حسین بن علی (ع) از عابدان دیوانه می سازد
حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده
که جبریل امین در بارگاهش لانه می سازد
به عبدش شأن بیت الله بخشیدست از این رو
لباس مشکی او کعبه از دیوانه می سازد
ندارم بیم عیش خویش را زیرا که یار من
کبوترهای صحن خویش را با دانه می سازد
هوای مست های خویش را دارم که پی در پی
میان کوچه های شهر ما میخانه می سازد
کسی که ساکن شهرش شد اسمش کربلائی نیست
بهشتی می شود هرکس در آنجا خانه می سازد
طبیبان بارها گفتند این غم را علاجی نیست
دگر غیر از هوای کربلا بر ما نمی سازد
* * * * * * * * * * * * * *
لبم سرچشمه آب حیات است
کجا محتاج شیر مادرم من
ره صد ساله را شش ماهه رفتم
در این وادی زهمراهان سرم من