع ) فرزند پيغمبر خدا را شهيد كرده اند، لذا در اظهار تاثر و تاسف از چنين حادثه اى يك جمله بيان كرد كه مضمون آن اين است : واى بر اين امت كه فرزند پيغمبرشان را شهيد كردند.


مى گويند بعدها از اين سخن استغفار نمود و مى گفت : چرا من اين چند كلمه را كه غير از ذكر خدا بوده است به زبان آورده ام. او بيست سال از عمرش را در عبادت گذرانيد و يك كلمه هم به اصطلاح حرف دنيا را نزد. در حالى كه در اين فاصله شاهد شهادت سه امام بزرگوار، يعنى امام على (ع )، امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) بوده است !!!


همين آدم در دوران اميرالمؤ منين على (ع ) جزو سپاهيان حضرت بشمار مى آمده است.


يك روز آمد خدمت امام عرض كرد: يا اميرالمؤمنين ما درباره اين جنگ شك داريم! مى ترسيم اين جنگ شرعى نباشد!


- چرا؟


- چون ما داريم با اهل قبله مى جنگيم با مردمى مى جنگيم كه مثل ما شهادتين مى گويند، مثل ما نماز مى خوانند.


از طرفى هم ربيع خود را شيعه مى دانست و نمى خواست صريح از على (ع ) كناره گيرى كند، لذا گفت: يا اميرالمومنين! خواهش مى كنم به من كارى واگذار كنيد كه در آن شك وجود نداشته باشد، من را به جايى و دنبال ماموريتى بفرست كه در آن ترديد نباشد.

حضرت هم پذيرفت و او را به يكى از سرحدات فرستاد كه اگر جنگى شد طرف مقابلش كفار و مشركين و غير مسلمان ها باشند!
اين يك نمونه اى بود از زهاد و عبادى كه در آن عصر بوده اند، اما اين زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟!اين هيچ ارزشى ندارد. آدم در ركاب مردى مانند على (ع ) باشد ولى در راهى كه على (ع ) دارد راهنمايى مى كند و فرمان جهاد مي دهد شك كند و عمل به احتياط نمايد!اسلام بصيرت و عمل را با هم مى خواهد. 
اين آدم (خواجه ربيع ) بصيرت ندارد در وقتى كه جنايت ها و ستمگرى ها و اسلام شكني هاى معاويه و يزيد را مى بيند آقا به گوشه اى مى رود و شب و روز را فقط به نماز و ذكر خدا مى پردازد و تازه براى يك جمله كه به عنوان اظهار تاسف از شهادت فرزند پيغمبر گفته است استغفار مى جويد، اين با تعليمات اسلامى جور در نمى آيد.

هميشه، الجاهلُ مُفرِط او مفرَط، جاهل يا تند مى رود يا كند يا فقط به ذكر و دعا و عبادت اكتفا مى كند و جنبه سياسى و اجتماعى اسلام را ترك و يا بالعكس به عبادات و جنبه هاى معنوى آن پشت پا ميزند و فقط به ابعاد سياسى و اقتصادى و اجتماعى آن مى انديشد و اين هر دو خطاست.

 

پی نوشت:

(مجموعه آثار/ گفتارهاى معنوى ، ص 54-51)

منبع:جام

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین