۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۹ شوال ۱۴۴۵ - ۱۴ : ۰۴
حيران و سرگردان مى ماند و براى رفع مشكل متوسل به حضرت بقية الله امام زمان (عج ) مى گردد. در همان حال سيد نورانى را مى بيند كه به او مبلغى مرحمت كرده و مى گويد: اين مبلغ تو را به سامره مى رساند.
عقیق: در مقدمه كتاب خصايص الزينبيه داستانى آمده است كه نشان مى دهد قبر زينب(س ) در شام است و آن اينكه :
مرحوم حاج محمد رضا سقازاده، كه يكى از وعاظ توانمند بود، نقل مى كند: روزى به محضر يكى از علماى بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب، حاج ملاعلى همدانى مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زينب جويا شدم، او در جوابم فرمود:
روزى مرحوم حضرت آيت الله الغظمى آقا ضياء عراقى(كه از محققين و مراجع تقليد بود) فرمودند: شخصى شيعه مذهب از شيعيان قطيف عربستان به قصد زيارت حضرت امام رضا(ع) عازم ايران مى گردد. او در طول راه پول خود را گم مى كند.
حيران و سرگردان مى ماند و براى رفع مشكل متوسل به حضرت بقية الله امام زمان(عج) مى گردد. در همان حال سيد نورانى را مى بيند كه به او مبلغى مرحمت كرده و مى گويد: اين مبلغ تو را به سامره مى رساند.
چون به آن شهر رسيدى، پيش وكيل ما حاج ميرزا حسن شيرازى مى روى و به او مى گويى: سيد مهدى مى گويد آن قدر پول از طرف من به تو بدهد كه تو را به مشهد برساند و مشكل مالى ات را برطرف سازد.
اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملاعلى كنى طهرانى، در شام در حرم عمه ام مشرف بوديد، ازدحام جمعيت باعث شده بود كه حرم عمه ام كثيف گردد و آشغال ريخته شود.
شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب كردى! و حاج ملاعلى كنى نيز آن آشغال ها را بيرون مى ريخت ... و من در كنار شما بودم !!
شيعه قطيفى مى گويد: چون به سامرا رسيدم و به خدمت مرحوم شيرازى شرفياب شدم جريان را به عرض او رساندم. بى اختيار در حالى كه اشك شوق مى ريخت، دست در گردنم افكند و چشمهايم را بوسيد و تبريك گفت و مبالغى را برايم مرحمت كرد.
چون به تهران آمدم، خدمت حاج آقاى كنى رسيدم و آن جريان را براى او نيز تعريف نمودم. او تصديق كرد، ولى بسيار متأثر گشت كه اى كاش اين نمايندگى و افتخار نصيب او مى شد.
پی نوشت:
(کتاب200 داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب (س))
منبع:مشرق نیوز
مرحوم حاج محمد رضا سقازاده، كه يكى از وعاظ توانمند بود، نقل مى كند: روزى به محضر يكى از علماى بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب، حاج ملاعلى همدانى مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زينب جويا شدم، او در جوابم فرمود:
روزى مرحوم حضرت آيت الله الغظمى آقا ضياء عراقى(كه از محققين و مراجع تقليد بود) فرمودند: شخصى شيعه مذهب از شيعيان قطيف عربستان به قصد زيارت حضرت امام رضا(ع) عازم ايران مى گردد. او در طول راه پول خود را گم مى كند.
حيران و سرگردان مى ماند و براى رفع مشكل متوسل به حضرت بقية الله امام زمان(عج) مى گردد. در همان حال سيد نورانى را مى بيند كه به او مبلغى مرحمت كرده و مى گويد: اين مبلغ تو را به سامره مى رساند.
چون به آن شهر رسيدى، پيش وكيل ما حاج ميرزا حسن شيرازى مى روى و به او مى گويى: سيد مهدى مى گويد آن قدر پول از طرف من به تو بدهد كه تو را به مشهد برساند و مشكل مالى ات را برطرف سازد.
اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملاعلى كنى طهرانى، در شام در حرم عمه ام مشرف بوديد، ازدحام جمعيت باعث شده بود كه حرم عمه ام كثيف گردد و آشغال ريخته شود.
شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب كردى! و حاج ملاعلى كنى نيز آن آشغال ها را بيرون مى ريخت ... و من در كنار شما بودم !!
شيعه قطيفى مى گويد: چون به سامرا رسيدم و به خدمت مرحوم شيرازى شرفياب شدم جريان را به عرض او رساندم. بى اختيار در حالى كه اشك شوق مى ريخت، دست در گردنم افكند و چشمهايم را بوسيد و تبريك گفت و مبالغى را برايم مرحمت كرد.
چون به تهران آمدم، خدمت حاج آقاى كنى رسيدم و آن جريان را براى او نيز تعريف نمودم. او تصديق كرد، ولى بسيار متأثر گشت كه اى كاش اين نمايندگى و افتخار نصيب او مى شد.
پی نوشت:
(کتاب200 داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب (س))
منبع:مشرق نیوز
برچسب ها: داستان ، حرم حضرت زینب ، زینبیه ، امام زمان ، خصایص الزینبیه ، سقازاده ، ضیاء عراقی ، نجف ، سامرا ، کربلا ، مشهد